مقدمه
تورم منفی (یا به انگلیسی Deflation) کاهش سطح کلی قیمتها در یک اقتصاد و افزایش قدرت خریدی است که آن ارز ارائه میدهد. این امر میتواند ناشی از افزایش بهره وری و فراوانی کالاها و خدمات، کاهش مجموع تقاضای کلی، یا کاهش عرضه پول و اعتبار باشد. با این مقاله از زرد نیوز همراه باشید تا بیشتر با مبحث تورم منفی آشنا شوید.
نکات مهم
- تورم منفی زمانی رخ میدهد که است که سطح کلی قیمتها در یک کشور در حال کاهش باشد. در مقابل تورم زمانی است که قیمتها افزایش مییابند.
- تورم منفی میتواند ناشی از افزایش بهره وری، کاهش تقاضای کلی یا کاهش حجم اعتبار (credit) در اقتصاد باشد.
- اغلب اوقات، کاهش تورم بدون شک یک روند مثبت برای اقتصاد است، اما در شرایط خاصی میتواند همراه با انقباض در اقتصاد رخ دهد.
- در اقتصادی گه تحت سلطه حبابهای قیمت داراییهای ناشی از بدهی است، تورم منفی میتواند منجر به یک بحران مالی موقت و دورهای از انحلال سرمایهگذاری سوداگرانه به نام کاهش “تورم منفی بدهی” شود.
آشنایی با تورم منفی
تغییرات در قیمت مصرف پکننده را میتوانیم در آمارهای اقتصادی که در اکثر کشورها با مقایسه تغییرات در سبدی از کالاها و محصولات متنوع با یک شاخص تهیه میشود، مشاهده کنیم. در کشور آمریکا، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)، رایج ترین شاخصی است که برای ارزیابی نرخ تورم مورد استفاده قرار میگیرد. زمانی که شاخص در یک دوره نسبت به دوره قبل کمتر باشد، و سطح عمومی قیمتها کاهش یافته باشد، نشان میدهد که اقتصاد در حال تجربه تورم منفی است.
این کاهش کلی قیمتها چیز خوبی است زیرا به مصرف کنندگان قدرت خرید بیشتری میدهد. تا حدودی، کاهش متوسط قیمت در برخی محصولات، مانند غذا یا سوخت، حتی تا حدی تأثیر مثبتی بر افزایش هزینههای اسمی مصرفکننده دارد. فراتر از این موارد اساسی، یک کاهش عمومی و مداوم در همه قیمتها نه تنها به مردم اجازه میدهد تا بیشتر مصرف کنند، بلکه میتواند با تقویت عملکرد پول به عنوان “ذخیره ارزش” و تشویق پسانداز واقعی، رشد و ثبات اقتصادی را ارتقا دهد.
با این حال، تحت شرایط خاص، کاهش سریع تورم میتواند با انقباض کوتاه مدت فعالیت اقتصادی همراه باشد. به طور کلی، این میتواند زمانی اتفاق بیفتد که یک اقتصاد به شدت پر از بدهی و به گسترش مستمر عرضه اعتبار برای افزایش قیمت داراییها از طریق تامین مالی سرمایهگذاریهای سوداگرانه وابسته باشد. و متعاقباً زمانی که حجم قراردادهای اعتباری و قیمت داراییها کاهش مییابد و افزایش سرمایهگذاریهای سوداگرانه رخ میدهد ( و سرمایهگذاریهای معمول، منحل میشوند.)
این فرآیند گاهی اوقات به عنوان تورم منفی بدهی (debt deflation) شناخته میشود. در غیر این صورت، تورم منفی به طور معمول یک ویژگی مثبت یک اقتصاد سالم و رو به رشد است که نشانگر پیشرفت فناوری، افزایش فراوانی و افزایش استانداردهای زندگی است.
علت و معلول تورم منفی
اگر به قول معروف، تورم نتیجه تلاش زیاد برای کسب پول و کمبود کالا در اقتصاد باشد، تورم منفی را میتوانیم رشد فزاینده تولید کالا و خدمات در زمان کاهش یا رشد کند نقدینگی تعریف کنیم.
این بدان معناست که تورم منفی میتواند یا با افزایش عرضه کالا و خدمات یا عدم افزایش (یا کاهش) در عرضه پول و اعتبار ایجاد شود. در هر صورت، اگر قیمتها بتوانند به سمت پایین تعدیل شوند، این امر منجر به کاهش عمومی سطح قیمتها میشود.
افزایش عرضه کالاها و خدمات در یک اقتصاد معمولاً ناشی از پیشرفت فناوری، کشف منابع جدید یا افزایش بهرهوری است.
