مقدمه
شوخ طبعی میتواند در برقراری ارتباط با دیگران به شما کمک کند و موقعیتهای ناخوشايند را کمی قابل تحملتر سازد. بامزه بودن ممکن است کار سختی به نظر برسد اما در واقع با رجوع به حس شوخ طبعی درونی، کار چندان سختی نیست. حتی اگر فکر میکنید به طور ذاتی شوخ طبع نیستید، بازهم کارهایی وجود دارند که با انجامشان میتوانید باعث خنده خود و دیگران شوید. با ادامه این مطلب از زرد نیوز همراه باشید.
پرورش حس شوخ طبیعی

کمی درباره چیزی که شما را به خنده میاندازد، یاد بگیرید. خندیدن به خودی خود عملی ناخودآگاه است. درحالی که برای ما امکان کنترل خنده وجود دارد البته نه همیشه، اما خنداندن کسی بر اساس نیاز، کار بسیار دشواری است و معمولا اجباری به نظر میرسد. خوشبختانه خنده بسیار مسری است (احتمال خندیدن ما در حضور دیگران ۳۰ برابر بیشتر است) و در شرایط اجتماعی، خندیدن در کنار افرادی که درحال خندیدن هستند، کاری آسان است.
تحقیقات نشان دادهاند که سه چیز ما را بیشتر میخنداند: احساس برتری ما نسبت به کسی که احمقانهتر از ما رفتار میکند، اختلاف بین انتظارات ما از چیزی و نتیجه واقعی آن و در آخر،حس تسکینی خوشایند بعد از گذراندن اضطراب.
یاد بگیرید در شرایط خستهکننده یا خشک بخندید. خوب است بدانید که هرچقدر یک مکان خشکتر باشد، اضافه کردن عناصرغافلگیر کننده طنزآمیز به آن، راحتتر خواهد بود و احتمالا خنداندن مردم در محیط کار راحتتر از خنداندن آنها در کلاب است. به همین دلیل است که سریال The office، ساخته شده توسط بی بی سی که بعدها توسط NBC بازسازی شد، از یک دفتر کار به عنوان محیط خود استفاده میکند که درباره خستهکننده بودن آنجاست. آنها حتی کاغذ را پردازش میکنند. تصور کنید چقدر خستهکننده است. ما هیچوقت به دفتر کار به عنوان محیطی خنده دار نگاه نکردهایم اما اگر قرار است خندهدار باشد، حتما به شکل ویژهای خواهد بود.
خلاق باشید
به قدرت بازی با کلمات و جناس طنزآمیز، آگاه باشید. اغلب اوقات، کمدی حاصل آشفتگی زبانی سهوی و یا شیطنتهای زبانی عمدی است. ما گاهی اوقات از تفاوت بین گفتهها و منظورمان، به طنز میرسیم.
اشتباهات لپی، اشتباهاتی زبانی هستند که طبق نظر فروید گفته میشود افکار واقعی شما را به جای چیزی که میخواستید بگویید، آشکار میکنند و اغلب ماهیتی جنسی دارند.
بازی با کلمات به شکل طنزآمیز، بیشترعمدی تلقی میشود. برای مثال مرغی که در حال عبور از جاده است، مرغی در حرکت است.
از کنایه استفاده کنید. شاید بتوان گفت در کمدی چیزی قابل استنادتر و در عین حال نامفهومتر از کنایه وجود ندارد. کنایه زمانی اتفاق میافتد که بین توقعات ما از یک موقعیت، شرایط یا تصویر با تجربه واقعی آن اختلاف زیادی وجود دارد.
جکی میسون، کمدین آمریکایی، کنایه را با یک جوک اینطور توضیح میدهد: پدربزرگم همیشه میگفت از پولت مراقبت نکن، از سلامتیت مراقبت کن. بعدش یک روز که مشغول مراقبت از سلامتیم بودم، کسی پولم را دزدید. آن شخص پدربزرگم بود.
این جوک یکی از انتظارات اساسی ما را به چالش میکشد. این باور که پدربزرگ مادربزرگهایمان انسان هایی خوب، مهربان و بی آزار هستند و توصیههایشان صادقانه است. این جوک بامزه است، زیرا به ما پدربزرگی که به شکلی بیشرمانه، فریب کار و دست کج است را معرفی میکند.
