«افراد به ندرت از کمک خودداری میکنند، اگر کسی آن را به روشی درست ارائه دهد.» – A. C. Benson
آیا تا به حال پیشنهاداتی دادهاید که بعداً نادیده گرفته شده باشند؟ یا تاکنون انتقادی کردهاید که مورد استقبال قرار نگرفته باشد؟
آیا تا به حال خواستهاید در مورد چیزی انتقاد سازنده ارائه دهید، اما از انجام آن خودداری کنید زیرا نمیدانید چگونه ایدههای خود را به دیگران منتقل کنید؟
راهنمای امروز در مورد نحوه ارائه انتقاد سازنده به کسی است. چه در محل کار و چه در روابط، اشتراکگذاری و دریافت بازخورد بخشی از بهبود است. اگر ایدههایی دارید در مورد اینکه چگونه کسی میتواند پیشرفت کند، ایدههایتان را پیش خودتان نگه ندارید – بلکه انتقاد خود را سازنده به اشتراک بگذارید.
البته، احساسات دیگران را نیز در نظر بگیرید و بازخورد خود را زمانی ارائه دهید که احساس میکنید طرف مقابل آماده پذیرش آن است. در غیر این صورت، ممکن است با تحمیل نظرات خود به دیگران مواجه شوید، به خصوص اگر به طور مکرر به دیگران بگویید چه کاری انجام دهند بدون اینکه نظر شما را بخواهند. همراه زرد نیوز باشید تا درباره این موضوع اطلاعات بیشتری کسب کنید.
از روش ساندویچ بازخورد استفاده کنید
روش ساندویچ بازخورد (feedback sandwich) یک روش محبوب برای انتقاد سازنده است. اغلب در Toastmasters و در محیط شرکت استفاده میشود. من به ساندویچ بازخورد به عنوان PIP اشاره میکنم که مخفف عبارت Positive-Improvement-Positive (مثبت-بهبود-مثبت) است. من میدانم افرادی هستند که از PIP برای نشان دادن ستایش-بهبود-ستایش (Praise-Improve-Praise) استفاده میکنند که با نسخه من از PIP متفاوت است. به خواندن ادامه دهید.
با مثبت-بهبود-مثبت، بازخورد شما به 3 بخش تقسیم میشود:
- شما با تمرکز بر نقاط قوت شروع میکنید – آنچه درباره نمونه مورد نظر دوست دارید.
- سپس، انتقاد را ارائه میکنید – چیزهایی که دوست ندارید، زمینههای بهبود.
- در نهایت، شما بازخورد را با (الف) تکرار نظرات مثبتی که در ابتدا دادهاید و (ب) نتایج مثبتی که در صورت عمل به انتقاد میتوان انتظار داشت، کامل میکنید.
به آن «ساندویچ بازخورد» میگویند، زیرا شما انتقاد خود را بین یک آغاز و یک پایان قرار میدهید – مانند مواد ساندویچ بین دو نان.
در اینجا یک مثال آورده شده است: شما میخواهید در مورد وب سایت شخصی انتقاد کنید. در اینجا نحوه استفاده از PIP آمده است:
- لایه اول، “P” برای مثبت، جایی که شما در مورد آنچه دوست دارید صحبت میکنید: «چه وب سایت عالیای! من طرح کلی و کاربر پسند بودن آن را دوست دارم. طراحی کلی زیبا و چشمنواز است و با برند شما سازگار است. منو در دسترس و عامه فهم است و دسترسی به بخشهای سایت شما را آسان میکند. ویدیوی مقدماتی را برای ارائه یک نمای کلی از کاری که انجام میدهید مفید یافتم.»
- لایه دوم، “I” برای بهبود، جایی که شما در مورد زمینههای بهبود صحبت میکنید: «با این حال، من فکر کردم که دو چیز وجود دارد که میتواند بهتر باشد. اولاً، محتوای زیادی در نوار کناری وجود دارد که تجربه استفاده را به هم ریخته میکند. شاید اگر بتوان محتوای نوار کناری را به موارد کلیدی محدود کرد، پیمایش را آسانتر کرد. دوم اینکه اندازه فونت برای من خیلی کوچک است. خواندن آن برایم سخت بود، زیرا مجبور بودم چشمانم را برای بهتر دیدن تنگ کنم.»
- آخرین لایه، “P” برای مثبت، جایی که شما نکات مثبت و نتایج مثبتی را که هنگام کار روی زمینههای بهبود قابل انتظار است، تکرار میکنید: «به طور کلی، عالی است. من عاشق طراحی، چیدمان و ویدیوی مقدماتی که درست کردهاید هستم. من فکر میکنم اگر بتوان به هم ریختگی نوار کناری را درست کرد و اندازه فونت را بزرگتر کرد، واقعاً یک تجربه استفاده فوقالعاده برای هر بازدیدکنندهای ایجاد میکند.»
ساندویچ بازخورد چارچوب خوبی برای ارائه انتقاد سازنده است زیرا با شروع با نظرات مثبت (P اول)، به گیرنده اجازه میدهید بداند که طرف او هستید و آنجا نیستید که به او حمله کنید. شما همچنین کارهایی را که گیرنده به درستی انجام میدهد، برجسته میکنید، به جای اینکه فقط در مورد مواردی که ممکن است بیادبانه به نظر برسند صحبت کنید – به خصوص اگر هر دوی شما در ابتدا واقعاً یکدیگر را نمیشناسید. سپس گیرنده پذیرای انتقاد شما («I یا همان بهبود» در PIP) میشود.
پس از به اشتراک گذاشتن چیزهایی که دوست ندارید یا احساس میکنید میتوانند بهبود یابند، انتقاد را با نکات مثبت بیشتری کامل کنید («P» آخر). این کمک میکند که نقد شما به جای اینکه به مخاطب حس بدی القا کند، به نتیجه مثبتی ختم بشود. همچنین به او یادآوری میکند که چه کاری را درست انجام میدهد و مزایای عمل به نقد شما را تقویت میکند.
روش ساندویچ بازخورد زمانی مناسبتر است که از افرادی انتقاد کنید که نمیشناسید یا به خوبی نمیشناسید. در غیر این صورت، اگر مستقیماً وارد نقد شوید، ممکن است بسیار تهاجمی و بیادبانه به نظر برسد. این امر به ویژه در فرهنگ آسیایی صادق است. با گذشت زمان، اگر با گیرنده ارتباط برقرار کرده باشید و او با طرز فکر شما آشنا باشد، میتوانید مستقیماً وارد نقد شوید.
برخی از افراد ممکن است استفاده از ساندویچ بازخورد را دوست نداشته باشند، زیرا فکر میکنند که تمجید به خاطر آن احمقانه است. اما هدف ساندویچ بازخورد ستایش کاذب یا سرکوب کردن مردم نیست. مردم اغلب به سرعت انتقاد، قضاوت یا حتی تحقیر میکنند، و این کار دیگران را که به خوبی انجام میدهند و تلاشی که برای کارشان انجام دادهاند را کم اهمیت جلوه میدهد. من ساندویچ بازخورد را راهی عالی برای (الف) تمرین سخاوت عاطفی میدانم، زیرا مطمئناً میتوانیم روی سخاوتمندی بیشتر در حمایت از کار سخت مردم کار کنیم، (ب) به فرد کمک کنیم که بفهمد چه کاری را دارد به خوبی انجام میدهد، و (ج) از این بهعنوان پایهای برای به اشتراک گذاشتن مواردی که میتوان در آنها بهبود ایجاد کرد استفاده کنید.
روی موقعیت تمرکز کنید نه شخص
انتقاد سازنده بر موقعیت متمرکز است نه شخص.
مثال شماره 1: ارائه بازخورد در مورد سبک ارائه یک شخص
- مثال بد: «شما واقعا کسلکننده هستید. تو در مورد یک نقطه خاص ادامه دادی و ادامه دادی، حتی با وجود اینکه طولانیتر از زمان مورد انتظار شد؛ باعث شد خوابم بگیرد!» – اگرچه ممکن است با نیت خوب برای کمک به بهبود فرد گفته شود (اگرچه در اینجا بسیار انتقادی است)، این دقیقاً انتقاد سازنده نیست. این یک حمله شخصی است و به نظر میرسد که مشکل آن فرد است.
- مثال خوب: [ابتدا ساندویچ بازخورد را در جایی که دیدگاه را وارد میکنید اعمال کنید و در مورد نکات خوب صحبت کنید. سپس، به نقد ادامه دهید.] «… با این حال، فکر میکردم برخی از نکات را میتوان به شیوهای مختصرتر بیان کرد. به عنوان مثال، زمان ارائه شده 30 دقیقه است اما ما حدود 10 دقیقه بیشتر زمان گذاشتیم. از آنجایی که 5 امتیاز وجود داشت، شاید بتوانیم برای هر امتیاز 5 دقیقه اختصاص دهیم که برای 5 امتیاز 25 دقیقه طول میکشد و سپس 5 دقیقه برای جمعبندی باقی میماند. این یک ارائه با سرعت بهتری ایجاد میکند.» – موقعیت از فرد جدا شده است. نقد بر خود موقعیت ارائه میشود.
مثال شماره 2: ارائه بازخورد در مورد ویژگی شخصیتی یک فرد
- مثال بد: «شما همیشه خیلی منفیگرا هستید. بودن در کنار شما بسیار خستهکننده است.» – مانند مثال شماره 1، این بازخورد باعث حمله شخصی به شخص میشود. همچنین به فرد نمیگوید چه کاری میتواند انجام دهد، که آن را غیرسازنده میکند.
- بازخورد خوب: [قبل از پرداختن به نقد، ابتدا بستر را ایجاد کنید.] «… مواقعی وجود دارد که از نظراتی که شما ارائه میدهید آسیب دیدهام، زیرا آنها تا حدودی تحقیرکننده بودند. به عنوان مثال، آخرین باری که موهایم را کوتاه کردم، یکی از اولین چیزهایی که گفتید این بود که چقدر زشت به نظر میرسیدم. این مرا غافلگیر کرد و کاملاً احساس ناراحتی کردم.» – در حالی که انتقاد سازنده در مورد شخصیت فردی دشوار است، اما در اینجا با جدا کردن اعمال فرد از خودش با موفقیت انجام میشود. این کار نقد رفتار را بدون توهین به شخص مورد نظر آسان میکند.
نحوه اعمال این نکته:
- ابتدا موقعیت را از شخص جدا کنید. این تمایز بسیار مهم است. فرد را از معادله خارج کنید و روی رفتار / عمل / موقعیت / موضوع مورد نظر تمرکز کنید.
- در مورد موضوع نظر بدهید نه شخص. به عنوان مثال، “لباس کثیف است” و نه “تو کثیف هستی”. “گزارش دیر شده است” و نه “شما دیر کردی.” “غذا چرب است” و نه “تو آشپز بدی هستی.”
- حملات شخصی نکنید. نظراتی مانند «خیلی خستهام از…» یا «تو خیلی احمق/منفیگرا/تنبل/بینظم هستی» متهمکننده هستند. از حملات اجتناب کنید.
- از حالت معلوم استفاده نکنید؛ از حالت مجهول استفاده کنید. مثال حالت معلوم در مقابل مجهول: “شما ارائه بدی ارائه کردید.” در مقابل “ارائهای که ارائه کردید بد بود.” توجه داشته باشید که حالت مجهول توجه را از شخص دور میکند و آن را به سمت موضوع مورد نظر میبرد.
- به اشتراک بگذارید که چگونه بر شما تأثیر میگذارد. به جای ادامه دادن و ادامه دادن درباره بد بودن موضوع، نحوه تأثیر آن بر شما را به اشتراک بگذارید. این امر تمرکز را از روی فرد به شما منتقل میکند، که به فرد اجازه میدهد برای ارزیابی موقعیت یک قدم به عقب بردارد. همچنین به او اطلاعاتی میدهد که چرا شما چنین نظری دارید.
بازخورد صریح و مشخص ارائه دهید
نکته سوم برای ارائه انتقاد سازنده این است که صریح و مشخص باشید.
در سایت خود بازخورد زیادی دریافت میکنم. هرچه شخصی در هنگام ارائه بازخورد صریح و مشخصتر باشد، برای من قابل اجراتر است. در اینجا یک نمونه از بازخورد مبهم در مقابل صریح و مشخص آورده شده است:
- مبهم: «سلام، خوشحال میشوم اگر بتوانید چند مقاله در مورد ارتباطات بنویسید.»
- مشخص: «سلام، نمیدانم پیشنهاداتی را میپذیری یا نه، اما اگر میپذیری، دوست دارم در مورد سخنرانی عمومی توصیههایی دریافت کنم».
بازخورد اول بسیار گسترده است – “ارتباطات” یک موضوع بسیار کلی است. در حالی که میتوانم برخی از موضوعات فرعی تحت ارتباطات مانند «شبکهسازی»، «زبان بدن»، «گفتوگوهای کوچک» و «گفتار عمومی» را مشخص کنم، موضوعات فرعی که انتخاب میکنم ممکن است آن چیزی نباشد که خواننده واقعاً میخواهد.
بازخورد دوم، عملیتر است زیرا بسیار مشخص است. فوراً به من میگوید «هی، درخواستی برای مقالههای سخنرانی عمومی وجود دارد»، پس از آن میتوانم برای مقاله یا مجموعهای درباره سخنرانی عمومی برنامهریزی کنم. هیچ سردرگمیای وجود ندارد.
این بدان معنا نیست که بازخورد مبهم احمقانه یا بد است. فقط بازخورد مشخص به من کمک میکند تا نیازهای کاربر را راحتتر درک کنم، که انجام درخواست او را برای من آسان میکند. به همین ترتیب، برای شما هم همینطور است – اگر میخواهید نتایج بسیار عملی داشته باشید، اگر میخواهید افراد به روشی هدفمندتر به شما کمک کنند، بازخورد مشخص در مقابل مبهم ارائه دهید. بازخورد مشخص همانطور که در نکته شماره 2 به اشتراک گذاشتم، شخص مورد نظر را هدف قرار نمیدهد.
در اینجا مثال دیگری از بازخورد مبهم در مقابل مشخص آورده شده است. فرض کنید که در مورد یک گزارش بازخورد میدهید:
- مبهم: «تلاش خوبی برای گزارش انجام دادی، اما من آن را دوست ندارم. فکر میکنم جا برای بهتر شدن وجود دارد.» – این بازخورد به سختی سازنده است. منظور شما از “دوست ندارم” چیست؟ “پسندیدن” و “نپسندیدن” کلمات سلیقهای هستند. تا زمانی که از معیارهای عینی استفاده نشود، تشخیص مشکل برای شخص دشوار است.
- مشخص: تلاش خوبی بود، اما مواردی وجود دارد که میتوان آنها را بهبود بخشید – از جمله، (الف) قالببندی و (ب) نتیجهگیری گزارش. قالببندی استاندارد نشده است – برخی از بخشها از Arial استفاده میکنند و بخشهای دیگر از Times New Roman استفاده میکنند. در یک گزارش رسمی، بهتر است فونت را استاندارد کنید. برای نتیجهگیری گزارش، ایدهها خوب هستند، اما خیلی مختصر هستند، به خصوص ایدههای شماره 1 و 3. مدیریت برای ارزیابی خود به دادههای بیشتری نیاز دارد.” – یک بازخورد عالی که صریح و مشخص است. به گیرنده زمینههای مشکل اصلی، دلیل مشکل بودن آنها و موارد مشخص که در کجا ظاهر میشوند، میگوید.
در اینجا نحوه ارائه بازخورد مشخص و در نتیجه عملی کردن آن آمده است:
- بیشتر روی نکات عینی تمرکز کنید تا نظرات سلیقهای. فقط گفتن “من آن را دوست ندارم” مفید نیست. از سوی دیگر، بیان موارد مشخص که دوست ندارید، مفید است.
- بازخورد خود را به نکات کلیدی تقسیم کنید. بازخورد خود را به عنوان یک توده بزرگ ارائه ندهید. آن را به نکات کلیدی مختلف تقسیم کنید، سپس نقطه به نقطه نظرات خود را ارائه دهید.
