یک مسیر هزار مایلی با یک قدم شروع میشود، اما برداشتن آن قدم آسان نیست. هر روز، هزاران کارآفرین در سراسر جهان ریسک میکنند و به دنبال چیزی که میخواهند میروند، اما میلیونها کارآفرین بالقوه این کار را نمیکنند. چه چیزی آنها را از شروع مسیر کارآفرینی و استارتآپ باز میدارد؟
آنها نمیدانند از کجا شروع کنند، نمیدانند چگونه یک استارتآپ (کسب و کار نوپا) راهاندازی کنند، و در نهایت در جستجوهای بیپایان سردرگم میشوند و با خواندن توصیههای «متخصصین» که قبلاً هرگز این کار را نکردهاند، گیر میکنند. ما اغلب فراموش میکنیم که موفقترین کارآفرینان جهان همه به یک شکل شروع کردند. آنها نمیدانستند اولین قدم چیست یا باید چه کاری انجام دهند، اما موفق شدند آن قدم را بردارند و به داستانهای موفقیت شگفتانگیز امروزی تبدیل شوند.
در ادامه، نکات، راهحلها و دانش بیش از 13 بنیانگذار (که در واقع این کار را انجام دادهاند) را در مورد نحوه شروع یک کسبوکار موفق گردآوری کردهایم. برای راهاندازی استارتآپ (startup) خود آمادهاید؟ پس همراه ادامه این مقاله از زردنیوز باشید.
13 توصیه طلایی در مورد چگونگی راهاندازی یک استارتاپ
منتظر سرمایهگذاران و سرمایه نباشید
اینکه بنشینید و منتظر باشید یک موقعیت خوب ایجاد بشود و همه چیز به خوبی پیش برود شاید هرگز به رویاهایتان نرسید. جیمی اشمیت از روی تجربه این حرف را میزند.
اشمیت قبل از شروع اولین کسب و کارش در طول زندگی حرفهای خود 22 شغل را پشت سر گذاشته بود. او در نهایت در حالی که یک نوزاد تازه متولد شده داشت، شروع به کسب و کار اشمیت نچرالز (Schmidt Naturals) با درآمد 35 هزار دلاری کرد. او محصولات کاملاً طبیعی خود را در خانه تولید میکرد و آنها را در بازار کشاورزان محلی میفروخت. اشمیت نه سرمایهگذار، نه سرمایه و نه زمانی برای این کار داشت، اما این کار را انجام داد.
اشمیت میگوید: «ما دائماً با مشکلات مالی مواجه بودیم، اما به هر نحوی که شده توانستیم کار خود را عملی کنیم. من با ذهنیت و تربیت بسیار مقتصدانه بزرگ شدم…اما هنگام ساختن یک کسب و کار نیز باید مایل به پول خرج کردن باشید. رمزش این است که بدانیم کجا باید صرفهجویی کرد و کجا حاضر به خرج کردن بود.»
اشمیت برند خود را از یک جامعه مشتاق بازار کشاورزان به خروجی 9 رقمی در عرض 8 سال تغییر داد. منتظر نمانید تا سرمایهگذاران به ایده شما ایمان بیاورند. گاهی اوقات، فقط باید پیش بروید و با آنچه که دارید، آنچه را که میتوانید انجام دهید. اگر ایده خوبی باشد، پول هم به همراه خواهد داشت.
پیگیر و راسخ باشید
در نهایت، شما نمیتوانید این کار را به تنهایی انجام دهید. شما به پول، مشتری، مشاوره، ارتباطات و استراحت نیاز دارید. یونی آسیا (Yoni Assia) این را میدانست، و به همین دلیل بود که مصرانه از وارن بافت (Warren Buffett) و جاستین سان (Justin Sun) درخواست ملاقات به صرف شام کرد. آسیا میگوید: «من شروع به ارسال ایمیل، و پیام در تلگرام و واتساپ کردم و او را با پیامهایم بمباران کردم. و بعد از مدتی، او گفت: «اوه، اجازه دهید در موردش فکر کنم.»
این پشتکار منجر به یک شام با وارن بافت شد، و همین پشتکار باعث شد کسب و کار او در اولین سال فعالیتش به 5.5 میلیون دلار درآمد برسد. «چیزی را پیدا کنید که به آن باور دارید و در به دست آوردن آنچه میخواهید پافشاری کنید. با دیگران ارتباط بگیرید و روراست باشید و سعی نکنید رازدار باشید. به مردم در مورد کاری که میخواهید انجام دهید بگویید. این تنها راهی است که ایدهها واقعاً رشد میکنند – از طریق گفتگو و همفکری با افراد بیشتر.
تلاش کنید و مجددا تلاش کنید
به ندرت میتوان با اولین تلاش به نتیجه دلخواه رسید. آماده باشید تا سخت کار کنید، تمام تلاش خود را انجام دهید و همه چیز را دوباره از ابتدا شروع کنید. جان اورینجه (Jon Oringer) زمانی که دهمین شرکت خود را راهاندازی کرد تازه به موفقیتی که همیشه دنبالش بود دست یافت، اما انتظار نداشت که شرکت شاتراستاک (Shutterstock) آن شرکتی باشد که مورد توجه قرار بگیرد.
اورینجه میگوید: «هر کدام چیز متفاوتی به من یاد میدادند. من داشتم پیشرفت میکردم. احساس میکردم دارم به جایی میرسم، و [استارتآپها] همه شکستخورده نبودند. آنها صدها هزار دلار در سال فروختند، اما من به دنبال آن شرکت بزرگتر بودم. سعی میکردم بفهمم چگونه میتوانم چیزی واقعا بزرگ بسازم.»
ممکن است بار اول، بار دوم یا حتی بار نهم به آن هدف بزرگی که دارید نرسید، اما به آن پایبند باشید، آن مورد باارزش در نهایت پیدا خواهد شد.
مشکل را پیدا کنید، راه حل را ایجاد کنید
هیچ اشکالی ندارد که راه بقیه را دنبال کنید و یک چیز تکراری را هدف قرار دهید، اما استارتاپ شما در نهایت ملزم به رفع یک نیاز است. مشتریان مشکلاتی دارند و این وظیفه شماست که محصول یا خدماتی بسازید که کمک کند. اغلب، کارآفرینان راهحلهای ارزشمندی برای مشکلات خود پیدا میکنند. این مورد برای گیل بکر (Gail Becker)، بنیانگذار CAULIPOWER صدق میکند.
بکر میگوید: «من مادر دو پسر مبتلا به بیماری سلیاک هستم، و واقعاً ناامید شده بودم، و قطعاً میتوان گفت CAULIPOWER از خستگی از انتظار به وجود آمد. من واقعا از دیدن آنچه صنعت در مواد غذایی بدون گلوتن قرار میداد خسته و ناامید شده بودم.»
شما حتی لزوماً نیازی به ایجاد یک محصول کاملاً جدید ندارید.
«در اینترنت به طور تصادفی با پیتزای کراست گلکلم برخورد کردم. من اختراعش نکردم روزی که نگاه کردم، 569000 دستور غذا وجود داشت. من یکی را انتخاب کردم. حتی نمیتوانم به شما بگویم کدام را انتخاب کردم.»
بکر پس از 90 دقیقه وقت برای درست کردن پیتزای کراست گلکلم، میدانست که او نمیتواند تنها مادر خسته دنیا باشد. او کار شرکتی خود را رها کرد، CAULIPOWER را راهاندازی کرد و تنها در 3 سال به فروش 100 میلیون دلاری رسید. مشکل را پیدا کنید و راهحل را ایجاد کنید. حتی ممکن است مشکل خود شما باشد.
روی خودتان سرمایهگذاری کنید
اگر حاضر نیستید روی خودتان سرمایهگذاری کنید، چه کسی این کار را خواهد کرد؟ اگر به ایدهای باور دارید، برای تحقق آن فداکاری کنید. آیا نمیخواهید پسانداز خود را در ایده استارتاپ خود سرمایهگذاری کنید؟ یک ایده جدید پیدا کنید. وقتی ایده درست باشد، سرمایهگذاری به نظر ریسکی نیست.
ناتان چان (Nathan Chan)، بنیانگذار و مدیر عامل فاندر (Foundr)، میگوید: «فاندر شروع به کار کرد زیرا شکافی در بازار دیدم. مجله دیجیتالی برای تولید محتوا برای کارآفرینان جوان مشتاق و تازهکار و بنیانگذاران استارتآپ وجود نداشت و من میخواستم آن شکاف را پر کنم.»
«اولین قدم من در راهاندازی فاندر (Foundr) سرمایهگذاری روی خودم بود. برای راهاندازی مجله Foundr، به نرمافزار انتشار برای تولید مجله و اپلیکیشن نیاز داشتم. من 2000 دلار در حساب شخصی خود قرار دادم تا اپلیکیشن را راهاندازی کنم. این پولی بود که من نداشتم و همچنین پولی بود که قطعاً نمیخواستم هدر دهم.»
فداکاری کنید
زندگی یک کارآفرین پر زرق و برق نیست، به خصوص در روزهای اول. بنیانگذاران موفق ممکن است در حال نوشیدن مارتینیهای بیپایان در سواحل شنی سفید در حالی که پول نقد جارو میکنند به تصویر کشیده شوند، اما این تمام ماجرا نیست. ابتدای مسیر فداکاریهای زیادی میطلبد. به عنوان مثال لیلا جاناه (Leila Janah)، بنیانگذار و مدیرعامل ساماسورس (Samasource) را در نظر بگیرید.
لیلا جاناه میگوید: «من عاشق تأمل در مورد روزهای اول هستم، زیرا در 25 سالگی، روی تشک یکی از دوستانم میخوابیدم، تاپ رامن میخوردم (یک مربی من در واقع ماهیانه 20 دلار از طریق PayPal برای چیزی که او آن را «پول پروتئین» مینامید، برای من میفرستاد. من تلاش میکردم سرمایهگذاران سیلیکون ولی (دره سیلیکون) را متقاعد کنم که برای این ایده جسورانهای که من داشتم به من پول بدهند یعنی دادن کار به افراد محروم، تا بلکه این راه بتواند فقر جهانی را حل کند.»
به سرعت تا به امروز، ساماسورس بیش از 33000 نفر را در شرق آفریقا، هند و هائیتی از خط فقر عبور داده است. روزهای اولیه کسب و کار شما احتمالاً پر از تجربیات مشابه خواهد بود. آنها را در آغوش بگیرید و بگذارید به شما شکل دهند.
افراد بدبین را نادیده بگیرید
شما ممکن با افراد بدبین مواجه شوید. دیگران نمیخواهند شما از شغل نرمال خود دست بکشید. آنها به شما میگویند که دیوانه هستید یا برای این کار ساخته نشدهاید. برای تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق، باید جلوی انرژی منفی را بگیرید، بازخوردهای سازنده را جذب کنید و به پیش بروید.
دارل وید (Darrell Wade)، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل Intrepid Travel، شکافی را در بازار بین تورهای سازمانیافته و گردشهای ماجراجویانه با کولهپشتی مشاهده کرد. یکی از دوستان و وید ایده گروههای کوچک، رهبران باتجربه و برنامههای سفر به مکانهای کمتر شناختهشده را مطرح کردند. آنها یک طرح کلی را روی کاغذ آوردند که نشان میداد یک سفر در کنار چند متخصص در صنعت سفر چگونه خواهد بود. آنها میخواستند بدانند که آیا این طرح جواب میدهد یا خیر.
وید میگوید: «همه آنها گفتند که ما شکست خواهیم خورد. بههرحال نسخه قبلیای برای تحقیق در بازار نبود برای همین ما پیش رفتیم و آن را راهاندازی کردیم. ما چند فروش داشتیم، مدل را قانونی کردیم، هر چه که داشتیم سرمایهگذاری کردیم، و سپس برای مدتی بیپول ماندیم. مطمئناً این موفقیت یک شبه نبود، اما ما در سال اول 47 مسافر را به تایلند بردیم و این برای ما کافی بود که یک سال دوم داشته باشیم.»
اکنون، Intrepid Travel هر ساله صدها هزار مسافر را به بیش از 120 کشور میبرد. در سفر خود با افراد بدبین و شکاک مواجه خواهید شد. آنها میتوانند همکاران، دوستان، کارشناسان صنعت، وام دهندگان، سرمایهگذاران یا حتی مادر شما باشند. تحقیق خود را انجام دهید، جلوی انرژی منفی را بگیرید و آنچه را که فکر میکنید درست است انجام دهید.
فقط شروع کنید
همیشه چیزهای بیشتری برای یادگیری وجود دارد، و هرگز احساس نمیکنید 100% آماده راهاندازی استارتآپ خود باشید. همانطور که پیش میروید یاد بگیرید. ملانی پرکینز (Melanie Perkins)، یکی از بنیانگذاران و مدیر اجرایی Canva میگوید: «بهترین توصیهای که میتوانم به شما بکنم این است: فقط شروع کنید. اگر متوجه میشدم که قبل از شروع کار باید چه چیزهای زیادی را بدانم، احتمالاً آنقدر میترسیدم که نمیتوانستم شروع کنم.»
«من به یادگیری بهموقع اعتقاد زیادی دارم و با رشد کانوا (Canva) چیزهای زیادی یاد گرفتیم و همچنان که رشد میکنیم به یادگیری ادامه میدهیم.»
تنها پس از 2 سال، کسب و کار ملانی پرکینز 8 میلیون کاربر، ارزش گذاری 233 میلیون دلاری و تیمی از سرمایهگذاران مشهور دارد. او از همان ابتدا همه چیز را نمیدانست و شما هم نیازی به دانستن آن ندارید. شما میتوانید هر مقاله در وبسایت ما را بخوانید، به هر پادکست گوش دهید و هر دوره را تماشا کنید – اما در نهایت باید شانس خود را امتحان کنید. منتظر نباش فقط شروع کن.
ایجاد اعتماد و یک شبکه ارتباطی
روی ساخت شبکهای سرمایهگذاری کنید که بتوانید به آن اعتماد کنید. زود شروع کنید – مثل الان. ممکن است به یک بنیانگذار، کارمند یا ارتباط با شخص مناسب نیاز داشته باشید. اینها داراییهای با ارزشی هستند که با پول نمیتوان خرید. برای ایجاد روابط واقعی باید زمان و تلاش خود را صرف کنید.
جیمز بشر (James Beshare)، مدیر عامل Tilt، بیشتر موفقیت پلتفرم خود را به شبکه خود نسبت میدهد.
«برای انجام هر کاری با نتیجه خوب، باید هم اعتماد و هم شبکه ارتباطی داشته باشید. هر چیز دیگری میتواند از آن ناشی شود. سرمایهگذاری، اصلاح یک ایده، بنیانگذاران، اولین استخدامها، همه میتوانند از ایجاد اعتماد و یک شبکه ارتباطی ناشی شوند – یکی بدون دیگری بیفایده است. حتی در سنین پایین، سرمایهگذاری فعالانه در هر دو را شروع کنید.»
ساختن یک شبکه به این معنا نیست که باید در هر کنفرانسی که پیش رو دارید ثبتنام کنید و چرب زبانی کنید. با این حال، شما باید آگاهانه کمک بگیرید، دوست پیدا کنید و بده بستان داشته باشید. منتظر نمانید تا برای شروع ساخت شبکه خود به کمک نیاز داشته باشید – آن موقع خیلی دیر خواهد بود. هماکنون شروع کنید.
اعتبارسنجی
تا زمانی که مشتریانی را پیدا نکنید که مایل به پرداخت برای ایده شما هستند، ایده خوبی ندارید. هنگامی که یک محصول قابل قبول داشتید، آن را به مشتریان عرضه کنید. حتی اگر هنوز یک محصول یا خدمات واقعی ندارید، مخاطبان خود را آزمایش کنید تا ببینید آیا کیف پول خود را بیرون میآورند یا روی دکمه «خرید» کلیک میکنند. اگر آنها این کار را انجام دهند، پس یعنی شما ایده خوبی دارید. اگر آنها فقط بگویند “ایده خوبی” است اما پولی بابت آن ندهند، در این صورت به احتمال زیاد بقیه مخاطبان هم همینطور خواهند بود.
راب والینگ (Rob Walling)، یکی از بنیانگذاران Drip میگوید: «اولین قدم من پیدا کردن 10 نفر بود که مایل به پرداخت قیمت درخواستی من بودند (در آن زمان، 99 دلار در ماه بود). زمانی که من تعهدات شفاهی از 10 نفری که دریپ (Drip) را میخواستند داشتم، یک صفحه فرود ایجاد کردیم و شروع به ساخت لیست علاقهمندی و کد کردیم.»
والینگ اساساً یک اعتبارسنجی مضاعف انجام داد – یک تأیید شفاهی برای تأیید اینکه ارزش وقت او برای ایجاد یک صفحه فرود را دارد و یک صفحه فرود برای تأیید اینکه باید شروع به کار روی کد کند. قبل از اینکه وارد پیچیدگیها شوید، ایدههای خود را اعتبارسنجی کنید. شما نمیخواهید زمان، پول یا اشتیاق زیادی را برای پروژهای سرمایهگذاری کنید که به نتیجه نمیرسد.
از سهام خود محافظت کنید
سرمایهگذاری خطرپذیر پول نقد رایگان نیست. شما اغلب در ازای وجوه (نسبتا) اندک، سهام ارزشمندی را معامله میکنید. بدهی ممکن است ترسناکتر به نظر برسد، اما شما در نهایت بدهیهای خود را پس میدهید. وقتی سهام را به سرمایهگذاران یا حتی شرکا واگذار میکنید، برای همیشه آن را از دست میدهید.
ویشن لاکیانی (Vishen Lakhiani)، بنیانگذار و مدیرعامل Mindvalley، با استارتاپ خود بسیار حساب شده عمل کرد. زمانی که او تصمیم گرفت Mindvalley را بسازد، به یک دوست قدیمی دبیرستانی خود 2000 رینگیت پرداخت تا اولین وبسایت را بسازد – او برای شروع کار، سهام خود را معامله نکرد.
لاکیانی میگوید: «بسیار مراقب باشید که با چه کسانی سهام خود را به اشتراک میگذارید. سهام شما ثروت آینده شماست. آن را خیلی راحت ندهید. تواناییهای خود را دست کم نگیرید.»
مشتریان خود را بشناسید
مشتریان خود را در سطح عمیقی بشناسید. خواستهها، نیازها و ترسهای آنها را درک کنید. هرچه بیشتر در مورد مشتریان خود بدانید، بهتر میتوانید محصولات و خدمات خود را بسازید و تبلیغ کنید. جورجینا نلسون (Georgina Nelson)، بنیانگذار و مدیر عامل truRating، برای اینکه مستقیماً از دهان مشتریان بالقوه خود اطلاعات بیشتری کسب کند، به خیابانها آمد.
نلسون میگوید: «در ابتدا نمیدانستم که آیا رویای من واقعاً میتواند به واقعیت تبدیل شود یا پولی به همراه خواهد داشت، بنابراین اولین کاری که کردم این بود که در خیابانها قدم زدم و با افرادی صحبت کردم که ممکن است محصول TruRating را بخرند. بعد از اینکه ثابت کردیم که از نظر فنی امکانپذیر است، من برای سرمایهگذاری تلاش کردم.»
تحقیقات بازار را شروع کنید، نظرسنجیها را اجرا کنید و با مشتریان مصاحبه کنید تا در مورد خواستهها و نیازهای آنها بیشتر بدانید. در پایان، مهم نیست که شما میخواهید محصول چه شکلی باشد، مهم این است که آنها چه میخواهند. بازخورد صادقانه بخواهید و حالت دفاعی نگیرید. گوش دهید. مضامین تکراری چیست؟ نیازها چیست؟
آنچه واقعا مهم است را فراموش نکنید
کسب و کار ممکن است مثل فرزند شما برایتان خیلی مهم و عزیز باشد، اما چیزهایی را که واقعا برای شما مهم هستند فراموش نکنید: خانواده، دوستان، تجربیات، سرگرمیها و علایق. شما میتوانید تجارت خود را دوست داشته باشید و قلب و روح خود را در آن سرمایهگذاری کنید، اما خودتان را خیلی جدی نگیرید.
نیک مولنار (Nick Molnar)، یکی از بنیانگذاران و مدیرعامل Afterpay میگوید: «سخت کار کنید، به دنبال همکاری و کمک باشید اما چیزهای مهم را فراموش نکنید. در حالی که اشتباهاتی مرتکب شدهام – همه ما مرتکب میشویم – من یک همسر زیبا و والدین شگفتانگیز دارم و این باعث خوشحالی و افتخار من است.»
دیدگاهتان را بنویسید