9 دلیل برای اینکه انتقاد خوب است

9 دلیل برای اینکه انتقاد خوب است

این پست تقدیم به کسانی است که انتقاد را دوست ندارند، بیایید همه با هم پذیرای انتقاد باشیم! همراه زرد نیوز باشید.

هفته گذشته با یکی از دوستانم ناهار بیرون بودم. شروع کردیم به صحبت درمورد وبلاگ‌نویسی.

او به من گفت که در فکر ‌راه‌اندازی یک وبلاگ است. او در نقاط مختلف جهان بزرگ شده‌ و اکنون مقیم دائم سنگاپور است. علیرغم اینکه اخیراً بچه‌دار شده‌ است، او هر ماه با همسر و نوزادش برای کاوش در جهان سفر می‌کند. او می‌خواهد وبلاگی راه‌اندازی کند تا باورهای غلط درباره سختی سفر (یا زندگی عادی) پس از بچه‌دار شدن را از بین ببرد.

من گفتم: «ایده خیلی خوبی است!»

دوستم تشکرکرد وگفت: اما چیزی وجود دارد که من در مورد آن تردید دارم.

پرسیدم چه چیزی؟

او گفت نگران است که انتقاد دریافت کند. او یک آدم تودار است و برای راه‌اندازی یک وبلاگ نیاز است که چیزهای شخصی بسیار زیادی در مورد زندگی خود به اشتراک بگذارد. ولی این موضوع یک نگرانی زودهنگام است، زیرا ممکن است او حتی هیچ انتقادی دریافت نکند، اما اگر مورد انتقاد قرار می‌گرفت، نمی‌دانست چگونه با آن برخورد کند. در حالت ایده‌آل، او نمی‌خواهد در آن موقعیت قرار بگیرد. او مطمئن نیست که مردم چگونه به نوشته‌هایش واکنش نشان خواهند داد.

بنابراین به او گفتم که نگرانی‌های او بی‌دلیل است زیرا انتقاد چیز خوبی است. سپس، دلیل این فکر را به اشتراک گذاشتم.

او بلافاصله لبخند بزرگی زد، سری تکان داد و گفت که این یک راه عالی برای نگاه کردن به انتقاد است. سپس به خانه رفت و گفت که از این به بعد شروع به بررسی انتقادات خواهد کرد.

استقبال از انتقاد (و برخی از بدترین نظراتی که دریافت کرده‌ام)

آنچه من با او به اشتراک گذاشتم چیزهایی است که از زمان شروع کسب و کارم در مورد انتقاد آموخته‌ام.

چندی پیش، من یک نظر در فیس‌بوک پست کردم و از خوانندگانم برای حمایت همیشگی آن‌ها تشکر کردم. در بین نظرات گاهی چیزهای ناخوشایندی را می‌بینید،که چیزی از ارزش شما کم نمی‌کند. من تقریبا بلافاصله یک سری پاسخ‌های مثبت دریافت کردم که قلبم را گرم کرد.

در میان آن‌ها نظری از همکار سابق من، که مدیر ارشد شرکتی بود که قبلاً در آن کار می‌کردم، وجود داشت. او گفت که هر بازخورد منفی که امروز دریافت می‌کنی ،خیلی راحت‌تر از کار قبل توست، زیرا قبلاً در P&G کار می‌کردم، یک شرکت چند ملیتی که به خاطر محیط کاری پرفشارش معروف است.

در این حال متوجه منظورش شدم، چون نقش گذشته من در P&G یک شغل پرمخاطب بود که با ارزیابی‌ها و انتقادات شدید همراه بود، بازخوردها همیشه در مورد خود کار بود ( اگر مدیر بدی داشته باشید، در این صورت نظرات منفی را به خودتون نمی‌گیرید).

اما وبلاگ‌نویسی و فضای آنلاین؟ اوه خدا. این یک قضیه کاملاً متفاوت است. نوع نظراتی که به صورت آنلاین دریافت می‌کنید، هیچ حد و حدودی ندارد. آن‌ها اساساً می‌توانند از هر چیزی بنویسند، از ظاهر شما گرفته‌ تا زندگی شخصی و خانواده. این دیگر در مورد کار نیست، درباره همه چیز است و می‌تواند بسیار بد باشد، زیرا اینترنت اکنون پر از حاشیه‌های گوناگون است.