- برای هر نکته مثال های خاصی بیان کنید. موقعیتها یا نمونههای دقیقی که در آن فرد رفتارهایی را که در شماره 2 برجسته کردهاید نشان میدهد، چیست؟ به آنها اشاره کنید. نیازی به برجسته کردن تک تک مثالها نیست – فقط اشاره کردن 1-2 مثال کلیدی در هر نقطه کافی خواهد بود. هدف در اینجا این است که (الف) معطوف کردن توجه و آگاهی فرد به چیزهایی که ممکن است از آنها غافل باشد، و (ب) توضیح منظور خود.
در مورد چیزهایی که قابل اجرا هستند نظر دهید
تمام هدف ارائه بازخورد کمک به بهبود فرد است.
از این رو، به جای چیزهایی که خارج از کنترل او هستند، روی چیزهایی تمرکز کنید که فرد میتواند کاری برای آن انجام دهد. انتقاد دومی، انتقاد شما را سازنده میکند. انتقاد اولی فقط باعث میشود فرد احساس بدی کند زیرا حتی اگر بخواهد نمیتواند در مورد این چیزها کاری انجام دهد. اگر مهم است میتوانید در مورد اولی نظر دهید، اما مطمئن شوید که تمرکز را روی چیزهایی که او میتواند کنترل کند، بازگردانید.
بیایید به یک مثال نگاه کنیم. فرض کنید دوست شما در یک مسابقه خوانندگی شرکت کرده و وارد فینال شده است. او از شما میخواهد که عملکرد او را نقد کنید. در اینجا، نقد عملی میتواند در مورد عملکرد کلی او، آهنگ او، زبان بدن او و شاید حتی انتخاب آهنگ او صحبت کند.
از سوی دیگر، صحبت در مورد اینکه صدای او خیلی خشدار است احتمالاً چندان مفید نیست زیرا اولاً، اگر او بتواند به فینال راه پیدا کند، احتمالاً برای شروع یک “مسئله” مهم نیست. ثانیاً، این چیزی نیست که او بتواند تغییر دهد. ثالثاً، چنین بازخوردی بسیار سلیقهای است. افرادی هستند که صداهای خشدار را دوست دارند همانطور که دیگرانی وجود دارند که انواع دیگر صداها را ترجیح میدهند. در حالی که میتوانید به چیزهایی اشاره کنید که دوست ندارید (مثلاً اگر صدای او را خیلی خشدار است به نظر شما)، قرار دادن آن در نقد شما احتمالاً برای او مفید نیست.
در مثالی دیگر، فرض کنید دوست شما به تازگی یک رستوران جدید راه اندازی کرده است. او یک قرارداد اجاره به مدت 12 ماه امضا کرده است و مکان دارای ترافیک متوسط است. او برای مشاوره برای تبلیغ رستورانش به شما مراجعه میکند. گفتن جملاتی مانند “محل رستوران خود را تغییر دهید” مفید نیست زیرا قرارداد اجاره امضا شده است. باید به مشکل مکان رستوران اشاره کنید و به او توصیه کنید در صورت امکان تغییر مکان، مکانهایی با ترافیک زیاد را در نظر بگیرد، اما تمرکز 100 درصد انرژی خود برای اشاره به انتخاب نامناسب مکان او واقعاً کمکی نمیکند.
از سوی دیگر، پیشنهاد ایدههایی که میتوانند تعداد بازیدکنندگان را افزایش دهند مفید خواهد بود. ایدههای عملی شامل دعوت از وبلاگ نویسان مواد غذایی برای مزه غذا، راه اندازی رسانهای، ارائه تخفیفهای تبلیغاتی، ایجاد یک رویداد پر سر و صدا برای ترغیب مردم به بازدید از رستوران، و قرار دادن تبلیغات در مجلات سبک زندگی است. دانستن اینکه چه چیزی عملی و غیرقابل اجرا است، مستلزم همدلی شماست. موقعیت فرد و اهداف او را درک کنید، سپس بر اساس آن انتقاد خود را ارائه دهید.
توصیههایی در مورد چگونگی بهبود ارائه دهید
هنگامی که همه چیز گفته شد و انجام شد، توصیه هایی در مورد آنچه که فرد میتواند برای بهبود انجام دهد ارائه دهید.
