باید بدانید که هیپنوتیزم کردن شخصی که میخواهد هیپنوتیزم شود، بدون کمک خود فرد چندان آسان نیست؛ زیرا تمام هیپنوتیزمهای موفق در نهایت توسط خود فرد انجام میشوند و به اصطلاح خودخوابش یا Self-hypnosis هستند. برخلاف تصورات غلط رایج، هیپنوتیزم، کنترل ذهن یا قدرتی عرفانی نیست. شما بهعنوان هیپنوتیزمکننده، بیشتر یک راهنما هستید تا به فرد کمک کنید آرام شود و در حالت خلسه یا خواب بیداری قرار بگیرد. روش تمدد اعصابی که در این مقاله ارائه شده یکی از سادهترین روشها برای یادگیری است و میتواند در رابطه با شرکتکنندگان داوطلب که حتی هیچ تجربهای هم در این زمینه ندارند موفقیتآمیز باشد. پس ادامه این مطلب از زردنیوز را از دست ندهید.
بخش اول: آمادهکردن فرد برای فرایند هیپنوتیزم

فردی را پیدا کنید که میخواهد هیپنوتیزم شود
هیپنوتیزم کردن کسی که تمایلی به آن ندارد خیلی آسان نیست. اگر یک هیپنوتیزم کننده مبتدی هستید، باید یک شریک مشتاق پیدا کنید که میخواهد هیپنوتیزم شود و مایل است برای بهترین نتایج با شما همکاری کند و صبور و آرام باشد.
توجه کنید که نباید کسی که سابقه اختلالات روانی یا روانپریشی دارد را هیپنوتیزم کنید، زیرا این امر میتواند منجر به عواقب ناخواسته و خطرناک شود.
اتاقی آرام، دنج و راحت انتخاب کنید
شما میخواهید که فردی که با شما همکاری میکند احساس امنیت داشته باشد و چیزی حواس او را پرت نکند تا به خوبی متمرکز شود. پس اتاقی که انتخاب میکنید باید تمیز و مرتب باشد و نور ملایمی داشته باشد. از او بخواهید روی یک صندلی راحت بنشیند و هرگونه مزاحمت احتمالی مانند تلویزیون یا افراد دیگر را حذف کنید.
تمام تلفنهای همراه و موسیقی یا هر وسیلهای که میتواند باعث ایجاد نویزهای مزاحم شود را خاموش کنید.
اگر بیرون از اتاق (مثلا در خیابان) سروصدا وجود دارد، پنجرهها را ببندید.
سایر افرادی که اطراف شما هستند را باخبر کنید تا بدانند که تا زمانی که به آنها اجازه ندادهاید تمرکز شما را به هم نزنند و مزاحمتی ایجاد نکنند.
مطمئن شوید که انتظاراتی که شریک شما از فرایند هیپنوتیزم دارد، مطابق با واقعیت باشد
اکثر مردم تصورات نادرست و حتی گاها وحشیانهای از هیپنوتیزم دارند که از فیلمها به آن رسیدهاند. در واقعیت، هیپنوتیزم بیشتر یک تکنیک آرامسازی یا ریلکسیشن است که به افراد کمک میکند تا مشکلات یا مسائل ناخودآگاه خود را به طور شفافتری در نظر داشته باشند. باید بدانیم که افراد درواقع همیشه وارد حالتهایی از هیپنوتیزم میشوند؛ در رویاپردازی، زمانی که در موسیقی یا فیلم جذب میشوند، یا زمانی که مثلا بر اثر مصرف مواد مخدر حالتی از گیجی و منگی دارند. هنگام هیپنوتیزم واقعی:
*شما هرگز خواب یا بیهوش نیستید.
*شما تحت کنترل کسی نیستید یا طلسم نشدهاید.
*اختیار کارهایی که انجام میدهید را دارید و از خود بیخود نمیشوید.
از فرد داوطلب بخواهید که هدفی که برای هیپنوتیزم در نظر دارد را برای شما توضیح دهد
بررسیها نشان دادهاند که هیپنوتیزم افکار مضطرب را کاهش میدهد و حتی باعث افزایش قدرت سیستم ایمنی بدن شما خواهد شد. هیپنوتیزم یک راهکار عالی برای افزایش تمرکز، به خصوص قبل از یک آزمون یا رویداد بزرگ است، و میتواند برای رسیدن به آرامشی عمیق در مواقع استرسزا استفاده شود. دانستن اهداف سوژه به شما کمک میکند تا هیپنوتیزم موثرتری داشته باشید.
از شریک خود بپرسید که آیا قبلا هیپنوتیزم شده است و تجربه او چگونه بوده است
اگر تجربهای در این زمینه داشت، از او بپرسید که چه کاری از او خواسته شده و چگونه واکنش نشان داده است. این موضوع به شما کمک میکند تا بدانید او نسبت به چه مسائلی حساستر است و واکنش نشان میدهد، تا بدانید باید سراغ چه مسائلی بروید و از چه موضوعاتی دوری کنید.
معمولاً افرادی که قبلاً هیپنوتیزم شدهاند، در تجربه جدید موفقتر خواهند بود.
بخش دوم: القای حالت خلسه

با صدای آهسته، آرام و شمرده صحبت کنید
هنگام صحبت کردن صدای خود را آرام نگه دارید. جملات خود را کمی طولانیتر از حد معمول بکشید. تصور کنید سعی میکنید یک فرد ترسیده یا نگران را آرام کنید و اجازه دهید صدای شما آرامشبخش باشد. این لحن صدا را در تمام مدت تعامل حفظ کنید. برخی از جملات مناسب برای شروع عبارتند از:
“بگذارید سخنان من شما را در بر بگیرد و به پیشنهادات من هر طور که میخواهید عمل کنید.”
“همه چیز اینجا امن، آرام و مسالمتآمیز است. به خودتان اجازه دهید در حالی که عمیقاً استراحت میکنید، با آرامش و راحتی روی کاناپه/صندلی قرار بگیرید.”
“ممکن است در چشمان خود احساس سنگینی کنید و بخواهید آنها را ببندید. اجازه دهید در حالی که عضلاتتان شل میشوند، بدنتان در هر حالتی که میخواهد قرار بگیرد. به صدای من گوش دهید تا آرام شوید.”
“شما کنترل کامل این فرایند را دارید. شما فقط پیشنهاداتی را میپذیرید که به نفع شما هستند و مایل به پذیرش آنها هستید.”
از او بخواهید روی تنفس منظم و عمیق تمرکز کند
سعی کنید او را وادار کنید تا دم و بازدم عمیق و منظمی را به داخل و خارج ریه خود ببرند. میتوانید با منظم نفس کشیدن به آنها در این راستا کمک کنید. در حالی که به او میگویید “اکنون عمیق نفس بکشید، سینه و ریههایتان را پر کنید” نفس بکشید، سپس با کلمات “به آرامی هوا را از قفسه سینهتان خارج کنید”، ریههایتان را کاملاً خالی کنید.
تنفس متمرکز اکسیژن را به مغز میرساند و به فرد چیزی جز هیپنوتیزم، استرس یا محیط اطرافش القا میکند تا به آن فکر کند.
از او بخواهید نگاه خود را روی یک نقطه ثابت متمرکز کند
اگر درست در مقابل آنها هستید، این نقطه میتواند پیشانی شما باشد یا حتی یک جسم کم نور که در اتاق قرار دارد. به او بگویید که یک شی، (هر شیئی) را انتخاب کند و چشم خود را روی آن قرار دهد و به آن خیره شود. این درواقع همان موضوعی است که کلیشه ساعت آویزان از آن سرچشمه میگیرد، زیرا خیره شدن به این شی کوچک کار سختی برای افراد نیست. اگر آنقدر احساس آرامش به او دست داد که چشمانش را بست، مانع او نشوید.
هر از چند گاهی به چشمان آنها توجه کنید. اگر به نظر رسید که چشمان او در حال چرخش هستند، او را راهنمایی کنید. “از شما میخواهم به پوستر روی دیوار توجه کنید” یا “سعی کنید دقیقا روی فضای مابین ابروهای من تمرکز کنید.” با این کار او را به سمتی هدایت میکنید که چشمانش آرام و پلکهایش سنگین شود. اگر میخواهید روی عضوی از صورت شما شما تمرکز کند، باید نسبتاً بیحرکت بمانید.
شریک خود را وادار کنید که قسمت به قسمت بدنش را آرام کند
هنگامی که او را نسبتاً آرام کردید و دیدید که میتواند به طور منظم نفس بکشد و با صدای شما همراه شده است، از او بخواهید که انگشتان پا و پاهای خود را شل کند. از او بخواهید که فقط روی رهاکردن این عضلات تمرکز کند، سپس به سمت ساق پا حرکت کند. بگویید که ساق پای خود را شل کند، سپس بالای ساق پا و به همین ترتیب تمام عضلات را تا عضلات صورت شل کند. بعد از صورت میتوانید به سراغ رهاکردن عضلات پشت، شانهها، بازوها و انگشتان بروید.
صدای خود را آهسته و آرام نگه دارید. اگر متشنج به نظر میرسید، سرعت خود را کم کرده و دوباره این روند را به صورت معکوس انجام دهید.
به او بگویید “پاها و مچ پاها را شل کنید. احساس کنید عضلات پاهایتان سبک و شل می شوند، به گونه ای که گویی برای حفظ آنها نیازی به تلاش نیست.”
او را تشویق کنید تا احساس آرامش بیشتری کند
به او بگویید که بدن و شیوه تنفس او حالتی آرام گرفته است. چیزهای زیادی هست که میتوانید در این راستا به او بگویید، اما هدف کلی این است که او را تشویق کنید تا حتی عمیقتر در خود فرو برود و با هر دم و بازدم بر آرامش بیشتر تمرکز کند.
“میتوانید سنگینی پلکهایتان را حس کنید. بگذارید روی هم بیفتند”.
“شما به خود اجازه میدهید تا عمیقتر و عمیقتر در خلسهای آرام غرق شوید”.
“میتوانید احساس کنید که اکنون در آرامش هستید. میتوانید احساس کنید که احساس آرامش و سنگینی بر شما حاکم میشود. و همانطور که من به صحبتم ادامه میدهم، آن احساس آرامش سنگین قویتر و قویتر میشود، تا زمانی که شما را به یک حالت خلسه آرام فرو ببرد. “
از شکل تنفس و زبان بدن او به عنوان راهنمای وضعیت روانیاش استفاده کنید
پیشنهادات را چندبار تکرار کنید، همانطور که ممکن است بخشی از یک آهنگ را با ریتم ثابت تکرار کنید؛ تا زمانی که فرد کاملاً آرام به نظر برسد. به دنبال نشانههای تنش در چشمانش (آیا دودو میزنند و تکان میخورند؟)، انگشتان دست و پا (آیا آنها را تکان میدهد؟) و تنفس او (آیا سطحی و نامنظم است؟) بگردید و تا زمانی که کاملا آرام و ریلکس به نظر برسد، روی تکنیکهای ریلکسیشن کار کنید.
“هر کلمهای که من به زبان میآورم شما را سریعتر و عمیقتر، و سریعتر و عمیقتر، به حالت آرامش و راحتی میرساند.”
“و هر چه بیشتر در این حالت فرو بروید، میتوانید بیشتر در آن غرق شوید. و هر چه بیشتر غرق شوید، میخواهید به جاهای عمیقتری فرو بروید و این تجربه برای شما لذتبخشتر خواهد شد.”
او را از “پلکان هیپنوتیزم” پایین بیاورید
این روش توسط هیپنوتراپیستها و یا کسانی که خود را هیپنوتیزم میکنند به طور مشابهی برای ایجاد حالت خلسه عمیق استفاده میشود. از سوژه خود بخواهید خود را بالای یک پلکان طولانی در یک اتاق گرم و ساکت تصور کند. وقتی تصور کند که از این پلکان پایین میرود، احساس میکند که در آرامش بیشتر و عمیقتری فرو میرود. هر مرحله او را به اعماق ذهن خود نزدیکتر خواهد کرد. همانطور که او در افکار خود قدم برمیدارد، به او بگویید که ده پله وجود دارد، و او را به سمت پایین هدایت کنید.
“اولین قدم را پایین بیاورید و احساس کنید که عمیقتر در آرامش فرو میروید. هر قدمی که برمیدارید شما را یک قدم به ناخودآگاهتان نزدیکتر میکند. از پله دوم پایین میروید و احساس میکنید آرامتر و آرامتر میشوید. وقتی به پله سوم میرسید، بدن شما احساس میکند که انگار در فضایی شناور است و….”
مطالب مرتبط: چگونه از خود مراقبت کنیم؟ + تمرینهای کاربردی
بخش سوم: استفاده از هیپنوتیزم برای کمک به افراد

بدانید که اگر به کسی که تحت هیپنوتیزم است بگویید چه کارهایی انجام دهد
(منظور ما خواستههای غیرمنطقی یا عجیب است)، اغلب کارساز نخواهد بود و کمکی به روند کار نخواهد کرد، از طرفی با این کار به نوعی از اعتماد او نیز سواستفاده کردهاید. علاوه بر این، بیشتر مردم کارهایی را که تحت هیپنوتیزم انجام دادهاند به خاطر خواهند آورد، بنابراین حتی اگر بتوانید آنها را وادار کنید وانمود کنند که یک مرغ هستند، بعدا از این کار خوشحال نخواهند شد! با این حال، هیپنوتیزم جدای از این که میتواند نمایش جذابی باشد، مزایای درمانی زیادی نیز دارد. به سوژه خود کمک کنید به جای تلاش برای شوخی و خنده، آرامش خود را حفظ کند و مشکلات یا نگرانیهای خود را کنار بگذارد.
حتی پیشنهاداتی که نیت خوبی پشت آنهاست هم میتوانند نتایج بدی داشته باشند، اگر ندانید که دقیقا چه کاری انجام میدهید. به همین دلیل است که هیپنوتراپیستهای دارای مجوز معمولاً به بیمار کمک میکنند تا به جای اینکه سعی کنند آن را به عنوان یک پیشنهاد به او بدهند، مسیر عمل درست را پیش پای او گذاشته باشند.
از هیپنوتیزم پایه برای کاهش سطح اضطراب استفاده کنید
جدای از پیشنهادات و مسیر شما، هیپنوتیزم به طور کلی اضطراب را کاهش میدهد. قراردادن کسی در حالت خلسه، راهی فوقالعاده برای کاهش سطح استرس و اضطراب است. تجربه احساس آرامش عمیق، بدون تلاش برای “حل” چیزی، در زندگی روزمره ما به قدری نادر است که میتواند مشکلات و نگرانیها را به تنهایی از ما دور کند.
از آنها بخواهید راهحلهایی برای مشکلات احتمالی متصور شوند
به جای اینکه به کسی بگویید چگونه یک مشکل را حل کند، از او بخواهید خود را در حال حاضر موفق تصور کند و فرض کند مشکل خود را حل کرده است. موفقیت از نظر او چگونه است و چطور به آن دست پیدا کردهاند؟ آینده ترجیحی او چیست؟ چه چیزهایی در مسیر او برای رسیدن به موفقیت تغییر کردهاند؟
بدانید که هیپنوتیزم برای انواع ناراحتیهای روحی قابل استفاده است
در حالی که باید به دنبال مشاوره گرفتن از یک متخصص باتجربه باشید، باید بدانید که هیپنوتیزم درمانی برای اعتیاد، تسکین درد، فوبیا، مسائل مربوط به عزت نفس و موارد دیگر استفاده میشود و موفقیتآمیز نیز هست؛ هیپنوتیزم میتواند ابزاری عالی برای کمک به شخص برای بهبود خود باشد.
به او کمک کنید تا دنیایی فراتر از مشکلاتش را تصور کند. از او بخواهید تصور کند که مثلا موفق شده تا یک روز را بدون سیگار سپری کند، یا لحظه ای را تصور کند که از رسیدن به چیزی افتخار میکند تا به کمک آن عزت نفس خود را بالا ببرد.
اگر فرد بخواهد قبل از ورود به حالت خلسه روی این موضوع کار کند، درمان از طریق هیپنوتیزم آسانتر خواهد بود.
بدانید که هیپنوتیزم تنها بخش کوچکی از راهحلهای رسیدن به سلامت روان است
مزایای کلیدی هیپنوتیزم آرامش و زمان کافی برای بررسی دقیق یک موضوع است که با وجود آرامشبخش بودن، توجه فرد را کاملا بر یک موضوع در همان زمان متمرکز میکند. با این حال، هیپنوتیزم یک درمان معجزهآسا یا یک راهحل سریع نیست، بلکه صرفاً راهی برای کمک به افراد برای فرورفتن عمیق در ذهنشان است. اما باید به این نکته توجه کنید که مسائل روانی جدی یا مزمن همیشه باید توسط یک متخصص آموزش دیده و دارای گواهینامه تخصصی، درمان شوند.
مطالب مرتبط: 30 فعالیت ذهنآگاهی که آرامش را برای شما به همراه میآورد
بخش چهارم: پایان دادن به جلسه
به آرامی فرد را از حالت خلسه خارج کنید
قطعا شما نمیخواهید و نباید بخواهید که آرامش به دست آمده را به هم بزنید. به او اطلاع دهید که زمان آن رسیده که نسبت به محیط اطراف خود بیشتر آگاه شود. به او بگویید که بعد از شمردن تا پنج به هوشیاری کامل و حالت بیداری باز خواهد گشت. اگر احساس میکنید که او عمیقاً در خلسه فرو رفته، از او بخواهید با شما از همان “پلکان قبلی” بالا بیاید و با هر قدم به آگاهی بیشتری نزدیک شود.
میتوانید با گفتن این جمله شروع کنید:”من از یک تا پنج میشمارم، و با شماره پنج شما کاملاً بیدار، کاملاً هوشیار و کاملاً سرحال خواهید شد.”
در رابطه با هیپنوتیزم و تجربهای که از سر گذرانده با او صحبت کنید
از او بپرسید چه احساسی را تجربه کرده، چه چیزی او را از هیپنوتیزم خارج می کند و چه اتفاقی برایش افتاده است. این مسئله به شما کمک میکند تا دفعه بعد افراد را به طور مؤثرتری تحت هیپنوتیزم قرار دهید و به خود فرد هم کمک میکند تا به یاد بیاورد از کدام بخش این فرآیند آرامش بیشتری کسب کردهاند.
به کسی فشار نیاورید که فوراً صحبت کند. به سادگی یک مکالمه را آغاز کنید و اگر آرام به نظر میرسید یا میخواست برای مدتی ساکت بماند، منتظر بمانید تا بعداً صحبت کنید.
برای سوالات متداول در آینده آماده شوید
بهتر است که یک ایده کلی در مورد نحوه پاسخ دادن به سوالاتی در این رابطه از قبل داشته باشید، زیرا ایجاد حس اطمینان و اعتماد در تعیین اینکه چگونه یک فرد قرار است به عمل شما واکنش نشان دهد بسیار مهم است. سوالات متداولی که ممکن است در هر مرحله از فرآیند برایتان پیش بیاید عبارتند از:
“قصد انجام چه کاری را داری”؟
“من از شما میخواهم که صحنههای دلپذیری را تجسم کنید و در همین حین من در مورد چگونگی استفاده موثرتر از تواناییهای ذهنی که دارید صحبت میکنم. همیشه میتوانید از انجام هر کاری که نمیخواهید خودداری کنید، و میتوانید خودتان از این تجربه بیرون بیایید، اگر شرایط اضطراری پیش بیاید.”
“هیپنوتیزم شدن چه حسی دارد؟”
“بسیاری از ما چندین بار در روز بدون اینکه متوجه باشیم تغییراتی را در سطح آگاهی خود تجربه میکنیم. هر زمان که قوه تخیل خود را رها میکنید و خیالات فقط همراه با یک قطعه موسیقی یا یک بیت شعر جریان مییابند، یا آنقدر درگیر تماشای یک فیلم یا یک درام تلویزیونی میشوید که احساس میکنید به جای تماشاچی، بخشی از داستان هستید، شما در حال تجربه نوعی خلسه هستید. هیپنوتیزم فقط راهی برای کمک به شما برای تمرکز و تجربه این تغییرات در هوشیاری است تا از تواناییهای ذهنی خود به طور مؤثرتری استفاده کنید.
“آیا ایمن است؟”
هیپنوتیزم حالت آگاهی شما را تغییر نمیدهد (مثلاً مانند خواب)، بلکه یک تجربه از تغییر سطح آگاهی است. شما هرگز کاری را که نمیخواهید را انجام نخواهید داد و مجبور به انجام کاری برخلاف میل خود نخواهید شد.
“اگر همه اینها فقط از تخیل نشات میگیرد، پس چه فایدهای دارد؟” تمایلی که در انگلیسی و بسیاری از زبانهای دیگر به استفاده از کلمه “تخیلی” به معنای مخالف کلمه “واقعی” است (و همچنین نباید با اصطلاح “تصویر” اشتباه گرفته شود) چندان درست نیست. تخیل یک مجموعه بسیار واقعی از تواناییهای ذهنی است که ما اکنون در حال کشف پتانسیل آنها هستیم و بسیار فراتر از توانایی ما برای ایجاد تصاویر غیرواقعی و موهوم است!
“آیا میتوانی مرا وادار کنی تا کاری را که نمیخواهم انجام دهم؟”
وقتی از هیپنوتیزم استفاده میکنیم، شما هنوز شخصیت خود را دارید، و همچنان خودتان هستید، بنابراین هیچ کاری را که در همان موقعیت بدون هیپنوتیزم انجام نمیدهید، یا هیچ حرفی که در حالت عادی نمیگویید را به اجبار تجربه نخواهید کرد و به راحتی میتوانید آن را رد کنید.
“برای نتیجه بهتر چه کاری میتوانم انجام دهم؟”
هیپنوتیزم بسیار شبیه به این است که به خود اجازه دهید تا مجذوب تماشای غروب خورشید یا شعلههای آتش شوید، به خودتان اجازه دهید با یک قطعه موسیقی یا شعر همراهی کنید و در آن غرق شوید، یا احساس کنید که به جای مخاطب در هنگام تماشای یک فیلم، بخشی از آن هستید. همه چیز به توانایی و تمایل شما برای همراهی با دستورالعملها و پیشنهادات ارائه شده بستگی دارد.
“اگر آنقدر از آن لذت ببرم که نخواهم برگردم چه؟”
پیشنهادات هیپنوتیزمی اساساً تمرینی برای تقویت ذهن و تخیل هستند، درست مانند یک فیلمنامه. اما وقتی جلسه تمام میشود، همچنان به زندگی روزمره باز میگردید، درست مثل اینکه در پایان یک فیلم باید به زندگی عادی خود برگردید. با این حال، ممکن است لازم باشد هیپنوتراپیست چند بار تلاش کند تا شما را از خلسه بیرون بکشد. این آرامش کامل لذتبخش است، اما وقتی هیپنوتیزم میشوید نمیتوانید مانند حالت عادی کار زیادی انجام دهید.
“اگر جواب نداد چه؟”
آیا تا به حال در کودکی آنقدر جذب بازی خود شدهاید که صدای مادرتان را نشنیده باشید که شما را برای شام دعوت میکند؟ یا آیا شما یکی از بسیاری از افرادی هستید که میتوانید هر روز صبح در ساعت خاصی از خواب بیدار شوید، فقط با تصمیمگیری در شب قبل مبنی بر این که میخواهید این کار را انجام دهید؟ همه ما این توانایی را داریم که از ذهن خود به روشهایی استفاده کنیم که معمولاً از آن آگاه نیستیم و برخی از ما این تواناییها را بیش از دیگران توسعه دادهایم. اگر فقط اجازه دهید افکارتان آزادانه و به طور طبیعی به کلمات و تصاویر به عنوان راهنمای شما در هیپنوتیزم پاسخ دهند، میتوانید با ذهن خود همراه شوید و به هر کجا که ذهنتان میتواند شما را ببرد، بروید.
دیدگاهتان را بنویسید