خوانندگان-بزرگ-راک

12 خواننده بزرگ راک در تاریخ موسیقی

تا جایی که به موسیقی راک مربوط میشود خواننده مهم‌ترین عضو گروه به حساب می‌آید. شاید بسیاری از طرفداران به میزان عالی بودن گیتاریست‌های گروه اشاره کنند؛ اما با این وجود، یک گروه موسیقی راک تا زمانی که خواننده پر طرفداری در راس خود نداشته باشد شانس دیده شدن را پیدا نمی‌کند.

خواننده خوب سبک راک بودن کار ساده‌ای نیست. شما نه تنها باید بتوانید نت‌ها را به خوبی و درستی ادا کنید، بلکه باید بتوانید به گونه‌ای صدای خود را رها کنید که هیچ کس تا به حال نکرده باشد. تفاوتی ندارد که خواننده راک صدای خود را با توجه به ژانرهای دیگر شبیه سازی کرده باشد یا از اعماق درون خود به روی صحنه آورده باشد؛ در هر دو صورت صداهایی که از تارهای صوتی خواننده راک به گوش مخاطب می‌رسد همواره مخاطبان را تا جای ممکن هیجان زده کرده است.

خواننده ‌های راک نه تنها در استودیو فوق العاده عمل می‌کنند، بلکه بر روی صحنه هم جادو می‌کنند. گزینه‌های استثنایی زیادی در این عرصه وجود دارد. ما در این لیست از بین ستارگان این عرصه موسیقی، 12 مورد را برای شما انتخاب کرده‌ایم.

لیتل ریچارد (Little Richard)

وقتی از هنرمندان صنعت موسیقی راک بپرسید خواننده محبوبشان کیست، بسیاری از آن‌ها به لیتل ریچارد اشاره خواهند کرد. لیتل ریچارد یکی از اولین خوانندگان مهار نشدنی موسیقی راک است. او با استفاده از صدای خود به ستاره صحنه نمایش تبدیل شد.

ریچارد وین پنیمن، در دهه 1950 از ماكون به ایالت جورجیا نقل مکان کرد. او می‌دانست كه برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب به چیزی بیش از صدای خوب احتیاج دارد. او با ظاهر غیرعادی خود وارد صحنه می‌شد و با بازکردن دهانش مخاطبان را شگفت زده می‌کرد. برخلاف خوانندگان مطرح آن زمان مانند مانند پت بون و فرانکی آوالون، لیتل ریچارد با صدایی که به مانند کشیدن کاغذ سنباده بر روی کاغذ بود به اعماق قلب مخاطبان نفوذ می‌کرد.

رویکرد نمایشی لیتل ریچارد نسبت به موسیقی تأثیر زیادی بر بسیاری از گروه‌های موسیقی پس از خود از جمله بیتلز، استونز و یا حتی موتورهد گذاشته است. خواننده آهنگ معروفTutti Frutti ، قوانین رایج را تغییر داد و تجارب آزمایشی خود را وارد این سبک از موسیقی کرد. هنگامی که لیتل ریچارد برای اولین بار میکروفون را به دست گرفت، صنعت موسیقی بازی جدیدی را برای مخاطب به نمایش گذاشت.

بونو – یوتو (Bono – U2)

دهه 80، دهه نمایشی برای مردان اول صحنه‌های راک اند رول بود. صحنه‌های پر از شور و شوق سبک متال و برجسته شدن گروه‌هایی مانند Van Halen و Motley Crue ، جایی برای هنرنمایی دیگر گروه‌ها و سبک‌ها نمی‌گذاشت. درست در همین زمان در آن سوی اقیانوس اطلس، پدیده تازه‌ای در ایرلند نمایان شد.

گروه موسیقی آلترناتیو یوتو با زبان خاص خود به اعتراض علیه جنگ و بی عدالتی پرداخت. با وجود این که این گروه طرفداران خاص خود را داشت، هیچ کس نمی‌توانست پیش بینی کند که محبوبیت این گروه تا این حد افزایش یابد. هر یک از اعضای گروه کم و بیش نقشی برابر در موسیقی ساخته شده توسط گروه ایفا می‌کنند. با این حال، استعداد خواننده گروه بونو در پشت میکروفون، همه چیز را خارق العاده‌تر می‌کند.