همین دو هفته پیش در مورد ثبت‌نامم در آژانس دوستیابی که توسط خود آژانس حمایت مالی شده‌ بود نوشتم. چندی بعد، شخصی دو کامنت توهین‌آمیز به من ارسال کرد و گفت که این مقاله حال او را بهم زده‌ است، و اینکه من «هیچ صداقتی ندارم»، «تن‌فروشی کرده‌ام»، و باید مقاله‌ام را به «پورن‌هاب» بفرستم. (????)، و گفته‌ بود که جای تعجب نیست که هنوز مجرد هستی و کلی بد و بیراه‌های دیگر.

مدتی قبل، من عکسبرداری‌‌ای با SimplyHer (یک مجله محلی) به عنوان بخشی از یک برنامه آموزشی که برای آن‌ها انجام دادم، داشتم. من عکس‌ها را در وبلاگم به اشتراک گذاشتم. یک مرد، یک وبلاگ‌نویس خودیاری، پس از دیدن عکس‌ها ایمیلی به من نوشت و از من خواست که “وزنم را کم کنم” زیرا مردم برای الهام گرفتن به من نگاه می‌کنند و من ظاهراً به اندازه کافی الهام‌بخش نبودم زیرا من طبق گفته او،”بیش از حد مرفه” هستم.

یک ماه پیش، شخصی مقالات من را با نظرات مختلف مورد انتقاد قرار داد. او در یکی از کامنت‌هایش به من و قومیت من حمله‌ور شد و به من گفت شخصیت پوچی داری و چیزی جز یک  «دختر آسیایی احمق نیستی که می‌خواهد دنیا را تصاحب کند» (همراه با یک ایموجی شیطان). و اینگونه انتقادات زیاد است و ادامه دارد.

 نمونه‌های بیشتری از انتقادات منفی را که قبلاً دریافت کرده‌ام به اشتراک گذاشته‌ام، اما وقتی می‌گویم اینها فقط قسمتی کوچک از یک بخش گسترده هستند، به من اعتماد کنید.

با این حال، من فکر می‌کنم انتقاد خوب است، واقعا خوب است. من تا زمانی که وبلاگ خود را به نام Personal Excellence راه‌اندازی نکرد اینطور فکر نمی‌کردم. و دلیلش را برای شما توضیح خواهم داد.

9 دلیل برای اینکه انتقاد خوب است

صرف نظر از ماهیت شخصی انتقادات که در بالا ذکر شد، که من به آن‌ها خواهم پرداخت، انتقاد به 9 دلیل زیر خوب است.

