اگر عاشق کسی هستی که در حال حاضر شما را دوست ندارد، لطفا این را بفهمید که چنین شرایطی بازتاب خوبی از شما و ارزش شما نیست. اصرار بر عشق یک طرفه اصلا چیزی نیست که خوب باشد.
نقش احساسات در اصرار بر عشق یک طرفه
گاهی اوقات زندگی به طرق مختلف افراد را تحت تأثیر قرار میدهد. همه ما سعی میکنیم خودمان را بفهمیم، فقط سعی میکنیم شکستگیهای روحمان را اصلاح کنیم، فقط سعی میکنیم با آنچه در درونمان سنگین است کنار بیاییم.
اما متاسفانه گاهی ما آمادهایم و یک نفر دیگر آماده نیست. گاهی ما تلاش میکنیم و شخص دیگری این کار را نمیکند. گاهی اوقات تمام عشق خودمان را به درون یک انسان دیگر میریزیم و آنها نمیتوانند تمام آنچه را که هستیم در بر بگیرند. و گاهی دعوا میکنیم و یک نفر دیگر تسلیم میشود. گاهی اوقات ما تصمیم میگیریم کاری کنیم که کارها انجام شود، و دیگری نمیتواند همان واقعیت را انتخاب کند. و این اشکالی ندارد. باید بفهمی که اشکالی ندارد.
اگر کسی نخواهد شما را در جایی که هستید ملاقات کند، نمیتوانید مدام از او بخواهید که این کار را انجام دهد.
و اگر کسی نمیتواند عشق شما را متقابلاً جبران کند، اگر کسی نمیتواند آنچه را که واقعاً لیاقتش را دارید به شما بدهد، باید درک کنید که ناراحت بودن شما از او برای انجام این کار قبل از اینکه آماده شود، نوعی خود تخریبی است.
خودت را کوچک نکن!
دل تو بزرگ و پر از عشق است. تو نمیتوانی تلاش کنی خواستههایت را به آنچه دیگری نیاز دارد، کاهش دهی.
و تو نمیتوانی عشق خود را در ظرفی بریزی که نمیتواند آن را در خود نگه دارد.
تو نمیتوانی به ریختن عشق خود در روحی ادامه دهی که چشمان خود را به روی همه چیزهایی که دریافت میکند بسته است.
و تو نمیتوانی به ریختن عشق خود در قلبی که به روی آن بسته است ادامه دهی.
پس باید چه کرد؟
این کار فقط عشق شما را خالی میکند اما راه به جایی نمیبرد. باید بگذری و اجازه دهی این شخص طبق شرایط خودش رشد کند، زیرا نمیتوانی کسی را آنقدری که جا ندارد، دوست داشته باشی. تو نمیتوانی کسی را برای عاشق کردن دوست داشته باشی. او باید به تنهایی این کار را انجام دهد.
و من میدانم که دور شدن از کسی که عمیقاً به او اهمیت میدهید چقدر سخت است. میدانم چقدر سخت است که این همه عشق را زمین بگذاری، دلت را به روی همه چیزهایی که در یک انسان دیگر میبینی، ببندی.
در عوض اصرار بر عشق یک طرفه به خودت عشق بورز!
اما با دور شدن، یاد میگیری که چگونه تمام عشقی را که به شخص اشتباهی میدادی، در خودت بریزی. و یاد خواهی گرفت که چگونه آن را در تمام آنچه در زندگی آرزو داری بریزی. یاد خواهی گرفت که آن عشق را چگونه در رشد خود، در هنر و امید خود بریزی.
تو یاد خواهی گرفت که چگونه از احساس خود دفاع کنی، چگونه از ارزش آن دفاع کنی. و وقتی به خودت میآموزی که لایق دوست داشته شدن هستی، بدون اینکه مجبور به التماس آن عشق باشی، بدون اینکه آن عشق را تعقیب کنی، خودت را به روی زیبایی میگشایی که به همان اندازه آزادانه تو را انتخاب میکند.
خودت را در مقابل کسانی میبینی که تو را میبینند و بلافاصله میفهمند که تو کمیاب و زیبا هستی.
تو خود را در مقابل شروعهای جدید قرار میدهی، به آیندهای که به گونهای آشکار میشود که تو را آزار نمیدهد یا از بین نمیبرد، بلکه تو را میسازد و به تو نشان میدهد که چقدر شایسته نگه داشتن قلب خود هستی.
دیدگاهتان را بنویسید