قدرت خرید مصرف کنندگان در طول زمان بیشتر میشود و استانداردهای زندگی آنها افزایش مییابد. زیرا ارزش روزافزون دستمزدها و درآمدهای کسب و کارها به افراد امکان خرید، استفاده و مصرف بیشتر کالاها و خدمات با کیفیت تر را میدهد. این امر به صورت کلی یک روند مثبت بدون ابهام برای کل اقتصاد و جامعه میباشد.
گاها، برخی از اقتصاددانان ابراز نگرانی کردهاند که کاهش قیمتها به طور متناقضی باعث میشود به جای اینکه مصرفکننده به خرید ترغیب شود، در خرید خود تاخیر بیاندازد تا مبلغ کمتری بپردازد. با این حال، شواهد کمی وجود دارد که این امر واقعاً در دورههای عادی رشد اقتصادی همراه با کاهش قیمتها به دلیل بهبود در بهرهوری، فناوری، یا در دسترسبودن منابع رخ داده باشد.
علاوه بر این، اکثریت قریب به اتفاق موارد مصرفی را کالاها و خدماتی تشکیل میدهند که حتی اگر مصرف کنندگان بخواهند نمیتوانند تهیه آنها را به راحتی به آینده موکول کنند، مانند غذا، پوشاک، مسکن، حمل و نقل و مراقبتهای بهداشتی.
نکته
فراتر از این نیازهای اساسی، حتی برای هزینههای تجملی و اختیاری، مصرفکنندگان تنها در صورتی پول کمتری خرج میکنند که انتظار داشته باشند نرخ کاهش قیمتها در آینده از حال بیشتر باشد.
دولت آمریکا تلاش میکند نرخ تورم سالانه را در بازه ۲ درصد نگه دارد.
بدهی، سوداگری، و تورم منفی بدهی
تحت شرایط خاص، کاهش تورم ممکن است در دورههای بحران اقتصادی و پس از آن نیز رخ دهد.
یک اقتصاد به شدت مالیسازیشده (Financialized) را در نظر بگیرید. اگر در این اقتصاد بانک مرکزی (که خود یک نهاد مالی دیگر است) یا سیستم بانکی، به طور کلی، به گسترش مستمر عرضه پول و اعتبار بپردازند، اتکا به این اعتبارات جدید برای تامین مالی عملیات تجاری، مخارج مصرف کننده و سوداگری منجر به تورم مداوم در قیمت کالاها، اجاره بها، دستمزدها، قیمت مصرف کننده و قیمت داراییها میشود.
در این حالت فعالیتهای سرمایهگذاری بیشتر و بیشتر به شکل سوداگری در افزایش قیمت داراییهای مالی و سایر داراییها در میآیند؛ به جای اینکه سرمایهگذاری جهت پرداخت سود و سود سهام بر اساس فعالیتهای اقتصادی سالم، به کار رود.
به همین ترتیب، فعالیتهای تجاری بیشتر و بیشتر به گردش و عایدی (turnover) اعتبارات جدید، به جای پس انداز واقعی برای تأمین مالی عملیات جاری وابسته میشود. مصرفکنندگان نیز بیشتر و بیشتر تمایل خواهند داشت به جای استفاده از پساندازهای کنونی خود، وامهای سنگین دریافت کنند.
سوداگری و تورم منفی
بد تر از همه، این فرآیند تورمی معمولاً شامل سرکوب نرخهای بهره بازار میشود. این امر باعث میشود که تصمیمات مربوط به آغاز یک سرمایهگذاری کاملا تحت تاثیر قرار بگیرد. در این زمان، شرایط برای ایجاد تورم منفی بدهی مساعد میشود که از اولین نشانههای مشکل است.
در این مرحله، یک شوک اقتصادی واقعی یا اصلاح نرخ بهره بازار میتواند بر کسب و کارهای بدهکار، مصرفکنندگان و سوداگران سرمایهگذاری فشار بیاورد. برخی از آنها در کسب درآمد، تامین مالی مجدد یا پرداخت بدهیهای مختلف مانند وامهای تجاری، وام مسکن، وام خودرو، وام دانشجویی و کارتهای اعتباری مشکل دارند.
معوقات و قصورهای ناشی از این امر منجر به فسخ و کاهش ارزش وامهای بد توسط وام دهندگان میشود که شروع به از بینبردن بخشی از عرضه اعتبار انباشته در اقتصاد میکند.
ترازنامه بانکها متزلزل تر میشود و سپرده گذاران ممکن است به دنبال برداشت وجوه خود به عنوان پول نقد در صورت ورشکستی بانک باشند. ممکن است ورشکستگی بانکی رخ دهد که به موجب آن، بانکهای دارای وامهای نزدیک به سررسید که ذخایر نقدی ناکافی برای پرداختشان دارند دیگر نمیتواند به تعهدات خود عمل کند. در همین حین، موسسات مالی شروع به فروپاشی میکنند و نقدینگی که وام گیرندگان را بدهکار را ناامید کرده را حذف میکنند.
نکته
این کاهش در عرضه پول و اعتبار، توانایی مصرفکنندگان، کسبوکارها و سرمایهگذاران سوداگر را برای ادامه دریافت وام و افزایش قیمت کالاها را کاهش میدهد. طوری که ممکن است افزایش قیمتها متوقف شود یا حتی شروع به کاهش کند.
کاهش قیمتها فشار بیشتری بر مشاغل، مصرف کنندگان و سرمایه گذاران بدهکار وارد میکند. زیرا ارزش کمی وامهای آنها ثابت میماند در عین حال ارزش کمی مربوط به حقوقها، درآمدها و وثیقه آنها با کاهش قیمت نیز کم میشود. و در آن نقطه، چرخه بدهی و تورم منفی آغاز میشود.
در کوتاه مدت، این روند تورم منفی بدهی شامل موجی از شکستهای تجاری، ورشکستگیهای شخصی و افزایش بیکاری را به همراه دارد. اقتصاد دچار رکود میشود و با کاهش مصرف و سرمایهگذاری که از طریق وام تامین مالی میشوند، رشد اقتصادی نیز کند میشود.
پرسشهای متداول
تورم منفی در اقتصاد چیست؟
تورم منفی زمانی رخ میدهد که قیمت کالاها و خدمات در کل اقتصاد کاهش یابد و همزمان قدرت خرید مصرف کنندگان بیشتر شود. این برعکس تورم است اما گاهی اوقات میتواند برای یک کشور پیامدهای منفی نیز داشته باشد. چراکه تورم منفی میتواند نشانه ضعف اقتصادی باشد که منجر به رکود خواهد شد. تورم منفی همچنین میتواند توسط عوامل مثبتی مانند پیشرفت در فناوری ایجاد شود.
آیا تورم منفی بدتر از تورم است؟
بستگی دارد. تورم منفی میتواند بدتر از تورم باشد اگر از طریق عوامل منفی مانند کمبود تقاضا یا کاهش کارایی در سراسر بازارها ایجاد شود. تورم منفی میتواند بهتر از تورم باشد اگر عوامل مثبتی مانند پیشرفت در فناوری که هزینههای کالاها و خدمات را ارزان تر میکند، آن را ایجاد کرده باشد.
چگونه هنگام تورم منفی درآمد داشته باشیم؟
برای محافظت در برابر دشواریهای تورم منفی، سرمایه گذاران میتوانند اوراق قرضه ویژه سرمایهگذاری، سهام اصلی مصرفکننده، سهام سود اوراق و سهام را خریداری کنند و پول خود را به صورت نقد نگهداری کنند. یک سبد متنوع میتواند در برابر انواع سناریوهای اقتصادی از داراییهای شما محافظت کند.
سخن آخر
تورم منفی اندک، محصول رشد اقتصادی است و برای آینده هر اقتصاد مفید است. اما اگر از منظر اقتصاد کلان به آن بنگریم، تورم منفیرمیتواند با ایجاد حباب قیمتی و بدهی بانک مرکزی، به سرعت یک اقتصاد را به سمت رکود و یا حتی بحران بکشاند.
خوشبختانه، دوره کاهش تورم منفی بدهی و رکودی که در پی (بحران اقتصادی) خواهد آمد موقتی است و در صورتی که بتوان در وهله اول در برابر وسوسه همیشگی افزایش عرضه پول و اعتبار مقاومت کرد، کاملاً قابل اجتناب است.
در مجموع، آنچه که برای اقتصاد یک کشور خطرناک است تورم منفی نیست، بلکه دوره تورمی میباشد که منجر به تورم منفی بدهی میشود.شاید متأسفانه تورم مداوم و مکرر نوع حباب بدهی برای بانکهای مرکزی در طول یک قرن گذشته به یک امر عادی تبدیل شده باشد.
در پایان باید بگوییم با اینکه این سیاستها ادامه دارند، تورم منفی همچنان با آسیبهایی که به اقتصاد وارد میکنند شناخته خواهد شد.
دیدگاهتان را بنویسید