  1. اینکه کسی از شما انتقاد کند، به این معنی است که او به شما اهمیت داده است (به هر حال برای نوشتن آن انتقاد زمان نیاز است). آن شخص می‌توانست از آن زمان برای انجام کار دیگری استفاده کند، اما نکرده. او زحمت ارسال آن پیام برای شما را کشیده است و نشان داده که اهمیت می‌دهد. و این کار حائز اهمیت است.
  2. شما در حال برقراری ارتباط با افراد جدید هستید. هر بار که مورد انتقاد قرار می‌گیرم، خوشحال می‌شوم، زیرا این بدان معناست که شخص جدید دیگری مطلب من را خوانده است، کسی که لزوماً با آنچه من می گویم / انجام می دهم موافق نیست. فکر می‌کنم چیزی که بیشتر نگران‌کننده است این است که اصلاً مورد انتقاد قرار نگیرم. این بدان معناست که من در منطقه امن و راحت خود هستم و هر روز با افراد تکراری ارتباط برقرار می‌کنم. شما می‌خواهید پیام زندگی خود را تا جایی که ممکن است به مردم منتقل کنید. دریافت انتقاد به این معنی است که شما در حال حاضر به افرادی دسترسی پیدا کرده‌اید که قبلا هرگز با آن‌ها تماس نداشته‌اید. این بدان معنی است که شما در حال تاثیر گذاشتن روی افراد هستید. این واقعاً یک تجربه عالی است.
  3. مردم اگر فکر کنند ارزش انتقاد را ندارید، از شما انتقاد نمی‌کنند. صادقانه بگویم، چیزهای زیادی وجود دارد که ارزش نقد کردن را دارد. اما همه برای انتقاد از چیزهایی که با آن موافق نیستند وقت نمی‌گذارند. چرا؟ به این دلیل که آن‌ها احساس می‌کنند که این چیزها اصلاً ارزش انتقاد آن‌ها را ندارند. اگر کسی از شما انتقاد می‌کند، احتمالاً به این معنی است که چیزی در شما وجود دارد که ارزش وقت گذاشتن برای انتقاد را دارد. اگر به برجسته‌ترین چهره‌های امروز دنیا، از اپرا وینفری گرفته تا استیو جابز و لیدی گاگا نگاه کنید، همه آن‌ها گروه‌های بزرگی از مخالفان دارند. چرا؟ این به این دلیل است که هر یک از آن‌ها پیامی بزرگ دارند . پیامی که دیگران را می‌لرزاند و روح آن‌ها را به هیجان می‌آورد. همانطور که وینستون چرچیل گفته است: “آیا دشمن دارید؟ این چیز خوبی است. این بدان معناست که شما برای چیزی در زندگی خود در یک زمانی ایستادگی کرده‌اید.
  4. انتقاد به شما این امکان را می‌دهد که همه چیز را از دید دیگری ببینید. انتقاد در نتیجه تضاد در افکار به وجود می‌آید. شما کاری انجام دادید یا چیزی گفتید که یک نفر نظر دیگری در مورد آن دارد و از این رو مورد نقد قرار می‌گیرید. از این رو، هر زمان که انتقادی دریافت می‌کنید، با دیدگاه متفاوتی مواجه می‌شوید، دیدگاهی که ممکن است قبلا هرگز به آن توجه نکرده باشید. این انتقاد به شما کمک می‌کند تا مسائل را از زاویه دیگری ببینید و از این رو آگاهی شما را افزایش می‌دهد.
  5. انتقاد نوعی صداقت است زیرا به شما این امکان را می‌دهد که بفهمید دیگران واقعاً چه فکر می‌کنند. من ترجیح می‌دهم با کسی باشم که آشکارا افکارش را به اشتراک می‌گذارد تا با کسی که همان افکار را دارد اما آن‌ها را در دل خودش نگه می‌دارد. در ارتباط با شخص اول، همه چیز واضح و روشن است. با دومی، رابطه تبدیل به یک بازی حدس زدن می‌شود. کاری که من بعد از شنیدن نقد انجام می‌دهم کاملاً یک چیز جداگانه است (می‌توانم انتخاب کنم که به آن نقد گوش دهم یا آن را کنار بگذارم)، اما حداقل اکنون می‌دانم که آن شخص چه فکر می‌کند و چه دیدگاهی دارد.
  6. انتقاد به شما کمک می‌کند پیشرفت کنید. انتقاد به شما اجازه می‌دهد نقاط کور خود را بشناسید تا بتوانید روی آن‌ها کار کنید. هر چه نقاط کور بیشتری در مورد خود کشف کنید، سریعتر رشد می‌کنید. در طول سال‌ها، براساس انتقاد دیگران از من و کارم، چیزهای زیادی در مورد خودم یاد گرفتم. برخی به من کمک کردند چیزهایی را یاد بگیرم که هرگز در مورد خودم نمی‌دانستم و این برای رشد من مفید بوده است.
  7. انتقاد به شما کمک می‌کند مکانیسم‌های دفاعی خود را یاد بگیرید. در برنامه  « در ۳۰ روز بهترین خودت باش» برای روز پانزدهم در مورد «تأمل در نقد»، اشاره کردم که دو چیز وجود دارد که می‌توانیم از انتقاد یاد بگیریم: اول، چیزی که مورد نقد قرار می‌گیرد. دوم، واکنش ما به آن انتقاد. حتی وقتی نقدی دریافت می‌کنم که اعتباری ندارد، باز هم براساس واکنش‌هایی که هنگام دریافت انتقاد ظاهر می‌شود و نحوه واکنشم، چیزهای زیادی درباره خودم می‌آموزم. آموخته‌ام که واکنش‌های من معمولا بازتابی از مسائل درونی پردازش نشده است. کار بر روی این واکنش‌ها به من کمک کرد تا فردی آرام‌تر و هوشیارتر باشم.
  8. انتقاد به شما کمک می‌کند تا در مورد دیگران بیشتر بدانید. هر انتقادی چیزی در مورد خودتان و طرف مقابل به شما می‌گوید. وقتی نظر را تجزیه می‌کنید، می‌توانید دیدگاه‌ها، باورها و ارزش‌های منتقد را درک کنید. این برای تقویت رابطه شما با او مفید است. به عنوان مثال، اگر مادرتان از شما انتقاد می‌کند که چرا با او رفتار بی‌ادبانه دارید، ممکن است منظورش این باشد که او از کارهای شما آسیب دیده است. او به دنبال عشق و تایید در رابطه است، اما گفتار و کردار شما (خواه واقعاً بی‌ادبانه باشد یا نه) او را انکار می‌کند. از این رو، نشان می‌دهد که شما باید به جای تکیه بر اعمال ضمنی، عشق را به گونه‌ای به مادر خود نشان دهید که او بفهمد.
  9. انتقاد می‌تواند شما را وارد مسیر درستی کند. تا به حال پیش آمده که انتقاد شما را وارد مسیر درستی کند؟ من آن را تجربه کرده‌ام گاهی اوقات، انتقاد، زنگ بیداری می‌دهد که شما از دست داده‌اید. شاید شما کار اشتباهی انجام می‌دهید، اما اطرافیان شما آنقدر خوب هستند که به شما چیزی نمی‌گویند، یا مانند شما از این موضوع غافل هستند. یک انتقاد به موقع، که به شیوه‌ای مناسب بیان می‌شود، می‌تواند اطلاعات بسیار خوبی را ارائه دهد که سپس شما را به سمت مسیر درست هدایت می‌کند.