به حس شوخ طبعی درونیتان اعتماد کنید. بامزه بودن در یک پکیج کامل و یک جا قرار ندارد. طنز شما مختص به شما و نگاه شما به دنیاست. باور کنید که شما ذاتا بامزه هستید، ما در همان نوزادی از ۴ ماهگی شروع به خندیدن میکنیم و همه کودکان از زمان مهد کودک به صورت طبیعی برای سرگرم کردن خودشان و دیگران از طنز استفاده میکنند. این حس الان هم در درونتان وجود دارد فقط باید آن را نمایان کنید.
پرورش شخصیتی بامزه

خودتان را کمتر جدی بگیرید. شرم آورترین لحظات زندگیتان را به یاد بیاورید، اشتباهات رسوا کننده، لحظاتی که از ایجاد تغییر جلوگیری کردید، اختلال در روابطی که شما نقش زیادی در آن داشتید و حتی شاید زمانی که سعی کردید با دوستانتان شوخی کنید ولی فقط جیرجیرکها بودند که جیرجیر کردند. اینها میتوانند بسیار خنده دار باشند.
تعریف کردن لحظات شرم آور زندگیتان برای دیگران راهی عالی برای خنداندن آنهاست. از کمدین مشهور کالین ماکری پیروی کنید که گفت: چهره پسرک طوری بود که فقط یک مادر میتوانست دوستش داشته باشد، مادری که یک چشمش نابینا باشد و چشم دیگرش با غشا سفیدی پوشانده شده باشد اما با این حال او هنوزهم برادر دوقلوی همسانم بود.
خود را در مرکز توجه قرار دهید. بهتر است جوکهایی درباره خودتان بگویید و نه جوکهایی درباره بقیه. افراد بیشتری مشتاق خندیدن میشوند. رادنی دنگر فیلد اینطور با سلامت عقل و ظاهر خودش شوخی میکند: به روانپزشک مراجعه کردم. او گفت تو دیوانهای! گفتم یک نظر دیگر هم میخواهم. او گفت باشه زشت هم هستی.
رد فاکس درباره عشق و علاقه احمقانهاش به الکل و مواد مخدر میگوید: برای کسانی که نمینوشند و مواد مصرف نمیکنند احساس تاسف میکنم، زیرا روزی روی تخت بیمارستان بدون اینکه بدانند چرا، در حال مرگ خواهندبود.
یک جوک عالی از هنری یانگمن: وقتی به دنیا آمدم به قدری زشت بودم که دکتر به مادرم سیلی زد.
مخاطبانتان را بشناسيد
چیزهای متفاوت باعث خنده مردم میشوند. برای بعضیها پیروی از مسائل عاطفی و برای برخی پی بردن به طنز طعنه آمیز. هرکدام را یاد بگیرید و لطیفهها و جوکهایی را تعریف کنید که بتوان به دسته بندیهای مختلفی آنها را تعمیم داد.
همه نمیدانند سوار هلیکوپتر شدن یا میلیونر بودن یا بچه دار شدن چگونه است اما بیشتر مردم میدانند که با سرعت راندن، خیال پردازی درباره پول و عمیقا دوست داشتن شخصی دیگر چگونه است. پس از جوکهایی استفاده کنید که در برگیرنده احساسات ساده و در عین حال عمیق انسانی باشند.
وقتی در میان کسانی هستید که نمیشناسیدشان، به موضوعاتی که دربارهاش حرف میزنند یا میخندند گوش کنید و ببینید جزو کدام دسته هستند؟ آیا لطیفه دوست دارند یا نمایش خندهدار و یا کمدی فیزیکی؟ هرچقدر بیشتر آنها را بشناسید، خنداندن آنها راحتتر میشود.
ذهن را گمراه کنید
گمراهی ذهن همان غافلگیر کردن است که قبلتر به آن پرداختیم. زمانی اتفاق میافتد که بین چیزی که انتظار میرود و چیزی که واقعا اتفاق میافتد، تفاوت وجود دارد. جوکهای زبانی از این مشخصه به بهترین شکل ممکن استفاده میکنند، یعنی تلاش برای گمراه کردن ذهن، دقیقا همان کاری که حیلههای شعبدهبازی انجام میدهند.
برای مثال: برای دروغگوها چه اتفاقی میافتد وقتی میمیرند؟ آنها همچنان دروغ میگویند. این جوک خوب است زیرا میشود به دو شکل تفسیرش کرد و مغز در تطابق دادنش با تجربه واقعی گیج میشود.
یک لطیفه کوتاه و هوشمندانه از گروچو مارکس: (بعد از سگ) بیرون از یک سگ، کتاب بهترین دوست انسان است، درون سگ اما برای کتاب خواندن بسیار تاریک است. جوکی از رادنی دنگرفیلد: یک شب همسرم با لباس خوابیشهوتانگیز جلوی در من را دید. متاسفانه او تازه داشت به خانه میآمد.
تا تنور داغه بچسبونید
زمان مناسب برای استفاده از طنز بسیار مهم است، زیرا اگر به ذهنتان زمان زیادی برای فکر کردن به شرایط یا جوک بدهید، ممکن است لحظه خنده دار بگذرد. احتمالا به همین دلیل است که جوکهایی که مردم قبلا شنیدهاند، خنده دار نیستند. زیرا شناخت قبلی، طنز را بی مزه میکند و مغز قبلا آن شرایط را تجربه کرده است. سریع واکنش نشان دهید و طنز را در زمان مناسبش به کار ببرید.
جوک های کوتاه یا جوابهای دندان شکن میتوانند بسیار بامزه باشند.
کسی چیزی میگوید که به تنهایی خنده دار است ولیشما با حاضر جوابی تان آن را بسیار خنده دارتر میکنید. زمان در اینجا بسیار مهم استو واکنش شما باید سریع و کامل باشد. برای مثال دوست شما به دلایلی دارد به مو فکر میکند و میگوید: عجیب نیست که فقط در روی سر و جاهای خصوصی بدنمان مو داریم؟ در حالی که او منتظر پاسخی نیست شما میگویید از طرف خودت حرف بزن.
اگر زمان بندی درست نباشد، شوخی و طنز به وجود نمیآید. بدترین کار ممکن برای شخصی که میخواهد شوخ باشد، تعریف کردن جوک بعد از بین رفتن فرصت طلایی آن است. نگران نباشید شما فرصتهای دیگری برای شکستن سکوت با حس شوخ طبعی خود پیدا خواهید کرد.
بدانید که چه زمانی نباید بامزه باشید. به ویژه از شوخی کردن در مراسم خاکسپاری و عروسی، اماکن مقدس یا رویدادهای مذهبی یا هر جایی که ممکن است از آن تبعیض یا تعرض برداشت شود و یا شوخیهای فیزیکی که ممکن است باعث آسیب به کسی شود، پرهیز کنید.
مشاهدهگر و دقیق باشید.
جری ساینفلد و کمدینهای دیگری از طریق گسترش سبکی اساسی در کمدی که با عنوان کمدی مشاهده شناخته میشود، میلیون ها دلار بدست آوردند. این کمدی درباره مشاهده و دقت به رویدادها و تجربیات روزانه است. دانستن درباره آنها میتواند ظرفیت شما را در شوخی بالا ببرد و هیچ چیزی نمیتواند جایگزین مشاهدهگری شود. در حقیقت بسیاری از افراد دانا نمیتوانند طنز را در مسائل مختلف ببینند. مسئله توانایی دیدن نکات بامزه و چيزهايی است که دیگران قادر به دیدن آنها نیستند. اغلب طنزی پنهان که درست درمقابل چشمان ما قرار گرفته است ولی به آن توجه نشده است، بسیار تاثیرگذار است.
بعضی از جوکهای کوتاه را بخاطر بسپارید. این لطیفههای کوتاه تماشاگران را تحت تاثیر قرار میدهند. دوروتی پارکر در به کار بردن آنها بسیار مشهور است. برای مثال وقتی به او گفتند کالوین کولیج مرده است گفت: چطور میتوانند بگویند؟
شما برای ارائه طنزهای کوتاه به شوخ طبعی و آمادگی نیاز دارید، اما مطالعه دیگران میتواند برایتان الهام بخش باشد. به خود کالوین کولیج فکر کنید وقتی زنی نزد او آمد و گفت: آقای کولیج من با یک نفر شرط بستهام که میگوید بیشتر از دو حرف از شما شنیدن محال است. کولیج پاسخ داد: تو میبازی.
