چگونه در شرایط سخت از شریک زندگی خود حمایت کنیم؟

چگونه در شرایط سخت از شریک زندگی خود حمایت کنیم؟

اغلب دیدن این‌که شریک زندگی‌مان دوران سختی را می‌گذراند، سخت‌تر از تجربه‌کردن همان دوران برای خودمان است. با زرد نیوز همراه باشید تا یاد بگیرید چگونه از شریک زندگی خود در شرایط دشوار حمایت کنید.

مقدمه

اغلب دیدن این‌که شریک زندگی‌مان دوران سختی را می‌گذراند، سخت‌تر از تجربه‌کردن همان دوران برای خودمان است. با روزهای سخت، احساسات قوی به وجود می‌آیند. ممکن است ما در برابر این احساسات احساس درماندگی کنیم و ندانیم چه بگوییم یا چه کاری انجام دهیم که کمکی باشد.

یک “جمله جادویی” وجود دارد که استفاده از آن همراه با عشق و علاقه می‌تواند رابطه شما را در عین حمایت از شریک زندگی خود عمیق‌تر کند.

اما واقعیت این است که، به‌جای آن، هم شما و هم پارتنرتان ممکن است انواع واکنش‌های مبارزه، فرار، منفعل‌ماندن یا تملق بیش از حد را نشان دهید. ممکن است به عملکردهای ابرقهرمان‌بودن یا طفره‌رفتن که در دوران کودکی به‌عنوان مکانیسم‌هایی برای مقابله‌ با زمان‌های سخت استفاده می‌کردید، متوسل شوید.

ممکن است قبلا متوجه شده باشید که اگر سعی کرده باشید این استراتژی‌ها را در مورد شریک زندگی خود به کار ببرید، ممکن است کمتر مفید باشند. شما می‌توانید یاد بگیرید که مکث کنید، توجه کنید و الگوهای قدیمی را رها کرده و یاد بگیرید که چگونه با استفاده از یک “جمله جادویی” از شریک زندگی خود در شرایط دشوار حمایت کنید.

چگونه در زمان‌های سخت از شریک زندگی خود حمایت کنید؟

آیا شما به رهاکردن نقش‌های قدیمی و یادگیری یک الگوی جدید برای حمایت علاقه‌مند هستید؟ حمایتی که گوش‌ شنوایی دقیق، با محبت، دلسوزانه و قدرتمند باشد، می‌تواند هر دوی شما را به هم نزدیک‌تر کند.

زمان‌های سخت را می‌توان به عنوان بخشی از زندگی پذیرفت که همه آن‌ را تجربه می‌کنند. و می‌تواند به یکی از بزرگترین فرصت‌های ما برای رشد و پیشرفت رابطه تبدیل شود.

زمان سخت در یک رابطه
زمان سخت در یک رابطه

زمان سخت در یک رابطه

برای پارتنرتان و یا حتی خودتان، زمان‌های سخت ممکن است گاه به گاه یا روزانه اتفاق بیفتند. این اتفاقات می‌توانند از یک دعوای ناگهانی با فروشنده سوپرمارکت گرفته تا یک محیط مداوم سمی در محل کار تا غم و اندوه زیاد پس از مرگ یکی از عزیزانشان را شامل شود.

ممکن است یک مبارزه مداوم درباره سلامت جسمی یا روانی یا یک بحران وجودی باشد که در آن معنای زندگی را زیر سوال ببرد.

وسعت یا اندازه سختی هر چقدر که باشد، به یاد داشته باشید که هنوز برای شریک زندگی‌تان کاملا ارزشمند هستید.

 دنیای آرمانی

تصور کنید که شریک زندگی‌تان بعد از شام کنار شما می‌نشیند و چیزی شبیه به این می‌گوید:

“عزیزم، حتما تا الان متوجه شده‌ای که من با پدر و مادرم در حال گذراندن روزهای سختی هستم. من از جنبه‌های مختلف بهم ریخته‌ام و این موضوع آن‌قدر شدید است که برنامه‌ریزی کرده‌ام در مورد این مسائل اساسی به یک درمان‌گر مراجعه کنم. ممکن است لازم باشد برای بررسی این موضوع کمی وقت بگذارم و امکان دارد لازم باشد با تو صحبت کنم. آیا تو به شنیدن حرف‌های من علاقه داری که من چگونه دوست دارم در حین انجام این کار مورد حمایت تو قرار بگیرم؟”

گفتن این حرف‌ها آسان است. اما معمولا این‌طور پیش نمی‌رود.

دنیای واقعی

شریک زندگی شما ممکن است ناخودآگاه به سمت مبارزه، فرار، افسردگی یا تملق و چاپلوسی برود. این پاسخ‌ها واکنشهای خودکاری به اتفاقات یا اقدامات استرس‌زا یا ترسناک هستند.

واکنش‌های فیزیولوژیکی و روان‌شناختی ما توسط انواعی از محرک‌های استرس‌زا که ما را وادار می‌کنند بین مبارزه یا فرار یکی را انتخاب کنیم، ایجاد می‌شود. حالت بقا در ما روشن می‌شود که این حالت از زمان انسان‌های اولیه کار کرده است.

زمانی که شریک زندگی شما شرایط سختی را پشت سر می‌گذارد، ممکن است به این صورت باشد:

  • ممکن است متوجه شوید که شریک زندگی‌تان بدون هیچ دلیلی تحریک‌پذیر شده، قطع ارتباط می‌کند و یا حتی شما را سرزنش می‌کند.
  • او ممکن است به مشکلاتش اشاره‌ای کرده باشد اما وقتی درباره آن‌ها می‌پرسید شما را به سکوت دعوت می‌کند.
  • او ممکن است غیرمنطقی و بیش از حد ترسیده باشد.
  • او ممکن است بی‌انرژی، مایوس، کسل‌کننده یا گوشه‌گیر به‌نظر برسد.

این‌ها فقط حالت‌هایی بودند که در فردی که مهارت‌های پذیرش، مدیریت و تنظیم احساسات در مواقع استرس‌زا یا ترسناک را آموزش ندیده است، بروز می‌کند.

فقط داشتن دلسوزی و آگاهی برای اولین قدم در شما کافی‌ است. با این حال، این بدان معنا نیست که باید خشم پیش‌بینی‌شده یا ترس یا ناامیدی او را تحمل کنید.

ارتباط مجدد در زمان‌های سخت

همه روابط، دوران سختی را پشت سر می‌گذارند. فرض کنید همسر شما توانسته‌ است به شما در مورد برخی از مشکلات رو به رشد در محل کارش بگوید. او یک شب به خانه می‌آید، روی زمین دراز کشیده‌ و می‌گوید که نمی‌تواند حتی یک دقیقه دیگر به این وضعیت ادامه‌ دهد.

او خیلی آشکارا مضطرب‌ است، در تلاش برای کنارآمدن‌ با این وضعیت بوده‌ و به معنای واقعی کلمه حس می‌کند زندگی‌اش به پایان رسیده‌ است.

ارتباط مجدد در زمان‌های سخت
ارتباط مجدد در زمان‌های سخت

مکث کنید و خودتان را ارزیابی کنید

واکنش اولیه شما ممکن است این باشد که بپرسید چه اتفاقی افتاده‌ است. ممکن است چیز اشتباهی بپرسید، بنابراین بهتر است کمی وقت بگذارید و مسائل را تجزیه و تحلیل کنید.

او را بلند کرده و به سمت مبل ببرید. به‌جای این‌که فورا وارد عمل شوید، یک لحظه بدون هیچ قضاوتی سرعت اقداماتتان را کاهش دهید، ابتدا درک کنید که چه اتفاقی برای خودتان می‌افتد.

این مسیر همسر شما و تجربه او است، اما ابتدا از خود بپرسید، “آیا شما نیز تحریک شده‌اید؟”

هدف این است که ناخودآگاه واکنش مبارزه یا فرار نداشته باشید. به این ترتیب می‌توانید حس آرامش و آن چه را که همسرتان در آن لحظه به آن نیاز دارد به او هدیه دهید. این سوالات را از خود بپرسید.

  • آیا از همسر یا شرایط خود عصبانی هستید؟
  • آیا ذره‌ای حس درماندگی در شما وجود دارد؟
  • آیا به‌طور ناگهانی تمایل دارید که به‌جای آن کاری که لازم است انجام دهید، ناپدید شوید؟
  • آیا ساکت شده‌ و حس توخالی‌بودن می‌کنید؟
  • آیا در شما هم احساس غرق‌شدن‌ به‌وجود آمده‌ است؟
  • آیا عقب‌نشینی می‌کنید، مخصوصا اگر همسرتان گریه کند؟

به عملکردهای مقابله خودکار خود توجه کنید

واکنش همیشگی شما نسبت به شرایط سخت پارتنرتان بازتابی از نحوه حمایت شما از خود است.

در دوران کودکی، ممکن است تحت تاثیر احساسات طاقت‌فرسایی قرار گرفته‌ باشید که برای احساس‌شدن‌ توسط شما خیلی بزرگ بودند و کسی نبود به شما کمک کند تا آن‌ها را تجزیه و تحلیل کنید. این احساسات ممکن است در پاسخ به یک ترومای بزرگ یا جزئی ناشی از یک محیط سمی در خانه باشد. اما نگران نباشید، شما به طرز هوشمندانه‌ای رفتارهای محافظتی فوق العاده‌ای نشان خواهید داد که به شما امکان می‌دهد از این احساسات طاقت‌فرسا دوری کرده و به شما احساس کنترل بر موقعیت را می‌دهد.

این واکنش‌ها ممکن است مکانیسم‌های مقابله‌‌ای باشند که توسط خانواده آموزش‌ داده شده‌ یا خودتان فرد باهوشی بوده‌‌اید و این پاسخ‌ها را به‌وجود آورده‌‌اید. این لیست طولانی‌ است، اما برخی از این مکانیسم‌های مقابله‌ای عبارتند از:

  • خالی‌کردن خشم
  • فراموش‌کردن
  • سرزنش‌کردن
  • شوخی‌کردن
  • وانمود‌کردن به این‌که هیچ اتفاقی نیفتاده
  • نشخوار فکری بیش از حد
  • نادیده‌گرفتن
  • بیش از حد خوشحال‌بودن

انگار شما به عنوان یک کودک کم سن و سال، با بهترین تلاشتان به‌صورت ناخودآگاه یک زره برای محافظت و حمایت از خود ساخته‌اید. تو ابرقهرمان خودت شدی چرا که حتی فراموش‌کردن و ناپدید‌کردن آن احساسات برای کودک کوچکی که تو باشی، کار یک ابرقدرت است.

تا زمانی که این استراتژی‌های هوشمندانه برای شما و دیگران کارساز باشند، به متوسل‌شدن به آن‌ها ادامه خواهید داد. سوال این است که “آیا این‌ استراتژی‌ها هم‌اکنون نیز کار می‌کنند؟”

به ابرقهرمانان خود توجه کنید

شما هنوز حمایت نمی‌کنید، و همچنان در حال آگاهی‌بخشی و ارزیابی خود هستید. زمان آن که از مهارت واقعی خود استفاده کنید خواهد رسید، البته نه هنوز. شما در حال کار روی جمله جادویی خود هستید، یادتان هست؟

ببینید کدام یک از این ویژگی‌ها با استراتژی‌های غیرقابل اعتماد خود تکاپویی به راه می‌اندازند. به یاد داشته باشید که در این‌جا نسبت به خود حس دلسوزی داشته باشید، زیرا این‌ها بهترین تلاش‌های یک کودک خردسال برای محافظت از خود در برابر احساسات طاقت‌فرسا بودند.

نجات‌دهنده

شما می‌خواهید او را از مشکل نجات دهید و برایش مبارزه کنید. نقشی خارق‌العاده برای والدین، اما این نقش برای پارتنر بزرگسالی که از آن حمایت می‌کنید، قابل اجرا نیست.

حلال مشکلات

شما بلافاصله پیشنهاد می‌دهید و به او می‌گویید که چه کاری باید انجام دهد. شما سریع به وسط ماجرا می‌پرید و کنترل را به دست می‌گیرید و ترتیب تمام کارها را می‌دهید تا راه را هموار کنید.

بی‌توجهی

در اعماق وجودتان، شما دلتان نمی‌خواهد درگیر این موقعیت شوید. شما شروع به احساس بی‌تفاوتی کرده و فاصله پیدا می‌کنید. حالت چهره شما این حس را منعکس خواهد کرد که از نظر ذهنی و احساسی دلتان می‌خواهد فضا را ترک کرده و در جای دیگری ناپدید شوید.

طفره‌رفتن

شوخی می‌کنید، سعی می‌کنید موضوع را تغییر دهید و او را مجبور می‌کنید به چیز دیگری فکر کند. اگر استراتژی طفره‌رفتن‌ را برای اتفاقات جزئی کنار گذاشته‌ و استفاده نکنید، البته نه برای چیزهای بزرگ، احتمالا اشکالی ندارد.

سرکوب‌گر

ممکن است به شما گفته شده باشد یا به این باور رسیده باشید که گریه برای بچه‌هاست. این ممکن است شما را وادار کند که هر کاری را برای سرکوب احساسات شریک زندگی خود امتحان کنید. درست همان کاری که خانواده اصلی شما انجام دادند، شما نیز در حال تلاش برای تغییر احساس ناراحتی پارتنر خود در همان موقعیت هستید.

آزاردهنده

جملاتی مانند “مرد باش.”، “این احساس را نداشته باش.” یا “در حال حاضر نمی‌توانم با این موضوع کنار بیایم!” این‌ها جملاتی بودند که در جوانی می‌شنیدید.

جانشین عاطفی

به خصوص اگر شما بسیار همدل و حساس باشید، ممکن است مسئولیت احساسات او را برعهده بگیرید. اگر بعد از مکالمه با شما او احساس خوبی داشته باشد و شما احساس خستگی کنید، متوجه خواهید شد که این اتفاق در حال افتادن است.

ادامه دهید و اگر کسانی هستند که به شریک زندگی شما کمک می‌کنند، به یکی یا همه آن‌ها متوسل شوید. به هر حال، او احساس خواهد کرد که ابرقدرت شماست و نه چیزی که شما می‌خواهید از آن دست بکشید.

سوال این است، “آیا آن‌ها در حال حاضر مفید هستند؟”

در ارتباط‌ ماندن و عشق‌ ورزیدن در طول زمان‌های سختی

همان‌طور که در گذشته یاد گرفتید با شرایط زندگی کنار بیایید، اکنون نیز می‌توانید راه‌های سالم‌تری برای کنارآمدن با مسائل یاد بگیرید. راه‌های بهتری وجود دارد که می‌توانید آن‌ها را امتحان کنید. اگر روش‌های قدیمی واقعا بین شما و شریک زندگی‌تان فاصله ایجاد می‌کند، این راه‌ها می‌تواند بسیار مفید باشد.

عشق‌ ورزیدن در طول زمان‌های سختی
عشق‌ ورزیدن در طول زمان‌های سختی

شخصیت جدید خود را معرفی کنید

این‌جا جایی است که ما از یک شخصیت جدید استقبال می‌کنیم، شخصیتی که با واکنش ارتجاعی مبارزه یا فرار هم‌راستا نیست. بیایید این شخصیت را «ماما» یا «نیروی پشتیبانی پیت‌استاپ» بنامیم.

در کتاب لی سیلز هر روز معمولی، Fr.Steve این نوع نقش حمایتی را به عنوان “همراه” توصیف می‌کند.