چه زمانی انتقاد خوب نیست

در عین حال، توجه به این نکته مهم است که دو موقعیت وجود دارد که انتقاد می‌تواند بد باشد.

وقتی انتقاد تنها چیزی است که هر روز دریافت می‌کنید

اولین موقعیت زمانی است که بی‌وقفه انتقاد دریافت می‌کنید. علاوه بر این که انرژی زیادی را می‌گیرد، انتقاد مداوم می‌تواند شما را از چیزهایی که واقعاً مهم هستند منحرف کند. زیرا به جای اینکه روی اهداف خود کار کنید، بیش از حد مشغول واکنش به دیگران یا حل تعارضات بین خود و سایر افراد هستید.

برخی از نمونه‌ها می‌توانند والدینی باشند که 24 ساعته از فرزندان خود انتقاد می‌کنند. معلمانی که به جای تحسین دانش‌آموزان، مدام از دانش‌آموزان خود انتقاد می‌کنند. و شخصی که با مخاطبان عمومی (مانند معلمان، نویسندگان، وبلاگ‌نویسان و شخصیت‌های عمومی) سروکار دارد.

اگر آنقدر انتقاد دریافت می‌کنید که به جای اینکه شما را قادر به انجام کاری کند مانع می‌شود، چند پیشنهاد برای شما دارم.

  1. یاد بگیرید که اجازه ندهید انتقاد، شما را درگیر خودش کند.
  2. وقت خود را صرف انتقاد نکنید. از آن زمان برای چیزهایی که واقعا مهم هستند استفاده کنید.
  3. اگر انتقاد عمدتاً از جانب شخصی است، از خودتان دفاع کنید. به او بگویید که منظورش را می‌فهمید، اما این چیزی نیست که در حال حاضر می‌خواهید با آن سر و کار داشته باشید.
  4. برای اینکه چگونه انتقاد می‌تواند به دست شما برسد، مرزهایی ایجاد کنید. برای مثال، من کانال‌های خاصی را تنظیم می‌کنم که خوانندگان بتوانند بازخوردشان را آشکارا به اشتراک بگذارند (مانند صفحه فیس‌بوک و فرم تماس من). قبلاً بخش‌هایی برای نظر دادن در وبلاگم داشتم، اما اکنون بسته شده‌اند، زیرا مدیریت پیام‌های تصادفی بی‌شماری که هر روز پست می‌شوند برایم دشوار شده است، که بسیاری از آن‌ها به مرور زمان به نقدهایی با کیفیت پایین تبدیل شدند. این به من کمک کرد تا روی کاری که باید انجام دهم متمرکز بمانم.

وقتی انتقاد سازنده نیست یا شخصی می‌شود

حالت دوم زمانی است که انتقاد سازنده نیست یا شخصی و توهین‌آمیز می‌شود. نظرات وبلاگم که قبلا در مقاله به اشتراک گذاشتم نمونه‌هایی از آن هستند.

وقتی این اتفاق می‌افتد، نقض حقوق شماست. این افراد را با دفاع از حق خود سر جای خود بنشانید. اگر یک انجمن آنلاین دارید آن‌ها را مسدود یا حذف کنید. اگر لازم است منتقدان گستاخ را از زندگی خود حذف کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *