وقتی فشار شرایط برای شما بیش از حد توانتان میشود، لازم است از نظر احساسی به فکر جدایی و پایان رابطه باشید. جدا شدن از احساسات به عنوان گزینهای برای فرار از مشکلات شما توصیه نمیشود. نباید از آن به عنوان سلاحی علیه دیگران یا جایگزینی در روابطتان استفاده شود. با این حال، اگر در یک رابطه، لحظههای سختی را پشت سر میگذارید، جدا شدن موقت میتواند برای آرام شدن به شما کمک کند. این کار باعث میشود مسائل و مشکلات خود را بهتر بررسی کنید. به همین ترتیب، جدا شدن در هنگام مواجهه و بحث و جدل هم میتواند به شما در حفظ خونسردی کمک کننده باشد. در آخر، اگر قصد دارید به رابطه خود خاتمه داده و از شریک خود جدا شوید، باید این کار را به صورت تدریجی و برای همیشه انجام دهید. أر این مقاله به گامهایی برای صورت دادن به این تصمیم میپردازیم.
گام اول: مرز بندی

مرزهای خود را بررسی کنید
مرزها، محدودیتهایی هستند که شما برای محافظت از خود تعیین میکنید. همه افراد مرزهای عاطفی، ذهنی، جسمی و جنسی دارند. در حین رشد میتوانید این گونه مرزبندیها را از والدین خود بیاموزید. همچنین، میتوان آنها را در معاشرت با افرادی که مرزبندیهای سالمی برای خود دارند، فرا گرفت. اگر در مدیریت زمان، عادات، یا احساسات خود مشکل دارید، امکان اینکه مرزبندیهای ضعیفی داشته باشید وجود دارد.
اگر بیش از حد تحت تاثیر احساسات دیگران قرار گرفتهاید، یا احساس میکنید تصویر شخصی شما کاملاً برآمده از افراد دیگر است، باید به مرزهای خود توجه بیشتری کنید.
اگر غالباً به کارهایی که نمیخواهید انجام دهید “بله” میگویید، لازم است محدودیتهایی را تعیین کنید.
به حواس خود توجه کنید. آیا احساس میکنید مشکلی پیش آمده است؟ آیا احساس ناخوشایندی در معده یا قفسه سینه دارید؟ این ممکن است نشان دهنده این باشد که نیاز به مرزبندی برای شما در راه است.
مرزبندیهای خود را عملی کنید
وقتی میدانید چه می خواهید، یا این که از نخواستن چیزی مطمئن هستید، آن را به اجرا درآورید. برای رفتار خود حد و مرز تعیین کنید: برنامه ریزی روزانه، امتناع از پذیرش توهین. برای رابطه خود با دیگران هم حد و مرز تعیین کنید: فاصله گیری از مشاجرات، امتناع از تن دادن به فشار، جلوگیری از این که دیگران بار احساسیشان را روی دوش شما قرار دهند.
وقتی از شما خواسته میشود کاری را انجام دهید که نمیخواهید، “نه” بگویید.
انتخاب کنید که با چه کسی در مورد زندگی خود بحث و گفتگو میکنید. اگر پدر یا مادر، دوست یا شریکی دارید که رفتاری کنترل کننده دارد، مسائل شخصیتان را با آنها در میان نگذارید. بگویید فقط در صورتی که به شما توصیه و دستور ندهند در مورد مشکلاتتان با آنها درد و دل میکنید.
جدا شوید تا مقصود خود را بیان کنید
هنگامی که شما نیاز به ایجاد حد و مرز با کسی دارید، باید بتوانید بدون نگرانی بیش از حد در مورد واکنش او، این مکالمه را انجام دهید. اینجاست که جدا شدن عاطفی اتفاق میافتد. قبل از برقراری ارتباط، به خود یادآوری کنید که در قبال احساس آنها مسئولیتی ندارید. شما همواره حق تعیین مرز برای خود را در اختیار دارید.
میتوانید مرزبندیهایتان را به صورت کلامی یا غیرکلامی برقرار کنید. به عنوان مثال، هنگامی که نیاز دارید شخص مقابلتان به شما فضا بدهد، میتوانید بایستید، به چشمان او نگاه کنید و مستقیماً بگویید: “من در حال حاضر به فضای شخصی برای خودم نیاز دارم.”
به مرزبندیهای خود پایبند باشید
ممکن است با مقاومت اولیه کسانی مواجه شوید که عادت دارند واکنشی را که خواهان آن هستند از شما بگیرند. مواضع خود را حفظ کنید. در برابر حد و مرزی که تعیین کردهاید ضعف نشان ندهید. اگر شما را متهم به بی احساسی یا بی مهری کردند در جواب بگویید “من بی احساس نیستم. محبت کردن این نیست که وانمود کنم چیزی را که نمیخواهم، میخواهم”.
به عنوان مثال، ممکن است شما از والدین سالخورده خود مراقبت کنید. آنها ممکن است از نظر لفظی با شما توهین آمیز رفتار کنند. اگر شما به صورت جدی برای آنها حد و مرز تعیین کنید و متوجه شوند که صبرتان واقعا تمام شده است، ممکن است دیگر به این رفتار خود ادامه ندهند.
یک برنامه پشتیبانی مد نظر داشته باشید
ممکن است طرف شما برای مرزهایی که تعیین میکنید احترام قائل نباشد. در این صورت، شرایط را تحت کنترل بگیرید. عواقبی برای نقض شدن مرزهایتان تعیین کنیید. بر فرض مثال بگویید: “اگر با کلمات توهین آمیز مرا صدا کنی از اتاق خارج میشوم. اگر سر تلفنم بروی، احساس میکنم به حقوقم توهین شده است.”
اگر شخصی از شما سو استفاده میکند یا قادر به کنترل خشم خود نیست، مرزهای خود را بدون برقراری هر گونه ارتباط کلامی با وی برقرار کنید.
از فضای شخصی خود استفاده کنید. اگر بحثی داشت منجر به جدال و درگیری میشد، جایی که هستید را ترک کنید.
برای مواردی که نمیخواهید نقض شوند، موانع دستیابی قرار دهید. به عنوان مثال برای رایانه و تلفن شخصیتان رمز تعیین کنید.
اگر مراقبت از والدینی را بر عهده دارید که به حد و حدود شما احترام نمیگذارند، سعی کنید شخص دیگری را برای مراقبت از آنها استخدام کنید. با این کار هم شما و هم والدینتان آرام بیشتری خواهید داشت. همچنین، درک متقابل بیشتری برایتان به وجود خواهد آمد.
مطالب مرتبط: زندگی بعد از جدایی – چطور بعد از جدایی به زندگی عادی برگردیم؟
گام دوم: فاصله گرفتن

لحظات تنش زا را تشخیص دهید
ممکن است متوجه شوید که معمولا وقتی چیز خاصی میشنوید یا حال به خصوصی دارید، مشاجره ایجاد میشود. از این بعد قبل از عصبانی شدن جدا شوید. برای انجام این کار، عوامل محرک را بشناسید و برای لحظاتی که ممکن است ظاهر شوند آماده شوید. به تقابلهای گذشته برگردید و مواردی را که باعث عصبانیت شما یا شریکتان شده است تشخیص دهید.
ممکن است متوجه شوید که شریک شما همیشه هنگامی که استرس کاری دارد با شما دعوا میکند. در روزهای کاری پر استرس، میتوانید با یادآوری این مساله به خود، از پیش آمدن مجدد تنش فاصله بگیرید.
اگر مسئله بین شما و یک شخص نیست، بلکه بیشتر بین شما و یک موقعیت است، آن وضعیت را تشخیص دهید.
به عنوان مثال، ممکن است شما همیشه در ترافیک حالتان بد بشود. این یک شرایط استرسزای بزرگ برای شما است. آن را تشخیص بدهید و تا میتوانید از آن دوری کنید.
آرام باشید
وقتی شرایطی تنش زا پیش رویتان است، لحظهای را کنار بگذارید تا خود را آرام کنید. به خود یادآوری کنید که چه اتفاقی در حال افتادن است و نفس عمیق بکشید. به یاد داشته باشید که در این لحظات فقط میتوانید خودتان را کنترل کنید، نه شخص مقابلتان را.
وقتی آرام شدید برگردید
برای جلوگیری از یک موقعیت تنشزا هر چه قدر زمان که برای فاصله گرفتن لازم دارید در اختیارتان است. مدتی را به بیان احساس خود اختصاص دهید. بگویید “من از اینکه مادرم سعی کرد به من بگوید چه کاری انجام دهم عصبانی هستم. او با گفتن این حرف من را ناامید کرده است.” بیان کردن احساسات، به شما فضای برون ریزی و فاصله گرفتن از آنها را میدهد.
هنگامی برگردید که هیجانتان از بین رفته باشد و واقعا بتوانید احساسات خود را کنترل کنید.
از عبارت “من” استفاده کنید
به خودتان بگویید که چه احساسی دارید. آن چه که دوست دارید بیان کنید. از وسوسه انتقاد یا سرزنش طرف مقابلتان پرهیز کنید. میتوانید بگویید: “من دوست دارم احساس شما را در مورد این موضوع بدانم، در عین حال میترسم که با هم دعوا کنیم. آیا میتوانیم یک دقیقه وقت بگذاریم و بعد از این که آرام شدیم دوباره صحبت کنیم؟” یا بگویید: “من متوجه شدم که واقعا حالم در این خانه به هم ریخته و نامنظم خراب میشود. بهتر است یک برنامه برای بهتر شدن حالمان ترتیب بدهیم.”
در صورت امکان، از وضعیت موجود فاصله بگیرید
اگر احساس میکنید که میخواهید از یک وضعیت تنش زا فاصله بگیرید؛ این کار را انجام بدهید. برای پیاده روی در اطراف منزلتان بروید. در اتاق خود سرگرم آرایش شوید؛ این کارها در به آرامش رسیدن به شما کمک خواهند کرد. در زمانی که فاصله گرفتهاید، بر روی احساسات خود تمرکز کنید. اگر میتوانید عواطف و احساساتتان را نام گذاری کنید. لحظهای شریک زندگی خود را فراموش کرده و توجه خود را تماما به احساسات شخصیتان جلب کنید.
وقتی آماده شدید تا دوباره وارد بحث شوید، میتوانید برگردید. با آرامش برگردید؛ شریک زندگی شما ممکن است هنوز هم ناراحت باشد.
مطالب مرتبط: جدایی؛ چه زمان باید متوجه شدن که زمان جدایی فرا رسیده است؟
گام سوم: جدا شدن موقت از یک رابطه

تصمیم بگیرید که آیا جدایی کار درستی است
اگر از رابطهای ناراضی هستید، پایان دادن سریع به آن ممکن است امکان ریشه یابی مشکل را از شما بگیرد. ممکن است ماهها طول بکشد تا بفهمید که آیا رابطه شما اصلاح پذیر بوده است یا خیر. در برخی موارد، این که برای مدت کوتاهی از نظر احساسی از هم جدا شده ولی در رابطه بمانید کاری منطقیتر است.
به عنوان مثال، ممکن است رابطه شما به دلیل تغییرات اخیر زندگی روزمره شما و همسرتان دچار مشکل شده باشد. شاید شما نیازی به جدایی نداشته باشید. گذر زمان به تطبیق پذیری شما با شرایط جدید کمک شایانی خواهد کرد.
اگر شما و شریک زندگیتان دائماً با هم اختلاف دارید، جدا شدن را در نظر بگیرید.
وقتی تنشها از بین رفتند، هر دو خواهید توانست در مورد ادامه رابطه یا جدا شدن دائمی تصمیم منطقیتری بگیرید.
قبل از این که به طور جدی برای حل مسائل مربوط به رابطه خود تلاش کنید، جدا نشوید. کناره گرفتن دائمی وقتی باید در نظر گرفته شود که همه راهها را رفتهاید و واقعا قصد جدایی دارید.
از مسئولیتهای مشترک غافل نشوید
اگر با هم زندگی میکنید، صاحب فرزند هستید، یا حیوان خانگی دارید، باید حضور جسمی و توجه خود را حفظ کنید. جدا شدن از نظر عاطفی به معنای عقب نشینی عاطفی در یک رابطه برای مدتی کوتاه است. هنوز هم میتوانید کارهای روزمره خود را با شریک زندگیتان تقسیم کنید.
از نظر جسمی از هم فاصله بگیرید
اگر شما و شریک زندگیتان در قبال فرزند، حیوان خانگی ، خانه یا محل کار مسئولیت مشترکی ندارید، میتوانید جدا شدن فیزیکی را مد نظر قرار دهید. به یک سفر کاری بروید. تعطیلات را با گروهی از آشنایان غیر صمیمی مانند یک گروه پیاده روی بگذرانید.
زمان برای تمرکز بر خود
لزومی ندارد برنامههای خود را برای جدا شدن اعلام کنید. با این حال، در صورتی که از شما سوال شد بگویید که رابطه برایتان مهم است و باید مدتی روی خودتان تمرکز کنید. ممکن است مایل نباشید از کلمه جدایی یا جدا شدن و یا نیز پایان رابطه استفاده کنید. تنها در صورتی این واژه را به کار ببرید که از لحاظ کاربرد زبانی با شریکتان در آن اشتراک دارید. در غیر این صورت، بگویید که برای تمرکز بر روی پروژهای که دارید یا در راستای کار کردن روی خودتان به زمان نیاز دارید.
از دوستان خود کمک و حمایت بگیرید
این که همزمان وقتی از شریک خود احساساتان را دریغ کردهاید توقع حمایت از او داشته باشید، بی انصافی است. علاوه بر این، چنین رفتاری باعث میشود فاصله گرفتن برایتان کار سختی باشد. برای مشاوره و معاشرت به جای شریکتان، به دوستان و خانواده خود اعتماد کنید.
روی برقراری ارتباط با خودتان تمرکز کنید
در زمان جدایی و پایان موقت رابطه، بر روی درک احساسات خود تمرکز کنید. چه چیزی را باید در رابطه با خودتان تغییر دهید؟ چه نیازهایی از شما برآورده نشده است؟ میتوانید در این مورد از یک روان درمانگر کمک بگیرید. این زمان را به عنوان فضایی برای سامان دهی اساسی احساساتتان در نظر بگیرید، نه انتقاد از شریک زندگیتان.
در این مدت از تماس جنسی خودداری کنید.
تصمیم بگیرید در ادامه چه کنید
اگر متوجه شدید که میخواهید در این رابطه بمانید، باید دوباره توجه و علاقه همسرتان را جلب کنید. او ممکن است توسط جدا شدن شما احساس آسیب دیدگی و رها شدن کرده باشد. برایش توضیح دهید که از جدایی و پایان رابطه میترسید و سعی داشتید آرام شده و تصمیمات عجولانه نگیرید. سعی کنید صادقانه نیازهای خود را بیان کرده و به نیازهای شریک زندگی خود گوش فرا دهید.
اگر تصمیم گرفتید که رابطه شما دیگر به پایان خود رسیده است، از نتایج و چشم اندازهایی که به دست آوردهاید برای دلسوزانه پایان دادن به رابطه مشترکتان استفاده کنید.
گام چهارم: جدا شدن دائمی از یک رابطه

از شریک خود فاصله بگیرید
اگر میخواهید از شخصی فاصله بگیرید، شخصی که حتی ممکن است هنوز با او رابطه خوبی داشته باشید، از ارسال پیام کوتاه یا صحبت با او خودداری کنید. اگر در تماس نیستید، این وضعیت را حفظ کنید. اگر هنوز در تماس هستید، دفعه بعد که در حال مکالمهاید ذکر کنید که به مدتی زمان برای خودتان نیاز دارید. بگویید: “امیدوارم که ما بتوانیم دوباره دوستان یکدیگر باشیم. من در حال حاضر نمیتوانم به وضعیت موجود ادامه دهم. برای پردازش مسائل به زمان نیاز دارم.”
با افراد دیگر معاشرت کنید. از همراهی خانواده و دوستان خود لذت ببرید.
اگر در این جدایی و پایان رابطه دوستان خود را از دست داده اید، یا مطمئن نیستید که میتوانید با دوستان مشترک خود تماس بگیرید، آن را به آرامی بررسی کنید. ابتدا با نزدیکترین افراد به خودتان تماس بگیرید و ببینید از آنجا به بعد چه اتفاقی میافتد.
کمی از شبکههای اجتماعی فاصله بگیرید
فکر کردن در مورد شخصی که از او جدا شدهاید را برای خودتان سخت کنید. حد و مرزهایی برای رابطهتان از طریق رسانههای اجتماعی تعیین کنید. اگر با شریک سابق خود رابطه خوبی دارید اما نیاز به داشتن فضای بیشتری را احساس میکنید، میتوانید به طور موقت حساب کاربری خود را ببندید. پرهیز از دیدن عکسهای شریک سابقتان میتواند مفید باشد. علاوه بر این، در وضعیتی که هنوز احساساتتان جریحه دار است، دور ماندن از تصاویر زندگی دیگران میتواند برایتان مفید واقع شود.
اگر شرایط خوبی ندارید، میتوانید او را بلاک کرده یا از حالت دوستی خارج کنید.
بسته به رسانه اجتماعی موجود، ممکن است بتوانید اعلانهای حساب کاربری او را به طور موقت مسدود کنید. با این حال، اگر نگران هستید که به طور وسواس گونهای مطالب وی را بررسی کنید و در صفحهاش دست و پا بزنید، یا باید حساب خود را ببندید یا دوستی خود را در فضای مجازی با او پایان دهید.
یادتان بماند که چرا رابطه مشترکتان پایان یافت
هر رابطهای پر از فضای خیالی برای خودش است. اگر رابطه شما به پایان رسیده، احتمالاً دلایل زیادی برایش وجود داشته است. هنگامی که از هم جدا شدید، ممکن است فقط قسمتهای خوب را به یاد بیاورید. به جای درگیری و کش و قوس دادن و فکر کردن به کارهایی که در آن زمان نمیتوانستید انجام دهید و اکنون میتوانید، مدتی را ساکن و آرام باشید.
نیازی نیست که شریک زندگی خود را تحقیر کنید. کافیست به خود یادآوری کنید که شما دو نفر رابطه راحتی نداشتید. چه بسا اگر آن را پایان نمیدادید همه چیز سختتر و بدتر میشد.
اگر به خاطر نمیآورید که چه مشکلاتی رخ داده است، سعی کنید لحظات ضعیف رابطه خود را یادداشت کنید. آن را بازخوانی کنید و به خود اجازه دهید که غمگین شوید.
گذشت را تمرین کنید
بعد از این که عصبانیت و درد ناشی از جدایی و پایان رابطه را از سر گذراندید، به مسیر زندگیتان ادامه بدهید. عصبانیت خود را کنار بگذارید. به خودتان اجازه دهید تا نسبت به خود و شریک سابقتان با دیدگاهی دلسوزانه رفتار کنید. وقتی احساس عصبانیت یا کینه کردید، احساس خود را مشاهده کرده و آن را نام گذاری کنید.
به خود بگویید: “من ناراحت هستم از این که همیشه هزینه وعدههای غذایی را خودم حساب میکردم” یا “من هنوز از این که او هیچ وقت به خواستههای من اهمیت نمیداد عصبانی هستم.” یا “از اینکه هیچ وقت درست به حرفهای او گوش ندادم پیش خود شرمندهام.”
یک نامه بنویسید. نیازی نیست که آن را با شریک سابق خود به اشتراک بگذارید؛ گرچه در صورت تمایل میتوانید این کار را انجام دهید. احساس خود در حال حاضر را در نامهای که مینویسید بیان کنید.
بخشش به معنای چشم پوشی از اتفاقات و مشکلات موجود در رابطه نیست. بخشش به معنای رها شدن از عصبانیت است. عصبانیتی که روحیه شما را کدر میکند و به سلامتی شما آسیب میرساند.
از خودتان مراقبت کنید
تمرکز شما در ماهها و یا حتی سالهای پس از پایان رابطه، باید بر یادگیری نحوه زندگی خوب و بدون شریک زندگی باشد. هنگامی که مراحل غم،عصبانیت و بخشش را پشت سر گذاشتید، دیگر میتوانید روی لذت بردن از خودتان کار کنید. کارهایی انجام دهید که باعث میشوند احساس تعادل در شما ایجاد شود. به خوبی از سلامتی خود مراقبت کنید. با دوستانتان وقت بگذرانید. در محل کار خود عالی کار کنید. از فعالیتهای خارج از منزل لذت ببرید.
اگر احساس خوشبختی نمیکنید سعی کنید به یک روان درمانگر مراجعه کنید. این کار لازم نیست که همیشگی باشد. اگر جدایی و پایان رابطه ، شما را در یک مرحله از افسردگی فرو برده است یا احساس تمایل به خود آزاری میکنید، بهتر است که با یک متخصص صحبت کنید.
بپذیرید که جدایی و پایان رابطه مرحله گذر است
ناراحت بودن برای رابطهای که به پایان رسیده، چیز بدی نیست. با این حال، اجازه ندهید که برای همیشه روی آن چه که ممکن بود باشد، تأکید کنید. در عوض، به درسهایی فکر کنید که از عشق ورزیدن، مشارکت و جدایی و پایان رابطه یاد گرفتهاید. به خود یادآوری کنید که رابطهای که به پایان میرسد لزوما رابطه بدی نیست. روابط میتوانند خوب و در عین حال از نظر زمانی کوتاه باشند.
آمادگی برای یک رابطه جدید
برای این که ببینید آمادگی دارید یا خیر از خود بپرسید که آیا هنوز هم از شریک سابق خود عصبانی هستید؟ آیا هنوز دلتان میخواهد که به رابطه قبلیتان برگردید؟ آیا احساس عدم جذابیت میکنید؟ هنوز هم احساس ناراحتی و عدم تعادل در زندگی را با خود حمل میکنید؟ اگر هیچ یک از اینها را احساس نمیکنید، احتمالاً آماده این هستید که دوباره با شخص جدیدی رابطه داشته باشید.
گام پنجم: بر روی خودتان تمرکز کنید

بپذیرید که شما تحت کنترل خودتان هستید
شما میتوانید برای هدایت اقدامات و عکس العملهای اطرافیان خود تلاش کنید. با این حال، در نهایت هر شخصی برای خودش تصمیم میگیرد. تنها شخصی که رفتار، تفکر و احساسات شما را در کنترل خود دارد، خود شما هستید.
همان طور که شما نمیتوانید یک انسان دیگر را کنترل کنید، یک انسان دیگر هم نمیتواند شما را کنترل کند.
لازم است به این نکته توجه کنید که تنها قدرتی که فرد دیگری نسبت به شما دارد، قدرتی است که خودتان در اختیار او میگذارید.