این سفر شریک زندگی شماست، اما آن‌ها مجبور نیستند این کار را به تنهایی انجام دهند. شما می‌توانید در کنار آن‌ها باشید.

همراه

بنابراین شما از خودتان و احساساتتان در مورد پذیرفتن وجود مشکل در زندگی شریک زندگیتان آگاهی دارید. اگر تمایل به اجتناب، طفره، بی‌اعتنایی، سرکوب، نجات، پذیرش، له‌کردن احساساتش یا عصبانی‌شدن از او یا این موضوع وجود داشته است، به درستی به تمام این‌ها توجه کرده‌اید

به عنوان همراه، شما اطمینان دارید که او از این دوران سخت عبور کرده و احتمالا به سبب آن رشد نیز خواهد کرد. این شرایط را به عنوان قدرتی برای پیشرفت ببینید. از این گذشته ، هیچ‌کس شما را از روزهای سخت نجات نخواهد داد.

 جمله جادویی

باشه الان وقتشه! حالا می‌توانید جمله جادویی را بگویید.

«عزیزم، می‌بینم که در شرایط سختی قرار داری. در حال حاضر از من چه کمکی برمی‌آید؟»

بله، ممکن است شما بتوانید خودتان این را کشف کنید، اما درواقع بهتر است از شریک زندگی خود بپرسید که او به چه چیزی نیاز دارد. بدون این‌که وسط صحبتش بپرید، اصلاح کنید یا پیشنهاد بدهید، مگر این‌که خود او این را از شما خواسته باشد.

تقاضا

اگر شریک زندگی شما گفته است که به شما نیاز دارد که فقط گوش کنید، پس شما یک ماما خواهید بود. می‌توانید بالش‌ها را مرتب کنید، دستمال‌ کاغذی را به او بدهید، پتو را از او گرفته و دستش را بگیرید. معمولا به این کار “سراپا گوش‌بودن” می‌گویند.

درواقع شما فضایی را در اطراف این احساسات سخت و دشوار باز می‌کنید و تبدیل به ظرف حاملی می‌شوید که آن را در خود نگه می‌دارد. شما نمی‌توانید کاری برای احساسات فشرده او انجام دهید، اما می‌توانید او را در آغوش بگیرید. پذیرفتن بدون قضاوت، فاصله‌گرفتن و تلاش برای اصلاح همه چیز، نشانه قدرتمندی است.

هنگامی که آن احساسات از بین رفت، او دیدگاه جدیدی نسبت به مسائل خواهد داشت. در این مرحله، مطمئنا می‌توانید بپرسید که آیا او نیاز به همفکری دارد یا خیر. فرد روشنفکر، منطقی و کسی که قدم به قدم مراحل را طی می‌کند در این مرحله می‌تواند به همراه شما وارد بخشی از تعامل پویای دونفره شود.

اما برنامه اقدامات شما به تنهایی به پاسخ نمی‌رسد و قطعا باید با شریک زندگی شما هماهنگی وجود داشته باشد.

اگر همچنان درگیر آن موضوع است، می‌توانید درخواست کمک از درمان‌گر را برایش عادی کنید. دریافت کمک روانشناختی کار پیچیده‌ای نیست و به اندازه مراجعه به پزشک برای بیماری‌های جسمی ضرورت دارد. این نشانه قدرت درونی است. حتی ممکن است همراهی به عنوان یک زوج برای شما هم مفید باشد.

حرف آخر

با خودآگاهی و تمایل هر دو طرف برای بررسی‌کردن الگوهای قدیمی که دیگر جوابگو نیستند، این امکان وجود دارد که در شرایط سخت یکی از بهترین استادان در روابط باشید.

در نهایت به‌جای ایجاد حس افسردگی و فاصله، می‌توانید بهبودی و قدرتمندسازی فردی را همراه با حس پذیرش و نزدیکی بیشتر بین خودتان به ارمغان بیاورید. دوست‌داشتن در شرایط سخت کار آسانی نیست. اما با صبر و تلاش، از این مسیر دشوار عبور خواهید کرد.‌

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *