ما در این مطلب میخواهیم به شما بگوییم که چگونه با افراد خودشیفته برخورد کنید. حتی اگر آن فرد، رئیس شما یا همکارتان باشد.
بنابراین اگر شما هم همانند بسیاری از افراد دیگر فکر میکنید با یک آدم خودشیفته در ارتباط هستید، این مقاله برای شما نوشته شده است.
خودشیفتگی (نارسیسم)
خودشیفتگی یک ویژگی شخصیتی است که اطرافیان را بسیار آزار میدهد. بنابراین مهم است که بدانید چگونه یک خودشیفته را در زندگی خود شناسایی کرده و با او برخورد کنید.
منظور از افراد خودشیفته چیست؟
همانطور که گفته شد، خودشیفتگی یک وضعیت سلامت روانی است که زمانی در یک شخص بوجود میآید که آن شخص، در ارزش دادن به خود دچار افراط شده و نیازی بیش از حد به تحسین و توجه داشته باشد. فردی که خودشیفته است، همیشه هر انتخابی که دارد را فقط بر اساس منافع خود انجام میدهد. حتی اگر بداند که انتخابش ممکن است به دیگران آسیب برساند، باز هم اهمیتی برای او نخواهد داشت.
شاید افرادی که خودشیفته هستند، در نظر شما ابتدا با اعتماد به نفس به نظر برسند، اما جالب است بدانید که افرادی که اختلال شخصیت خودشیفته دارند، افرادی با عزت نفسی شکننده میباشند.
خودشیفتگی و ویژگیهای خودشیفتگی اغلب در نوجوانی و اوایل بزرگسالی ظاهر میشود و عواملی که منجر به آن میشوند، بدون شک پیچیده هستند. خودشیفتگی بر اساس طرز تربیت فرد و نحوه شکل گیری مغز و تأثیر آن بر رفتار و تفکر شکل میگیرد.
پشت هر فرد خودشیفته، فردی عمیقاً ناامن است. مطالعات نشان میدهد که ۶.۲٪ از جمعیت ایالات متحده دارای اختلال شخصیتی خودشیفتگی هستند. با این حال، افراد زیاد دیگری نیز هستند که برخی از صفات خودشیفتگی را دارند و میتوانند برای اطرافیان خود مضر باشند.
چرا افراد خودشیفته به دیگران صدمه میزنند؟
خیلی مهم است که بدانیم چرا افراد خودشیفته، با اینکه شاید اصلا خودشان هم متوجه نباشند، به دیگران آسیب وارد میکنند. افراد خودشیفته، افرادی شیطانی یا با سیرت بد نیستند، بلکه آنها افرادی سمی هستند.
دلیل اینکه چرا افراد خودشیفته هستند، بصورت کامل مشخص نیست، اما روانشناسان و روان پزشکان میگویند، احتمالا دلیل آن ترکیبی از ژنتیک و تجربه دوران کودکی باشد.
منظور از تجربه دوران کودکی این است که اکثر افراد خوشیفته، افرادی هستند که در کودکی از سمت والدین خود به شدت مورد محبت واقع میشدهاند. حتی به برخی از آنان گفته میشده است که آنها افرادی برتر از دیگران هستند و باید به شکل ویژهای رفتار کنند.
از طرفی حتی برخی ممکن است از طرف دیگر آسیب دیده باشند. یعنی ممکن است والدین آنها به شدت به آنها کم محبتی کرده باشند.
از آنجایی که یک فرد خودشیفته احساس «کوچک بودن» میکند، راههایی را پیدا میکند تا خود را «بزرگ» جلوه دهد.
تجزیه و تحلیل روانشناختی افراد خودشیفته نشان داده است که از بیرون، آنها به نظر قاطع، متکبر و سرشار از اعتماد به نفس هستند. اما واقعیت این است که آنها افرادی مضطرب، مشکوک و حساس میباشند.
علت ایجاد ویژگیهای خودشیفتگی هرچه باشد، میدانیم که داشتن رابطه سالم و معنادار چه در زندگی شخصی و چه در زندگی کاری با افراد خودشیفته، بسیار دشوار است.
انواع مختلف افراد خودشیفته
افراد خودشیفته به دو گروه بزرگ تقسیم میشوند. یکی از این گروهها کسانی هستند که ویژگیهای خودشیفتگی را خیلی آشکار از خود نشان میدهند.
برای مثال یک شخصی که به دیوار تکیه میدهد، با ماشین جدیدش به دیگران لاف میدهد، در مورد وزنههای سنگینی که توانسته در باشگاه بالا ببرد به دیگران پز میدهد و … یک آدم خودشیفته است که خیلی واضح این اختلال شخصیتی را از خود نشان میدهد. این خودشیفتگی آشکار است. شناسایی این نوع خودشیفتگی آسان است. این افراد لاف میزنند؛ به خود میبالند و خودنمایی میکنند.
نوع دیگر خودشیفتگی، خودشیفتگی پنهان است. افرادی که دچار خودشیفتگی پنهان هستند، همان انگیزههای باطنی خودخواهانه و بیاعتنایی بیرحمانه به احساسات دیگران را دارند، اما در نگاه اول ممکن است مانند افراد معمولی به نظر برسند. افراد خودشیفته آشکارا از مردم انتقاد میکند و دیگران را سرکوب میکند.
یک خودشیفته پنهان حتی ممکن است وانمود کند که قربانی است، در حالی که سعی دارد شما را متقاعد کند که همه چیز تقصیر شماست و هیچ چیز تقصیر او نیست.
یک مطالعه علمی در واقع میگوید بهترین راه برای شناسایی یک خودشیفته این است که از آنها بپرسیم که چقدر با جمله «من خودشیفته هستم»، در مقیاس ۱ تا ۷، موافق هستند. عجیب است که به نظر میرسد خودشیفتهها در شناخت خود خوب هستند. با این حال، به ندرت شرایط مناسبی پیش میاید که چنین چیزی را از کسی بپرسیم.
علائم افراد خودشیفته
علائمی کلیدی که در ادامه به شما معرفی میکنیم، به شما نشان میدهد که آیا با یک شخص خودشیفته سروکار دارید یا نه.
- افراد خودشیفته، اغلب در تواناییهایی که دارند، اغراق میکنند. در مورد هوششان، جذابیت فیزیکیشان یا قدرتشان.
- این افراد، از افراد دیگر سوء استفاده میکنند و اصلا هم پشیمان نمیشوند.
- آنها هوس میکنند که دیگران از آنها تعریف و تمجید کنند.
- همچنین آنها نسبت به چیزهای جزئی بسیار حسادت میکنند.
- افراد خودشیفته، نسبت به افراد معمولی، کمتر از دموکراسی حمایت میکنند.
- آنها نسبت به انتقاد یا هر چیزی که امکان دارد آنها را تضعیف کند، بسیار حساس هستند.
رفتارهای افراد خودشیفته
حالا شما ویژگیهای افراد خودشیفته را دانستید، اما وارد شدن به ذهن افراد برای شناخت آنها، کار هر کسی نیست. اما افراد خودشیفته، یک سری کارهای عجیب و غریب هم انجام میدهند که خودشیفتگی آنها را نشان میدهد. در ادامه رفتارهای اکثر افراد خودشیفته را به شما خواهیم گفت.
افراد خودشیفته سریعاً به شما اعتماد میکنند!
افراد خودشیفته خیلی سریع به شما اعتماد میکند. شاید به تازگی با او آشنا شده باشید، اما به راحیت موضوع طلاقش یا رابطه ستمگرانه با والدینش را برای شما تعریف خواهد کرد. او طوری با شما رفتار خواهد کرد که انگار عمیقاً به شما اعتماد دارد و تنها فردی هستید که میتواند اینگونه با او صحبت کند.
این نوع داستانها برای جلب همدردی، تحمیل احساس صمیمیت و ترغیب شما به زندگی آنها طراحی شدهاند.
به چنین رابطهای، بمباران عشق میگویند.
گفتن رازها
یک خودشیفته سعی میکند شما را متقاعد کند که یک راز فوقالعاده را دارد به شما میگوید. آنها تمایل دارند این «رازها» را تکرار کنند. زیرا بخشی از داستانهای آنها برای تحت تأثیر قرار دادن مردم از طریق عالی جلوه دادن خود، یا ایجاد تفرقه بین مردم با بد جلوه دادن دیگران طراحی شدهاند.
نحوه برخورد با افراد خودشیفته
احتمالا شما با یک فرد خودشیفته در ارتباط هستید که اکنون در حال مطالعهی این مقاله میباشید. ما در ادامه، نکاتی برای چگونگی حفظ مرزهای سالم با افرادی که این ویژگیها را دارند، ارائه دادهایم.
موضوع را به خودتان ربط ندهید!
فرد خودشیفته چه شریک زندگی شما باشد، چه شریک زندگی سابقتان، چه یک دوست، همکار یا یکی از اعضای خانواده باشد، مواجهه با او، یا فردی با ویژگیهای خودشیفته، میتواند چالش برانگیز و آسیبزا باشد. اولین چیزی که باید به خاطر بسپارید این است که این موضوع تقصیر شما نیست. مشکل یک خودشیفته، درون خودش است، نه درون شما.
وقتی مورد سرزنش و انتقاد قرار میگیرید، ممکن است سخت باشد که این موضوع را به خودتان ربط ندهید، اما سعی کنید شرایط را از خارج از رابطه نگاه کنید. آیا واقعاً تقصیر شماست؟
دست کشیدن از حملات یک خودشیفته به مهارت و پشتکار نیاز دارد، اما یکی از حیاتیترین مهارتها در هوش هیجانی است، زیرا در طول زندگی با افرادی با این ویژگیها روبرو خواهید شد.
تعیین مرز
داشتن دوستی، حتی با افراد خودشیفته اشکالی ندارد. (به یاد داشته باشید، آنها با یک مشکل سلامت روانی دست و پنجه نرم میکنند و همه ما معایب خاص خود را داریم، اما هنوز هم شایسته دوست داشتن هستیم). با این حال، شما باید در تعیین مرزهای خود قوی باشید. احساسات خود و آنچه برای شاد و سالم ماندن نیاز دارید را در نظر بگیرید و نیازهای خود را بیان کنید.
این مرزها را مشخص کنید و آنها را به وضوح بیان کنید: برای مثال «لطفاً بعد از ساعت ۶ بعد از ظهر با من تماس نگیرید. من باید بعد از کار با خانوادهام وقت بگذرانم» یا «از اینکه تو اینطور به من میگی راحت نیستم. نباید این کارو انجام بدی.»
این که مرزهای خود را به وضوح مشخص کنید، به فرد خودشیفته نشان میدهد که تاکتیکهای آنها برای کنترل شما کارساز نیست. همچنین به این معنی است که میتوانید تعداد دفعاتی که به شما بیاحترامی کردهاند و از حد فراتر رفتهاند، را پیگیری کنید.
آیا فرد خودشیفته رئیس شما است؟
کار کردن برای یک رئیس خودشیفته میتواند به شکل ویژهای چالش برانگیز باشد. در ارتباط با دوستی و دیگر روابط، شما احتمالا بتوانید آنها را کنترل کنید، اما بعید است که بتوانید انتخاب کنید چه کسی رئیس شما باشد یا رئیستان چگونه با شما رفتار کند. پس نحوه برخورد با رئیس خودشیفته چگونه است؟
اگر رئیس شما مدام به این میبالد که چگونه در فروش عالی عمل میکند، و صحبتها را حول خودش و کار خودش متمرکز میکند، ممکن است در واقع شما با یک رئیس خودشیفته در حال کار کردن باشید. اگر از این موضوع مطمئن نیستید، یکبار دیگر به لیست ویژگیهای افراد خودشیفته سر بزنید و ببینید آیا آنها شبیه مدیر شما هستند یا خیر.
روسای خودشیفته معمولاً نامحبوب هستند و به ندرت به عنوان رهبران خوب در نظر گرفته میشوند. زیرا تیمهای آنها اغلب از مواجهه با چنین شخصیتی تضعیف و ناامید میشوند. متاسفانه کاری جز حفظ روحیه تیم و حفظ مرزهای خود با رئیستان نمیتوانید انجام دهید.
اما بریم ببینیم چه کارهایی را بهتر است انجام دهید؟
شما آن تغییری باشید که میخواهید ببینید!
در غیاب مدیریت سالم، تیمها باید به هم نزدیکتر شوند و حتی سختتر روی روحیه تیم کار کنند تا فضای شادتری ایجاد کنند. این به این معنی است که از همکاران خود در زمانی که به طور ناعادلانه مورد حمله رئیس خودشیفتهتان قرار میگیرند، دفاع کنید، با اعضای تیم مهربان باشید و آنها را تشویق کنید و به تلاش خود ادامه دهید تا بهترین خود باشید.
به خودتان زمان استراحت دهید!
زمانی که تنشها شروع به افزایش کردند، معذرت خواهی کنید و برای هوای تازه و قدم زدن در اطراف محل کار، به بیرون بروید. شما نمیتوانید احساسات رئیس خود را کنترل کنید، اما میتوانید احساسات خود را کنترل کنید. اگر رئیس شما شروع به از دست دادن کنترل خود در رابطه با شما کرده است، یا سعی میکند شما را به اشتباه بیندازد، قاطعانه توضیح دهید که با این موضوع راحت نیستید.
فاصله خود را حفظ کنید!
شاید برای شما وسوسهانگیز باشد که رئیس خودشیفتهتان را به سمت خود بکشید، اما احتمال اینکه این اتفاق بیفتد بسیار اندک است. به جای اینکه هر بار که رئیستان شما را برای ناهار یا نوشیدنی بعد از کار دعوت میکند، بله بگویید، این نوع معاشرت را به ندرت انجام دهید. زمانی که به کسی که میدانید خودشیفته است نزدیک شوید، او شما را برای بیرون ریختن ویژگیهای خودشیفتگی خودش گیر خواهد آورد.
آیا افراد خودشیفته میتوانند تغییر کنند؟
پاسخ کوتاه این است که بله، افراد خودشیفته میتوانند تغییر کنند. با این حال، موانع زیادی وجود دارد که آنها را از رسیدن به درمان موثر باز میدارد. از آنجایی که خودشیفتهها به قدرتمند دیده شدن اهمیت میدهند، اعتراف به اینکه مشکل دارند و در واقع میخواهند رفتارشان را تغییر دهند، معمولاً بزرگترین مانع بر سر راه آیندهای سالم برای آنها است.
علاوه بر این، از آنجایی که تمایل دارند نسبت به دیگران پشیمانی یا همدلی کمی نشان دهند یا اصلاً ابراز همدردی نمیکنند، بعید است که بخواهند به خاطر عزیزانشان و نزدیکانشان فرد بهتری باشند. در عوض، خودشیفتهها باید به این درک برسند که رفتارشان به خودشان آسیب میزند.
برای اینکه تغییری در افراد خودشیفته رخ دهد، باید آنها این چهار نکته کلیدی را درک کرده و بپذیرند:
- این اعمال خود آنهاست که احساسات منفی را در آنها ایجاد میکند.
- آنها باید به جایی رسیده باشند که رفتارشان آنقدر آنها را ناراضی کند که انگیزه تغییر خودشان را دارند.
- خودشیفتهها باید بپذیرند که رفتارشان یک انتخاب است و میتوانند تغییر را انتخاب کنند (این احتمالاً سختترین نقطه برای خودشیفتهها برای غلبه بر خودشیفتگی است).
- آنها باید بیاموزند تشخیص دهند که چه زمانی رفتارهای خودشیفتهگانه خود را نشان میدهند و اراده لازم برای تصمیم گیری متفاوت را داشته باشند (حتی زمانی که ناراحت هستند، عصبانی هستند، یا میخواهند دیگران سرزنش کنند).
اگر کسی بتواند این ویژگیها را در خود تشخیص دهد و فعالانه برای رفتار خود به دنبال کمک باشد، دلیلی ندارد که یک خودشیفته نتواند تغییر کند.
اکنون که درک بهتری از خودشیفتگی دارید، وقت آن است که ابزارها و تکنیکهای این مقاله را بردارید و برای دفعه بعدی که با یک خودشیفته مواجه شدید، آنها را به کار ببندید.
دیدگاهتان را بنویسید