در عباراتتان از “من” استفاده کنید
عادت کنید که در شرایط منفی از منظر احساسات شخصی خودتان صحبت کنید. به جای این که بگویید کسی یا چیزی شما را ناراحت و ناراضی کرده است، شکایت خود را با این جمله بیان کنید: “من احساس ناراحتی میکنم زیرا …” یا “این اتفاق باعث میشود که من احساس ناراحتی کنم.”
قرار دادن اتفاقات در دیدگاه “من”، میتواند طرز تفکر شما را تغییر دهد. این رفتار به شما اجازه میدهد که خود را به عنوان یک فرد از شرایط جدا کنید. این جدایی و پایان رابطه در واقع میتواند به شما کمک کند تا از نظر احساسی راحتتر از افراد دیگر فاصله بگیرید.
زبان “من” همچنین میتواند به کاهش تشنج دروضعیت موجود کمک شایانی کند؛ این نحوه بیان به شما امکان میدهد که احساسات و افکار خود را بدون اینکه کسی را متهم کنید، انتقال دهید.
فاصله بگیرید
جداشدن به صورت فیزیکی میتواند منجر به جدایی و پایان رابطه عاطفی شود. هرچه زودتر از فرد یا موقعیتی که باعث اضطراب شما میشود فاصله بگیرید. نیازی نیست که این یک جدایی و پایان رابطه دائمی باشد؛ با این حال، لازم است که این فاصله گیری به اندازه کافی طول بکشد تا بتوانید از حالت احساسات شدید و هیجانی خود خارج شوید. شما باید بتوانید در آرامش تصمیم بگیرید و رفتار کنید.
برای خودتان وقت بگذارید
در حین رویارویی با یک رابطه آزار دهنده یا موقعیتی که قادر به پایان دادن به آن نیستید، برای کاهش فشار روی خودتان وقت بگذارید. حتی اگر احساس کردید احساساتتان تحت کنترل هستند، باز هم زمانی را به خودتان اختصاص دهید.
به عنوان مثال، برای جدا شدن از استرس عاطفی محل کارتان، به محض رسیدن به خانه چند دقیقه را به مراقبه یا تمدد اعصاب اختصاص دهید.
در طول زمان استراحت و ناهار، چند دقیقه وقت بگذارید و کاری را انجام دهید که از آن لذت میبرید. میتوانید مطالعه کنید یا به پیاده روی بروید.
ورود به حباب شخصیتان برای چند دقیقه، فرصت کافی برای رسیدن به تعادل و ثبات لازم را به شما میدهد.
یاد بگیرید که خودتان را دوست داشته باشید
شما به اندازه دیگران مهم هستید. درک کنید که نیازهای شما مهم است. باور کنید که عشق به خودتان اهمیت زیادی دارد. شما مسئولیت حفظ مرزها و سلامتی خود را بر گردن دارید. ممکن است لازم باشد هر از چندگاهی با دیگران سازش کنید، اما باید بدانید که تنها شما نیستید که فداکاری میکنید.
بخشی از دوست داشتن خود به معنای رسیدگی به نیازها و اهداف است. بر فرض مثال، اگر هدفی دارید که شما را ملزم به ادامه تحصیل میکند، اقدامات لازم را برای این کار انجام دهید. به اینکه اطرافیانتان با تصمیم شما موافق هستند فکر نکنید. آماده انجام کارها به تنهایی باشید.
دوست داشتن خود به معنای یافتن منبع شادی در خودتان است. برای داشتن احساس خوشبختی نباید به طور کامل متکی به شخص دیگری باشید.
اگر احساس میکنید که شریک زندگی یا فرد دیگری تنها منبع خوشبختی شماست، لازم است مرزهای جدیدی را تعیین کنید.
نکته:
جدا شدن از نظر عاطفی میتواند اتفاق خوبی برای شما باشد. درگیری همیشگی از لحاظ احساسی با دیگران امری طاقت فرسا است. سعی کنید بر نکات مثبت زندگی خود و ویژگی های مثبت سایر افراد تمرکز کنید تا از نظر عاطفی ثبات بیشتری داشته باشید.
دیدگاهتان را بنویسید