اشتیاق برآمده از درد شخصی در صدای بونو، در میان آلبوم‌هایی چون جنگ و درخت جاشوا با گوش مخاطبان بازی می‌کند. این تاثیرگذاری در آهنگ‌های فوق العاده‌ای این خواننده راک مانند Pride وRed Hill Mining Town  هم به گوش می‌رسد. حتی در هنگامی که گروه تغییر رویه داد، باز هم صدای Bono به قدرت همیشگی خود باقی ماند. هرچند که ممکن است هر از گاهی بونو در برخی از جنبه‌ها پرمدعا تلقی شود، اما صدای آوازی که وی در اختیار دارد همان چیزی است که باعث تبدیل شدن ترانه‌های گروه به سرودهای مدرن شده است.

استیو پری – جرنی (Steve Perry – Journey)

جایی در بین گلم متال و هارد راک دهه 70، سبک مولت راک نشسته است. درست قبل از شروع هنرنمایی Bon Jovi و مدت‌ها پس از محو شدن Led Zeppelin، گروه‌های تماشایی دیگری وارد میدان شدند. گروه‌هایی که با موسیقی هاردراک قدرتمند خود نوید از به وجود آمدن گرو‌ه‌های جذاب‌تری در آینده می‌دادند. در میان تمام گروه‌هایی که در این دوره به وجود آمد، گروه جرنی جز سرآمدهاست. جرنی با خواننده‌ای که محدوده صدایش به معنای واقعی متعالی بود در بین دیگران خودنمایی می‌کرد.

با این که گروه از ستارگان بزرگی تشکیل شده بود تا قبل از پیوستن استیو پری در نگاه طرفداران به تکامل نرسیده بود. توسط آهنگ‌هایی مانندStop Believin  وAny Way You Want It ، پری معیارهای جدیدی برای ترکیب نیروی باورنکردنی راک با سبک پاپ را وضع کرد. نوای استیو پری بیش از هرچیز ملودیک است. با این حال، توانایی او در تولید نوسان و صداهای متفاوت چیزی بود که هیچ خواننده دیگری نتوانست خود را با آن تطبیق دهد. امری که بسیاری با وجود تلاش برای رسیدن به آن، شکست خورده‌اند.

در طول چند دهه بعدی، هر خواننده‌ای که می‌خواست صدای خود را به سطح بعدی برساند، اغلب به آهنگ‌های گروه جرنی مراجعه می‌کرد تا محدودیت صدای خود را بسنجد. با این که استیو پری همکاری‌اش را با گروه جرنی تمام کرد، اما آن چه که به دنیای راک هدیه کرده است کمک کرد تا این ژانر به سطح بالاتری دست یابد.

پاول راجرز – فری (Paul Rogers – Free)

در اواخر دهه 60، هر اقدامی از سمت راک انگلیسی منجر به کاهش طرفداران سبک بلوز آمریکایی می‌شد. از موسیقی پرتحرک Yardbirds گرفته تا عناصر جاز و کلاسیک در گروه‌هایی مانند Deep Purple، هر اقدام از سمت سبک راک گویی منجر به آزاد شدن شیاطین از روح افراد می‌شد. اگرچه بسیاری از ستاره‌ها مانند اریک کلپتون و جیمی پیج در این دوره حضور داشته‌اند، اما پاول راجرز احتمالاً برجسته ترین خواننده در میان این اسامی بوده است.

با شروع کار در گروه Free ، آوازهای راجرز ترکیبی کامل از شور و نشاط جوانی و سبک بلوز بود. در ترانه‌هایی مانند Fire and Water و All Right Now، او توانست ژانر راک را بسیار ریشه دارتر از نمایش‌های استاندارد زمان خود به صحنه بیاورد.

پس از این که گروه Free از هم پاشید، راجرز مسیر خود را در گروه Bad Company پیدا کرد. جایی که برخی از ملودی‌های مطرح در رادیوی دهه 70 را توسط آهنگ‌هایی مانندShooting Star  ایجاد کرده است. صدای راجرز تمام خواسته‌های ژانر راک را برآورده می‌کند. پاول راجرز بر هنرمندان بسیاری تاثیرگذار بوده است. او کسی است که تاثیر احساسی‌اش بر خوانندگانی مانند رونی جیمز دیو و ادی ودر به خوبی قابل ملاحظه است.

الویس پریسلی (Elvis Presley)

الویس پریسلی دلیل وجود 90٪ از گروه‌های راک کلاسیک است. اگرچه ممکن است او پایدارترین مسیر شغلی را نداشته باشد، اما تأثیر پریسلی بر راک اند رول غیرقابل انکار است. در حالی که راک اند رول در صحنه‌های موسیقی از رونق خوبی برخوردار بود. الویس خواننده‌ای بود که از وجوه زیباشناسانه استفاده کرد و آن را در سراسر جهان گسترش داد.

تک آهنگ‌هایی که او ارائه داد پایه و اساس پیشرفت موسیقی راک بود. گروه او عالی بود، اما شنیدن صدای الویس گویی هر چیز دیگری را در دنیا متوقف می‌کرد. انعطاف عجیب تارهای صوتی او خطرناک و غیر قابل مقاومت به نظر می‌رسید. در برخی از  آهنگ‌ها مانندHound Dog  یا،ailhouse Rock ، الویس به شیوه‌ای پر سر و صدا هنرنمایی می‌کرد. در برخی دیگر مانندLove Me Tender ، باعث رسوخ حال و هوایی لطیف در قلب مخاطب می‌شد.

الویس سوار بر موج محبوبیت به اولین شورشی واقعی دنیای راک اند رول تبدیل شد.

بان اسکات – ای سی/دی سی (Bon Scott – AC/DC)

راک در اواسط دهه 70 بالا و پایین‌های بسیاری داشته است. در حالی که ما جیغ‌های سبک بلوز را در یک طرف داشتیم، آثار گروه‌هایی مانند بوستون و استیکس بر اساس استانداردهای راک اند رول جلو می‌رفتند. با این حال، وقتی برای اولین بار AC / DC را شنیدیم، گویا از خواب بیدار می‌شدیم.

میزان خش موجود در صدای بن اسکات چیزی بود که هرگز کسی در این حوزه نشنیده بود. برخلاف ناله‌های موسیقی بلوز، اینجا مردی را داشتیم که باصدایی قوی فریاد می‌زد. در سراسر آهنگ‌هایی مانند Dirty Deeds Done Dirt Cheap و Highway to Hell، اسکات ترکیبی عالی از سرگرمی و چیزی کمی شرورانه تر را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد.

AC / DC به خودی خود گروهی سرگرم کننده بود؛ اما بان اسکات جذاب، مانند کسی به نظر می‌رسید که پس از خوردن آبجو کل بار را به آتش می‌کشد. اگرچه ما بان اسکات را به طرز غم انگیزی در اثر مسمومیت با الکل از دست داده‌ایم، اما کار گروه با برایان جانسون که صدایش کم از بان اسکات نداشت ادامه پیدا کرد. گروه هنوز هم موفق است. اما دیوانگی خارج از مرزی که اسکات از خود ساطع می‌کرد چیزی است که شاید دیگر هرگز شانس دیدنش را نداشته باشیم.

راجر دالتری – د هو (Roger Daltrey – The Who)

د هو یک مورد درخشان در فضای هنر است. آن‌ها کار خود را به عنوان یک گروه معمولی در صحنه باشگاه لندن آغاز کردند، سپس به سرعت پله‌های ترقی را بالا رفتند. در گذر زمان د هو به یکی از بزرگترین گروه‌های تاریخ راک تبدیل شد. همه اعضای گروه بر حرفه خود تسلط کافی را داشتند، اما راجر دالتری با صدای خود به مانند یک ضربه احساسی محکم ایفای نقش می‌کرد.

دالتری فقط به عنوان خواننده راک گروه د هو شناخته می‌شود. گیتاریست گروه، پیت تاونشند بیشتر آهنگ‌ها را نوشته و گاهی هم به عنوان هم خوان در صحنه ظاهر شده است. نقطه قوت راجر توانایی او در تبدیل شدن به یک بازیگر واقعی موسیقی در این آهنگ‌ها است. تاونشند می‌توانست به راحتی برخی از آثار کلاسیک گروه را بخواند، اما نحوه‌ای که دالتری در میان داستان این آهنگ‌ها زندگی می‌کرد، باعث برجسته شدن آن‌ها شده است.

هر گاه آهنگی مانند Baba O’Riley را می‌شنوید، این احساس به شما دست می‌دهد که این‌ها فقط ادا کردن ساده کلمات نیستند، بلکه گویا در تارهای صوتی خواننده زندگی کرده‌اند. هیچ کس نمی‌تواند به خوبی راجر دالتری فریاد آخر آهنگWon’t Get Fooled Again را ادا کند. فارغ از این که آهنگ‌های د هو آهنگ‌های بسیار خوبی بودند، وقتی راجر متن آن‌ها را بیان می‌کرد، گویی قلبشان تپنده می‌شد.

میک جگر – رولینگ استونز (Mick Jagger – The Rolling Stones)

راك اند رول ممكن است در آمریكا آغاز شده باشد، اما تا زمانی كه موج اول راكرهای انگلیسی را بدست نیاورد، واقعا به ثمر نرسیده بود. همه گروه‌های حاضر در آن دوره عنصر خاصی از سرگرمی را با خود داشتند. وقتی رولینگ استونز به صحنه آمد اوضاع کمی تغییر کرد.

اگرچه بسیاری از کارهای اولیه خواننده بزرگ راک یعنی استونز عمدتاً شامل کاورهای بلوز بود، اما صدای میک جگر برای آن زمان غیرمعمول بود. در آن زمان گروهی مانند Animals دارای صداهای سر به فلک کشیده و Kinks دارای رنگ و بوی پاپ بودند. میک جگر در همین دوران یک پسر بچه سفیدپوست 20 ساله از لندن بود که شیوه شجاعانه‌ای در روایت افسانه‌های بلوز از گذشته را به ارث برده بود. قدرت آوازی او که بسیار مناسب اوایل دوره استونز بود در دوره کلاسیک آن‌ها در اواخر دهه 60، به اوج خود رسید.

توسط  آلبوم‌هایی مانند Sticky Fingers و Exile on Main St، و ترانه‌هایی چونBlues Cat Blues  و Gimme Shelter، میک جگر خودش را به عنوان فردی که در دوران کودکی‌اش در کلوب‌های لندن موسیقی بلوز را پرستش می‌کرد، به نمایش گذاشت. اگر الویس به شما می‌آموزد که چگونه مانند یک طرفدار واقعی راک اند رول به نظر برسید، جگر یک کلاس در مورد نحوه زندگی و تنفس در زندگی روزمره برای شما برگذار می‌کند.

رابرت پلنت – لد زپلین (Robert Plant – Led Zeppelin)

جیمی پیج پس از ترک کردن گروه Yardbirds در اواخر دهه 60، به دنبال تغییر بود. او در پروژه بعدی خود با جان بونام و جان پل جونز همکاری کرد. پروژه‌ای که به مثابه کاشت بذرهای بزرگترین گروه موسیقی تاریخ به حساب می‌آمد. هنگامی که آن‌ها رابرت پلنت را به عنوان خواننده انتخاب کردند، همه چیز سر جایش قرار گرفت.

تمامی آهنگ‌های گروه لد زپلین از بهترین آثار تاریخ موسیقی راک اند رول هستند. از آهنگBabe I’m Gonna Leave You  گرفته تا صوت فریبنده موجود درBlack Dog ، رابرت پلنت معیار جدیدی را برای چگونگی آواز خواندن ایجاد کرده است. رابرت پلنت همراه با نگرش صحنه‌ای شجاعانه و نگاه مصمم خود، به عنوان “خدای طلایی” راک شناخته شده است. کسی که به عنوان معیاری برای تمامی جبهه‌های راک پس از خود به حساب می‌آید.

خواه ترانه یک تصنیف آکوستیک باشد یا حماسه‌ای راک اند رول، پلانت تک تک نت‌هایش را به یک تجربه احساسی واقعی برای شنونده تبدیل می‌کند. موسیقی لد زپلین شما را به سطحی عرفانی می‌رساند و رابرت پلنت شما را به سمت تاریک آگاهی هدایت می‌کند.

استیون تایلر – اروسمیث (Steven Tyler – Aerosmith)

اروسمیث در ابتدای کار خود مخالفان بسیاری داشت. منتقدان از نحوه ارائه موسیقی گرفته تا رفتار اعضای گروه در صحنه را نامناسب می‌دانستند. در ابتدا از اروسمیث به عنوان گروهی یاد می‌شد که مانند بسیاری دیگر دنباله رو ناموفق رولینگ استونز بود. یقینا در طول سال‌ها تأثیر متقابلی بین این دو گروه وجود داشته است. به هر صورت، هیچ خواننده دیگری نمی‌تواند به دامنه صدایی استیون تایلر برسد.

تایلر به عنوان یک خواننده بلوز معمولی شروع به کار کرد. پس از آن یکی از قابل شناسایی ترین فریادهای راک اند رول را ادا کرد. صدای او از کیفیت مطلوبی برخوردار است. علاوه بر این، آهنگ خاصی که وی در خوانندگی خود داشت مقاومت در برابر توجه نکردن به آهنگ‌هایی مانندWalk This Way  را غیرممکن می‌کرد. برخلاف دیگر گروه‌های راک آن زمان، استیون تایلر با نگرشی که داشت باعث می‌شد همه چیز زمینی‌تر احساس شود.

در حالی که اکثر خوانندگان سر شما را با دامنه غول پیکر صدای خود منفجر می‌کردند، تایلر می‌دانست که چگونه فریاد خود را بر روی آواهای میانه متمرکز کند. بسیاری از خوانندگان آمده و رفته‌اند، اما هنوز که هنوز است هیچ جایگزینی برای جیغ‌های استیون تایلر ظاهر نشده است.

پل مک‌کارتنی – بیتلز (Paul McCartney – The Beatles)

بیتلز برای موسیقی دهه 60 یک شوک اساسی تلقی می‌شود. از لحظه‌ای که گروه در Ed Sullivan Show  به اجرا پرداخت، فعالیت شغلی آن‌ها شروع شد. این گروهی کاری را شروع کرد که باعث تبدیل شدن آن‌ها به یکی از بزرگترین مغز متفکران صنت موسیقی قرن بیستم شد. با وجود این که همه اعضای گروه صدای خارق العاده‌ای داشتند، تارهای صوتی پل مک کارتنی یکی از متنوع ترین سازهایی بود که گروه در اختیار داشت.

مک‌کارتنی در آلبوم‌هایی مانند Revolver و Abbey Road صدای خود را به رخ مخاطب می‌کشاند. در یک آن در آهنگHelter Skelter  مشغول به آتش کشیدن صحنه می‌شود. او در لحظه‌ای دیگر در تصنیف آکوستیک آرام Blackbird در ابرها غوطه ورتان می‌کند.

حتی هنگامی که او شروع به کار انفرادی خود کرد، در همراهی با همسرش لیندا مک‌کارتنی، چیزی از ارزش‌هایش کم نشد. او در آهنگMaybe I’m Amazed  با لحن اپرایی خود یادآور لیتل ریچارد برای مخاطبان است. با توجه به این که آخرین اثر او در سال 2018 منتشر شده است، می‌توانیم بگوییم که مک‌کارتنی در برابر آزمایش زمان مقاومت کرده است. او هنوز که هنوز است به اجرای آوازهای قدیمی خود با همان لحن آتشین و در اوج، ادامه می‌دهد.

فردی مرکوری – کویین (Freddie Mercury – Queen)

هر خواننده موسیقی راک که موسیقی خود را جدی گرفته باشد، مدیون فردي مرکوری است. او به معنای واقعی کلمه خاص است. مرکوری نشان داده است که در کنار نمایش فوق العاده بر روی صحنه، یکی از معدود خوانندگان دنیای راک است که صدایش می‌تواند با بزرگترین خوانندگان جهان برابری کند.

هنگامی که کوئین برای اولین بار به صحنه آمد، مردم از رویکرد متفاوت آن‌ها شگفت زده شدند. گروه کویین نمی‌خواست محدود باشد. آن‌ها پا در کفش همه چیز کردند، از اپرا گرفته تا پاپ و پراگرسیو. چیزی که همه این‌ها را به هم متصل می‌کرد قدرت صدای مرکوری بود.

در دنیایی که اکثر خوانندگان راک تلاش می‌کردند درد روحیشان را از طریق صدای خود منتقل کنند، مرکوری با باز کردن دهانش به شما می‌فهماند که در حال شنیدن یه پدیده موسیقیایی استثنایی هستید.

مرکوری در روزهای آخر عمر خود با  آهنگ‌های موفقی مانند The Show Must Go On و I Want It All نشان داد که هیچ چیز حتی بیماری ایدز جلودار جادوی صوتی او نیست. فردی مرکوری یک پدیده عجیب در دنیای موسیقی بود. او در سال 1990 از میان ما رفت و شاید دیگر هیچ گاه مانند او را نبینیم. بسیاری از خوانندگان بزرگ دنباله روی کویین بوده‌اند، اما قضاوت در مورد قدرت آن‌ها تنها باعث نشان دادن ضعفشان در برابر فردی مرکوری بوده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *