مقدمه
لئوناردو دیکاپریو یکی از محبوبترین و بااستعدادترین بازیگرانیست که در هالیوود فعالیت میکند. اما نمیتوان انکار کرد که او همچنین واقعا میداند که چگونه فیلمهای عالی را برای ایفای نقش انتخاب کند. و در حالی که تعداد زیادی فیلم عالی وجود دارد که وی تصمیم گرفت که در آنها بازی نکند، تقریباً هر فیلمی که او برای ایفای نقش انتخاب کرده است به عنوان یکی از بهترین فیلمهای آن سال انتخاب شده است.
در واقع، به قدری فیلمهای عالی از دیکاپریو وجود دارد که انتخاب تنها 10فیلم از میان آنها دشوار است.(متاسفم، اگه میتونی منو بگیر!، متاسفم، الماس خونین!) و با نامزدی بهترین بازیگر نقش اول خود در فیلم روزی روزگاری در هالیوود، به نظر می رسد که نقش های زیادی بر سر راه او قرار خواهند گرفت. بنابراین در اینجا 10 فیلم برتر دیکاپریو را که تاکنون ساخته شدهاند مشاهده میکنید.
شماره ده: چه چیزی گیلبرت گریپ را آزار می دهد (1993)
جانی دپ ممکن بود ستاره درام What’s Eating Gilbert Grape در سال 1993 بشود، اما لئوناردو دیکاپریو، با بازی در نقش پسری به اسم آرنی که معلولیت ذهنی دارد این امتیاز را از آن خود کرد. این فیلم اولین نامزدی اسکار لئو نیز بود. این فیلم بهطور خلاصه درباره جوانی است، با بازی جانی دپ، که بعد از خودکشی پدرش مسئولیت سرپرستی خانواده را برعهده دارد، و افسردگی فلج کننده مادرش باعث می شود که مادرش وزن زیادی پیدا کند. اما باز هم، این فیلم با نقش آفرینی فوقالعاده لئوناردو دیکاپریو بسیار دیدنی و استثنایی است.
شماره نه: جاده انقلابی (2008)
دیکاپریو در این فیلم مجددا با ستاره تایتانیک، یعنی کیت وینسلت همراه شده، و قطعا تمام هواداران این فیلم به این مسئله یکبار فکر کردهاند که اگر جک زنده میماند چه سرنوشتی در انتظار رابطهی جک و رز بود. در فیلم Revolutionary Road که اقتباسی از رمان “ریچارد یاتس” با همین نام است، دیکاپریو نقش یک پسر واقعا عوضی را بازی میکند که به همسرش خیانت میکند و در صحنههای مختلف شاهد دعوای بین این زوج خواهیم بود. و به همین دلیل شاید این فیلم خیلی موردپسند همه افراد نباشد.
اما به عنوان فیلمی که در مورد ازدواج ناموفق در دهه 50 است، خیلی مدرن به نظر میرسد. این ممکن است به این دلیل باشد که به مضامین سنگین مانند خیانت و استرس و اضطراب میپردازد. مایکل شنون نیز در این فیلم نقش مردی را بازی میکند که زمانی در تیمارستان بوده است و نظرات و گفته های ذهنش را در بدترین شرایط ممکن بیان میکند. این فیلم شاید در مجموع یکی از بهترین نقش آفرینیهای دیکاپریو نباشد زیرا او گاهی در فیلم زیادی فریاد میزند اما در کل به عنوان یک فیلم خوب و قوی است. و یکی از بهترین فیلم های کارگردان سام مندس است.
شماره هشت: جانگوی آزاد شده (2012)
فیلم وسترن Django Unchained به کارگردانی کوئنتین تارانتینو، تمام ویژگیهای فیلمهای کوئنتین تارانتینو را دارد. خشونت، طنز و موسیقی عالی. اما این فیلم یک ویژگی دیگر نیز دارد که فقط یک فیلم دیگر از کوئنتین تارانتینو آن را دارد و آن هم لئوناردو دیکاپریو است. گرچه من فیلم جانگوی آزاد شده را از بهترین کارهای کوئنتین تارانتینو نمیدانم. دیکاپریو در این فیلم به قدری در نقش منفی خوب ظاهر شده است که نبودش در نیمه دوم فیلم را جبران میکند. داستان فیلم درباره یک برده با بازی جیمی فاکس است، که توسط یک شکارچی جایزه بگیر، با بازی کریستوف والتز، آموزش دیده است.
این دو نفر بعد از کشتن سه تا خلافکار ماموریتشان را برای نجات همسر جانگو آغاز میکنند. اما در مرکز داستان، مالک مزرعه، کالوین جی كندی را داریم، که لئوناردو دیکاپریو نقش آن را بازی میکند. لئوناردو دیکاپریو در این فیلم به قدری در نقش خودش فرو رفته است که حتی هنگام فیلمبرداری واقعا دست خودش را برید و به بازی خود ادامه داد. و این نشانهی تعهد اوست. جانگوی آزاد شده شاید برای من یک فیلم سطح B از تارانتینو باشد، اما سطح Bی فیلمهای تارانتینو برای اکثر افراد سطح A است، بنابراین قطعاً به عنوان یکی از بهترین فیلمهایی که لئوناردو دیکاپریو در آن حضور داشته است در این لیست جای میگیرد.
شماره هفت: هوانورد (2004)
“راه آینده. راه آینده. راه آینده “. لئوناردو دیکاپریو در نقش هاوارد هیوز شاید یکی از بهترین نقشهایی باشد که او تا به حال بازی کرده است. او در فیلم The Aviator رسیدن به اوج موفقیت و سقوط به جنون OCD را به بهترین نحو به تصویر میکشد. اما این یک لیست از بهترین نقش آفرینیهای لئوناردو دیکاپریو نیست، این لیستی از بهترین فیلم های اوست. و هوانورد یک فیلم فوق العاده است.
همه چیز در داستانگویی است. فیلم بیوگرافی مارتین اسکورسیزی درباره هاوارد هیوز با چنان سرعتی پیش میرود که احتمالاً حتی نمیدانید که دارید با زندگی یکی از جالبترین افراد آمریکایی آشنا میشوید. در این فیلم شما از کارگردانی هیوز برای فیلم فرشتههای جهنم گرفته تا آشنایی او با آدری هپبورن(با نقش آفرینی عالی کیت بلانشت) و به جنون OCD کشیده شدن او را میبینید. هوانورد یک فیلم فوق العاده برای تمام دوران هاست.
شماره شش: از گور برخاسته (2015)
اگرچه The Revenant در جایی که لئوناردو دیکاپریو با خرس مواجه میشود و صدمه میبیند، غمگین خواهد شد. بازگشته، که تام هاردی در آن یکی از ترسناکترین نقشهایش را ایفا میکند، فیلمی عمیقاً احساسی است که بخشی از آن مهیج و بخشی از آن وسترن است، و درکل فوق العاده است. لئوناردو دیکاپریو نقش مردی مرزنشین را بازی میکند، به نام هیو گلاس، که به دنبال شکار مردی است که پسر بومی آمریکاییاش را کشته است. و در ادامه شاهد یک سفر ترسناک و پر از استرس به داکوتای جهنمی هستیم که هنوز هم برای من یک صحنه تکان دهنده است.
لازم به ذکر است که با بازی در این نقش لئوناردو دیکاپریو برای اولین بار اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را به دست آورد. و درحالی که داستان ممکن است با داستان واقعی متفاوت باشد، فیلم برای من به قدری زیبا و پر از استرس است که تمام چیزها را فراموش میکنم و فقط از چیزی که بر روی پرده نمایش میبینم لذت میبرم. و آخرین رویارویی بین لئو و تام هاردی، جایی که دیکاپریو از جسد دامنل گلیسون به عنوان یک طعمه استفاده می کند… خب، بهتر از این نمیشود.
شماره پنج: رفتگان (2006)
فیلمی بسیار خوب که حتی مارک والبرگ نامزد اسکار شد. The Departed فیلمی است که با آن در نهایت اسکورسیزی موفق به کسب جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردانی خود در جوایز اسکار شد. لئوناردو دیکاپریو نقش پلیس مخفیای را بازی میکند که به باند گانگستریای که توسط جک نیکلسون اداره میشود نفوذ میکند. منظورم این است که، شما جمله ای که الان نوشتم را خواندید؟ این جمله تمام چیزی که باید در مورد این فیلم بگویم.
البته چیزهای بیشتری هم وجود دارد. رفتگان تمام بازیگران خوب را در خود جای داده است، مت دیمون نقش یک خبرچین را که خودش را به عنوان پلیس جا زده است، بازی میکند. رفتگان یک فیلم پر از استرس است که یکی از تکان دهندهترین صحنههای مرگ غیرمنتظره را در تاریخ سینما دارد. این فیلمی است که تا رسیدن به پایان تلخ آن شما نمیدانید که داستان دارد به کجا میرود.
شماره چهار: تایتانیک (1997)
فیلم Titanic آنقدر به یادماندنی است که حتی نیازی نیست جستجو کنم که در چه سالی ساخته شده است. من هرگز 1997 را فراموش نخواهم کرد. سالی بود که همه آغوش خود را باز میکردند و فریاد میزدند، “من پادشاه جهان هستم!”. فیلم تقریباً در آن زمان در بین گفتگوهای همه افراد بود، بیشتر هم به دلیل نقش جوان عاشقی که لئوناردو دیکاپریو بازی کرده بود. این واقعیت که لئو پس از حضور در مجلات جوانان بی شماری با بازی در این فیلم به یکی از مشهورترین بازیگران هالیوود تبدیل شد، گواهی بر این است که او چه بازیگر عالیای است.
شما داستان را می دانید. یک مرد فقیر با یک زن ثروتمند در کشتیای سرنوشت ساز که به یک کوه یخی شناور برخورد میکند، آشنا میشود. و مرد فقیر در حالی که درب شناوری را گرفته بود یخ میزند و میمیرد. اشک بریزید. همچنین در فیلم بیلی زین و کتی بیتس نقش های جالبی دارند. و کتی بیتس نقش یک زن جلف و تازه به دوران رسیده را دارد. تایتانیک باعث شد زنان جوان در سراسر دنیا بخواهند که جک آنها را مانند یکی از دختران فرانسوی خود نقاشی کند. و این تا امروز ادامه دارد.
شماره سه: گرگ وال استریت (2013)
فیلم The Wolf of Wall Street پنجمین فیلمی است که لئوناردو دیکاپریو در آن با مارتین اسکورسیزی همکاری کرده است و به نظرمیرسد این بهترین فیلم اوست. دراین فیلم، لئوناردو دیکاپریو نقش جردن بلفورت، فروشنده بازار سهامی که از هیچ به همه چیز می رسد را بازی میکند. برخلاف فیلم هوانورد که در آن دیکاپریو نقش هوارد هیوز را بازی میکرد و دهه 20 و 40 را نشان میداد، گرگ وال استریت دهه 1980 را نشان میدهد، بنابراین شامل تمام فسادهای اون دوران است. و لئو به عنوان یک دلال وال استریت با آن موهای پشت صاف و آن نگاه جذاب به خوبی این نقش را ایفا کرده است.
این نقشی بود که او برای آن ساخته شده بود. و این فیلم مانند فیلم وال استریت الیور استون است اما از آن خیلی بهتر است. متیو مک کانهی، که در این فیلم بازی کرده است، در یکی از صحنه های فیلم با مشت روی سینه خودش میزنه و یک آهنگ خندهداری را زمزمه میکند. جونا هیل، یکی از بهترین نقشهایش را به عنوان شریک بلفورت در این فیلم ایفا میکند، و مارگو رابی در نقش همسر بلفورت. و یکی از خندهدار ترین فیلم هایی است که لئوناردو دیکاپریو در آن بازی کرده است.
شماره دو: روزی روزگاری در هالیوود (2019)
فیلم Once Upon A Time… In Hollywood هم نقطه اوج تارانتینو هم دیکاپریو (اوه ، و برد پیت نیز هست). بنابراین می دانید که باید در این لیست در رتبه بالا قرار بگیرد. دیکاپریو در نقش ریک دالتون، ستاره سابق سریالهای وسترن تلویزیونی است که سعی دارد دیگر در فیلم ها بازی کند اما متوجه میشود که در این زمینه چندان موفق نیست. و به صحنهای میرسیم که دالتون از این تستهای هنرپیشگی کلافه و عصبی شده، از جمله صحنهای خاص که او در واگن خودش بعد از اینکه در گفتن دیالوگهای خودش حین تمرین اشتباه میکند بسیار خشمگین میشود.
آیا باور میکنید که آن صحنه کاملاً بداهه بوده است؟
با این وجود، روزی روزگاری در هالیوود، نصویری از دوران گذشته هالیوود است که به دلیل توجه به جزئیات، بسیار تاثیرگذار است. و مثل فیلمهای جانگوی آزاد شده و حرامزادههای لعنتی، این یکی دیگر از درسهای تاریخ تجدید نظرگرایی تارانتینو است. اما کل فیلم به قدری چشمگیر و خنده دار ساخته شده است، که همه چیز دست به دست هم میدهد و در مجموع یکی از لذتبخش ترین فیلم های لئوناردو دیکاپریو را میسازد.
شماره یک: تلقین (2010)
فیلم سینمایی علمی-تخیلی کریستوفر نولان، Inception، بهترین فیلمی است که لئوناردو دیکاپریو تاکنون در آن حضور داشته است.
این فیلم پیچیده، خلاقانه و شگفت انگیز است. این فیلم یک اثر علمی-تخیلی است.
شاهکار نولان همچنین به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
هر زمان شخصی میگوید که در خوابش خواب دیگری دیده، احتمالاً در مورد فیلم تلقین فکر می کند.
همه چیز در مورد این فیلم عالی است – بازیگران (دوباره تام هاردی! مایکل کین!)، مفهوم، پایان.
حتی لئو نمی داند که از این پایان چه برداشتی داشته باشد.
تلقین تقریباً فیلم کاملی است و لئوناردو دیکاپریو ستاره آن است. چه چیز بیشتری لازم است گفته شود؟
در حالی که آقای دیکاپریو در لیستی طولانی از شاهکارها بازی کرده است، به نظر میرسد قصد ندارد به این زودیها فیلم جدیدی بازی کند هرچند اخباری در خصوص حضور او در فیلم جدید اسکورسیزی به همراه رابرت دنیرو به گوش می رسد.
پینگ بک: 10 فیلم برتر تام هنکس - از نجات سرباز رایان تا فارست گامپ - زردنیوز