زندگی میتواند با راههای مختلفی که سر راهتان میگذارد، شما را به چالش بکشد حتی زمانی که بهترین شرایط را در زندگی خود دارید. فرقی نمیکند شما والدین میانسال و شاغل باشید یا در دوران بازنشستگی خود یا جایی در این بین. مواقعی وجود دارد که همه ما میگوییم «من گیر کردهام».
من به شدت با این احساس سطح انرژی پایین آشنا هستم. فقدان انگیزه تا حدی میتواند چالش برانگیز باشد که بلند شدن از تخت خواب هر روز صبح قبل از سر کار رفتن تبدیل به یک مبارزه شود!
وقتی نوبت به نویسندگی میرسد، خود من هم باید با مشکلاتی سر و کله بزنم. گاهی کلمات میتوانند مانند گدازهای که از یک آتشفشان فعال فوران میکند از درونم جاری شوند. اما لحظاتی دیگر، سطوح انگیزشی و تمایل من به در فکر فرو رفتن کاملاً خفته است.
در این لحظات که به نظر نمیرسد از چالهای که احساس میکنید در آن گیر کردهاید خارج شوید. چه ابزارها یا تکنیکهایی وجود دارد که میتوان به آنها تکیه کرد؟ در ادامه این مقاله از زردنیوز خواهید آموخت. پس عجله نکنید و همراه باشید.
یکی از تاکیدات اصلی که میخواهم در بحث درباره روشهای غلبه بر احساس «گیر کردهام» داشته باشم این است که این احساس بسیار طبیعی است. همه ما زمانی که در این سفر، در تعقیب خوشبختی حرکت میکنیم، آن احساس را در یک مقطع زمانی تجربه خواهیم کرد.
بسیاری از افراد این کم شدن اشتیاق و شادی را تجربه میکنند. آنها اجازه میدهند که آنها را از افرادی که بیشتر برایشان مهم هستند بیگانه کند. این مساله من را به اولین قدم برای شکستدادن احساس گیر افتادن در زندگی میرساند.
احساس گیرافتادن را بپذیرید

باید درک کنید که ایده “من گیر کردهام” یک احساس طبیعی است. درواقع همه ما چه در زندگی کاری، چه در یک رابطه، یا شاید در یک فعالیت علمی یا فعالیت تجاری تجربه میکنیم.
باید به خود اجازه دهید که بفهمید زندگی سخت است. روزها، هفتهها یا ماههایی خواهند آمد که احساس میکنید سوخت کافی در باک خود ندارید تا به جلو و بالا حرکت کنید.
با هر مانعی روبرو میشوید که این ناتوانی در هیجانزده شدن در مورد حرکات هفتگیتان را به شما میدهد، ابتدا باید درک کنید که این افکار غیرعادی نیستند و شما در تجربه آنها تنها نیستید.
اگر بتوانید اجازه ورود این درک کوچک اما حیاتی را به خودتان بدهید، در این صورت در راه خروج از چرخه احساس گیرافتادن و ناتوانی در حرکت به جلو در مسیر زندگی خود خواهید بود.
منشا موانع خود را شناسایی کنید
مبارزه مانعی است که هرگز به طور کامل از بین نخواهد رفت. فرقی نمیکند کجای زندگی، خود را پیدا کنید. همه ما بالاخره باید با ناملایمات روبرو شویم.
با این حال، نحوه مدیریت مبارزه شما، همزمان که سعی میکنید اعتماد به نفس درونی خود را بازیابید و شروع به شکستنزنجیرهای ذهنی خود میکنید، یک نکته کلیدی در مدیریت احساسات، خلق و خوی و نتیجه کلی زندگی شما خواهد بود.
سوزان دیوید، روانشناس دانشکده پزشکی هاروارد، در کتاب خود با عنوان “چابکی احساسی” مینویسد: «ما مانند اسباببازیهای بادگیر عمل میکنیم، بارها و بارها به دیوارهای مشابه برخورد میکنیم، و هرگز متوجه نمیشویم که ممکن است دری باز در سمت راست یا چپ ما وجود داشته باشد.
اساساً، آنچه سوزان میگوید این است که ما اغلب در موقعیتی گیر میافتیم. اما به جای جستوجوی مسیری جایگزین رو به جلو، همان رویکردهایی را ادامه میدهیم که در وهله اول باعث گیر افتادن ما شده بود.
وقتی شروع به گفتن «من گیر کردم» میکنید، وقت آن است که یک ارزیابی کامل از وضعیت خود را شروع کنید. این برای آن است تا بهتر بفهمید که منشأ آن احساس چیست.
اگر احساس گیر افتادن یا گرفتاری میکنید، سعی کنید آن را در گذشته ردیابی کنید. سعی کنید مشخص کنید که در وهله اول چه چیزی شما را وارد این فضای ذهنی کردهاست.
شاید دفتر شما یک رئیس جدید داشته باشد که نسبت به قبلی سختگیرتر است، بنابراین شما احساس کمبود اعتماد به نفس میکنید. شاید به فکر ادامه تحصیل هستید اما در مورد هزینه آن استرس دارید. این واقعاً میتواند شامل تعداد زیادی از مسائل شود.
دانستن دلیل و تلاش برای درک شالوده درونی این لحظه بیتفاوتی، شما را قادر میسازد تا تغییرات لازم برای رهایی از آن بدبختی و شروع صعود خود به سمت یک خود سازندهتر را ایجاد کنید.
زمان خود را دوباره سازماندهی کنید

افتادن در دام روتینهای منفی یا عادتهای ناسالم که میتوانند به احساس تنبلی در زندگی شما کمک کنند، بسیار آسان است. جایی که شما تمایلی به انجام هیچ کار خاصی ندارید.
در تلاش برای شناسایی علت اصلی گیر افتادن، باید شروع به ارزیابی نحوه استفاده از زمان خود کنید.
من اغلب میشنوم که « من زمانی برای کار کردن روی [جای خالی را پر کنید] ندارم» بهعنوان بهانهای برای ادامه مسیری از رفتار غیرمولد که فقط فرد را بیشتر در چالهای فرو میبرد که هرگز نمیخواست در آن باشد.
به همین دلیل، تجزیه و تحلیل میزان استفاده از زمان بسیار مهم است. زمان خود را بودجهبندی کنید، همانطور که باید امور مالی خود را بودجه بندی کنید.
من از شما نمیخواهم که فقط بودجه زمانی خود را به آنچه که میخواهید در یک هفته به دست آورید اختصاص دهید. همچنین فکر میکنم مهم است که زمان خود را طوری بودجهبندی کنید که مسائل هفته به هفتهتان را نیز پوشش دهد.
اگر زمان خود را بیش از حد صرف برنامههای نتفلیکس میکنید، یا بیش از حد از رسانههای اجتماعی استفاده میکنید یا تا سرحد مرگ کار میکنید، دیدن اینکه چگونه از زمان خود در لحظه کنونی استفاده میکنید، میتواند چشم شما را باز کند.
با ایجاد یک بودجهبندی زمانی، برنامهای تنظیم میکنید که میتواند در لحظاتی که فکر میکنید به اندازه کافی کشیدهاید و دیگر بس است و احساس نمیکنید که بیشتر ازین بتوانید ادامهدهید، به شما کمک کند. به کمک برنامهریزی دقیقتر برای نحوه استفاده از زمان خود، میتوانید خود را به گونهای آموزش دهید که به طور طبیعی بهرهوری بیشتری داشتهباشید و مانع از دوباره رسیدن افکار “من گیر کردهام” شوید.
مطالب مرتبط: چگونه مهارت خود در مدیریت زمان را ارتقا ببخشیم؟
با خودتان صریح صحبت کنید

آیا به نظر شما جالب نیست که ما اغلب میتوانیم به راحتی به یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا همکار خود بدون هیچ مشکلی توصیههای محکم ارائه کنیم. اما وقتی نوبت به تصمیمات خودمان میرسد، اغلب احساس میکنیم فلج شدهایم و نمیتوانیم تصمیم بگیریم؟
من دوست دارم استراتژیای را به کار بگیرم که آن را صحبت کردن با آینه مینامم. اساساً، سعی میکنم از مونولوگ یا دیدگاه درونیام خارج شوم و به خودم توصیههایی میکنم که معمولاً میتوانم به راحتی برای یک دوست یا یکی از اعضای خانواده ارائه دهم.
غالبا، وقتی از محدوده ذهن خود خارج میشوم و احساس میکنم گیر افتادهام، بهتر میتوانم دیدگاه خود بسنجم فارق ازینکه این کار سالم یا واقعبینانه باشد یا نباشد.
با متعهد بودن به چنین تمرینی، این پتانسیل را دارید که اثرگذاری در مسیر زندگی خود را افزایش دهید. همچنین به طور بالقوه درباره خودتان و اینکه چرا ممکن است در جاهایی احساس کنید که در دام افتادهاید، بیشتر میآموزید.
به گفته نویسندگان کروس و آیدوک:
“تحقیقات قبلی نشان میدهد که فاصلهگیری از خود، بازتاب شخصی را در مورد رویدادهای منفی گذشته افزایش میدهد.”
باید درک کنید که مهم است که با عشق و شفقت با خود رفتار کنید طوری که شایسته یک انسان است. مردم تلاش میکنند تا مطمان شوند که اطرافیانشان احساس مورد توجه و علاقه واقع شدن میکنند، اما در این فرآیند از خودشان غافل میشوند.
دکتر کریستین نف، استاد روانشناسی در دانشگاه تگزاس، به این نتیجه رسید که «عشق به خود شامل رفتاری با خود میشود که با دوستان یا اعضای خانوادهتان میکنید».
درست مانند ایده ساده رفتار با دیگران به گونهای که دوست دارید با شما رفتار شود، مهم این است که به خودتان شفقت داشته باشید و به جای اینکه خود را فقط از دریچه منفینگری نگاه کنید خودتان را با خودگویی مثبت، بسازید.
در صورت لزوم کمی حواس خود را پرت کنید
من زمان زیادی را در زمینههای خلاق ذهنم صرف میکنم. تلاش زیادی میکنم تا در خانه موسیقی اصیلی برای خودم بسازم یا حتی روی نوشتن برای وبلاگم کار میکنم. این برای من یک رهاسازی سالم است که به من این امکان را میدهد تا از کارهای عادی روزانه خود خارجشده و فرار کنم.
اگر احساس میکنید در بخش خاصی از زندگیتان گیر کردهاید، سعی کنید برای لحظهای از آن منطقه فاصله بگیرید و دوباره توجه خود را بر روی قسمت دیگری متمرکز کنید که به زندگی و انرژی میدهد.
وقتی هفتهها روی یک آهنگ کار میکنم، سعی میکنم یک آهنگ جدید بنویسم یا یک آهنگ قدیمیتر را دوباره ببینم. این کار کمک میکند تا همه چیز را تغییر دهم و تازه نگه دارم.
همه ما کارهای روزمرهای داریم که ممکن است گاهی بیات شوند و احساس ناامیدی در ما ایجاد کنند. زیر و رو کردن چیزها و یافتنراههای جدید برای منحرف کردن ذهن، راهی عالی برای خروج از این چرخه ذهنی است!
اگر خود را در بنبست میبینید، و نمیتوانید این ناتوانی را در به دست آوردن انگیزه برای ادامه مسیر از بین ببرید، ممکن است یک تلاش جانبی کوچک، تنها چیزی باشد که شما را به مسیر بازگرداند.
این شبیه به یک تلاش آکادمیک برای حل معادلهای است که کشف آن غیرممکن به نظر میرسد. گاهی اوقات، شما باید دور شوید و از دور نگاه کنید.
وقتگذاشتن برای منحرف کردن ذهن خود با چیزهای جدید میتواند به شما انگیزه بدهد. انگیزهای تا دوباره به آنچه زمانی باعث میشد احساس خستگی و فرسودگی کنید نگاه کنید و اشتیاق خود را برای دنبال کردن آن تجدید کنید. اگر فکر میکنید «من گیر کردهام»، یک سرگرمی جدید، انجام یک ورزش یا یک فعالیت خانوادگی جدید را امتحان کنید. چه کسی میداند چه چیزی دیدگاه شما را تغییر میدهد.
مطالب مرتبط: روتین صبحگاهی خود را با 10 مرحله تکمیل کنید!
بهرهوری خود را افزایش دهید

در مرحله بعد، سعی کنید راههایی را بیابید که بتوانید زمانی که احساس میکنید در یک کار دیگر گیر کردهاید، از زمان خود به طور مفیدی استفاده کنید.
من وقتی احساس میکنم در محل کار گیر افتادهام و نمیتوانم هفتههای کاری بیش از 40 ساعت را ادامه دهم، سعی میکنم راههای مفیدی برای استفاده از زمان خارج از محل کارم پیدا کنم که به من چیزی میدهد که مشتاقانه دنبالش باشم.
گاهی اوقات به همین سادگی است که یک ساعت با دخترم بازی کنم و استرسها و اضطرابهای کاری را حتی برای یک لحظه کوتاه، رها کنم.
گاهی اوقات، پروژههایی را برای کار در خانه پیدا میکنم، مانند پنهانکردن سیمها در پشت تلویزیون یا ساختن یک میز جدید برای کنار اتاق خوابمان. طولی نمیکشد که متوجه میشوم وقتی برای یافتن راههای مؤثرتری برای گذراندن وقتم تلاش میکنم، احساس رضایت بیشتری میکنم و آمادگی بیشتری برای مقابله با فراز و نشیبهای زندگی دارم.
استفاده مؤثر از وقت خود در عصرها بعد از کار به جلوگیری از هرگونه احساس بیتفاوتی یا تنبلی کمک میکند که ممکن است شما را در مسیر آن احساس آشنای گیر افتادگی انداخته باشد.
مشغول شدن به کارهای سازنده در حد اعتدال در داخل و خارج از محل کار میتواند راهی عالی برای مشغول کردن ذهن شما باشد. همچنین میتواند به شما کمک کند تا عادتهای بهتری را در اوقات فراغت خود ایجاد کنید تا احساس کنید میتوانید به اهداف خود برسید و سطوح جدیدی از موفقیت و انگیزه را تجربه کنید.
به عقب و به جلو نگاه کنید
آخرین کلام انگیزشی که میخواهم شما را به آن بسپارم این است که به یاد داشته باشید هیچ تغییری در زندگی سریعا اتفاق نمیافتد. کاش به آسانی گفتن «1، 2، 3» بود، انگشتان خود را به هم میکوبیدید، و ناگهان احساس میکردید بهترین خود هستید.
اما مانند هر چیزی که ارزش تلاشکردن دارد، بیرونآمدن از یک هراس در دیدگاه درونی شما به زمان، انرژی و یک گروه حمایتی قوی از دوستان یا خانواده نیاز دارد.
اگر سعی میکنید از احساس خود مبنی بر “من گیر کردهام” خلاص شوید اما به نظر میرسد پس از مدت کوتاهی شکست میخورید، تسلیم نشوید. به کار کردن ادامه دهید و سعی کنید نگرش مثبتتری نسبت به موقعیت خود اتخاذ کنید.
من معمولاً حداقل 30 تا 60 روز به خودم فرصت میدهم تا یک استراتژی جدید را در رویکردم به زندگی اجرا کنم. سپس، برای ارزیابی پیشرفت یا عدم موفقیت خود مکث میکنم.
کلید موفقیت فقط انجام کار نیست. همچنین تجزیه و تحلیل اعمالتان قبل از تغییر، در مرحله پذیرش تغییر و پس از اینکه تغییر در زندگی شما ریشه دواند، است.
اگر نتوانید در مورد جایی که بودید فکر کنید، بینشهای مهم در مسیر زندگی خود را از دست خواهید داد.
خاطرهنویسی میتواند به ویژه در این زمینه مفید باشد زیرا میتوانید به گذشته نگاه کنید و ببینید یک هفته، یک ماه یا یک سال پیش، دقیقاً کجا بودهاید.
بحث نهایی

همه ما در طول زندگی با سرعتهای متفاوتی حرکت میکنیم، و به همین دلیل، همگی با چالشها و لحظاتی روبرو میشویم که فقط میخواهیم آنها را کنار بیندازیم. نمیتوانم بیش از این تأکید کنم که این لحظات کاملاً عادی هستند و شما تنها کسی نیستید که چنین احساسی دارید!
امیدوارم این قدمها به شما کمک کند تا رفتار خود را در نظر بگیرید و تغییرات لازم را برای داشتن یک زندگی رضایت بخشتر انجام دهید و به جای احساس گیرافتادن، احساس قدرت کنید تا بهترین خود باشید!
مطالب مرتبط: 11 مهارت شناختی موثر برای سرعت بخشیدن به فرآیند یادگیری
دیدگاهتان را بنویسید