اولاً، توصیههای شما نقد شما بهتر میکند. هر کس دیدگاههای متفاوتی دارد، به این معنی که هر نقد را میتوان به روشهای مختلف تفسیر کرد. ارائه توصیهها به فرد ایده روشنی از آنچه در ذهن دارید میدهد. ثانیاً، توصیهها یک فراخوان قوی برای اقدام ارائه میدهند. شما میخواهید که شخص به آنچه به اشتراک گذاشتهاید عمل کند، نه اینکه آن را به تعویق بیندازد.
در توصیههای خود، من توصیه میکنم (الف) پیشنهادات مشخص و صریح ارائه دهید و (ب) به طور خلاصه دلیل پشت توصیه را توضیح دهید.
مثال: ارائه نظر در مورد یک ارائه
- توصیه ضعیف: «ارائه خیلی طولانی است. کوتاهترش کن.» – خیلی مفید نیست. کاهش زمان ارائه را میتوان از طرق مختلفی انجام داد – کاهش نکات، حذف مثالها، صحبت کردن سریعتر و غیره. دقیقا منظورت چیست؟ بخشی از انتقاد سازنده شامل مشخص بودن است (نکته شماره 3 را ببینید).
- توصیه خوب: «به جای 2-3 مثال در هر نقطه که از پیام اصلی دور میشود، 1 مثال را به هر نقطه محدود کنید. به این ترتیب، ارائه مفید و مختصر و تاثیرگذارتر است. با انجام این کار، مدت زمان ارائه به راحتی از 30 دقیقه به 20 دقیقه کاهش مییابد.» – توصیه عالی که مشخص است. منطقی نیز ارائه شده است که دیدگاه شما را برای فرد توضیح میدهد.
حدس و گمان نزنید
نکته نهایی من برای انتقاد سازنده این است که حدس و گمان نزنید. هنگام ارائه انتقاد، این کار را با آنچه به عنوان واقعیت در مورد شخص و موضوع میدانید انجام دهید. نیازی به هیچ فرضی نیست. نه تنها باعث بد جلوه دادن فرد میشود، بلکه شما را نیز بد جلوه میدهد – به خصوص زمانی که حدس و گمان شما اشتباه باشد.
در اینجا 3 مثال برای برجسته کردن تفاوت بین یک فرض و یک نقد/نظر آورده شده است:
1 در سخنرانی عمومی:
- انتقاد: «سخنرانی معمولی بود. سخنران مضطرب به نظر میرسید و قادر به هدایت حضار نبود.»
- فرضیه: «گوینده هرگز تجربه سخنرانی عمومی نداشته است.» این یک فرض است و لزوما درست نیست. سخنرانان عمومی باتجربه میتوانند هنگام سخنرانی، به ویژه در یک محیط جدید، مضطرب باشند. فرض اینکه کسی فقط به این دلیل که مضطرب به نظر میرسد تجربه سخنرانی در جمع ندارد، خیلی گستاخانه است.
2 در مورد لهجهها:
- مشاهده: «این شخص با لهجهای صحبت میکند که من با آن آشنایی ندارم.»
- فرضیه: «این شخص انگلیسی زبان مادری وی نیست.» لزوما درست نیست. فقط به این دلیل که لهجه را نمیشناسید یا نمیتوانید آن را به خوبی درک کنید به این معنی نیست که انگلیسی زبان مادری فرد نیست – فقط به این معنی است که شما با لهجه آشنا نیستید. در تجربه من، متوجه شدم افرادی که کمتر مسافرت میکنند، فکر میکنند هر کسی که با لهجه آمریکایی صحبت نمیکند، انگلیسی زبان مادری وی نیست، در حالی که بسیاری از کشورهای توسعه یافته وجود دارند که انگلیسی زبان اول آنهاست و شهروندان دو زبانه یا سه زبانه هستند.
3 در مورد رفتار کسی:
- مشاهده: «به نظر میرسد همکار جدید وقتی در اطراف همکاران مرد است مضطرب است. او مدام اضطراب دارد و نمیتواند خودش را به خوبی ابراز کند.»
- فرض: «این شخص در محیطی کاملاً دخترانه بزرگ شده است.» فرض. این لزوما درست نیست. اضطراب در اطراف جنس مخالف ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد.
نداشتن نگرش متکبرانه به هر ارتباطی کمک زیادی میکند، نه فقط در ارائه انتقاد.
دیدگاهتان را بنویسید