از دیگران الهام بگیرید

از افراد شوخ یاد بگیرید. با گوش دادن به افراد شوخ میتوانید سطح خود را ارتقا دهید. فرقی نمیکند آن افراد کمدینهای حرفهای، والدینتان، فرزندانتان و یا رئیستان باشند، یاد گرفتن از آنها مرحلهای کلیدی برای شوخ بودن است. از حرفها یا کارهای بامزه آنها یادداشت برداری کنید. به دنبال آنچه که در این افراد وجود دارد و شما تحسینش میکنید باشید. حتی اگر تنها کاری که میکنید، جمع بندی طرح خنده دارتان بر اساس ویژگیهای تحسین برانگیز هر فرد باشد، به طرز چشمگیری مهارتهایتان را ارتقا خواهید داد.
غرق شدن شما در این مورد به شما کمک میکند جعبه ابزاری از تکنیکهای قابل استفاده در جهت بامزه بودن، ایجاد کنید.
در سالهای اخیر، کمدی در پادکست طوفانی به پا کرده است. پادکستهای افرادی همچون مارک مارون و جو روگان بصورت آنلاین و رایگان در اختیار همه قرار دارند و شامل مصاحبههای خنده دار، لطیفه و داستانهایی میشوند که میتوانید در موبایلتان آپلود کنید و با خنده غیرمنتظره خود درحالی که در اتوبوس هستید و به پادکستها گوش میدهید، همه را متعجب کنید.
نمایشهای خنده دار تماشا کنید
فیلمها و نمایشهای کمدی عالی زیادی وجود دارند. برای مثال بریتانیاییها شوخ طبعی خشک و خنده داری دارند و عمدتا به مسائل فرهنگی میپردازند، در حالیکه آمریکاییها بیشتر شوخ طبعی پر سروصدایی دارند و اغلب شامل مسائل جنسی و نژادیمیشوند. کمک گرفتن شما از هر دوی آنها باعث فهم بهتر نگرشهای فرهنگی متفاوت در طنز میشود.
کمدینهای بداهه را تماشا کنید. همه کمدینهای خوب، بداههپرداز هستند اما کمدینها برای امرار معاش اینکار را میکنند که میتواند تجربه خنده داری باشد. در یک نمایش بداهه شرکت کنید و تا جایی که میتوانید ادامه دهید، بسیار خواهید خندید و همچنین دقیقا مشاهده خواهید کرد که چگونه آنها از سناریوهای مبهم و ناشناخته استفاده میکنند و آنها را بلافاصله به چیزی خنده دار تبدیل میکنند.
دانش واقعی خود را برای مطالب جوک گسترش دهید
پیدا کردن لحظات خنده دار در مطالبی که به خوبی میدانید، بسیار راحتتر است. جو محل کارتان، دانش فوق العاده شما از اشعار قرن هفدهم، آشنایی شما با سفرهای ماهیگیری که اشتباه پیش رفتند و غیره. مطالب هرچه که باشند لازم است برای مخاطبتان طنینانداز شوند، به این معنی که توانایی و تلاش ناموفق شما در ساختارشکنی یک شعر قرن هفده ممکن است بر شخصی که با اصل آن آشنایی ندارد، تاثیری نگذارد.
افق دید خود را گسترش دهید تا صرف نظر از اینکه با چه کسی صحبت میکنید، بتوانید هماهنگ شوید. اگر بتوانید مثلا در فیزیک و پاریس همیلتون طنزی ایجاد کنید، پس در راه درستی هستید. ترسیم خطی موازی و جالب در میان دو موضوع کاملا متفاوت اگر به خوبی انجام شود، میتواند بسیار خنده دار باشد.
از هوش خود استفاده کنید. به بیانی دیگر بامزه بودن یعنی نمایش ساده هوش خود در پیدا کردن تفاوتهای طنزآمیزی که دیگران از آنها غافل هستند. کمیکها همیشه این روال را انجام میدهند. برای مثال آنها به آداب و رسوم بهداشتی روحانیون و یا شیوههای پرورش شامپانزه اشاره میکنند و آن را بدون زحمت به چیزی که یک فرد معمولی میداند و میفهمد، ربط میدهد.
بخوانید، بخوانید وبخوانید
هرچیز بامزهای را بخوانید و آن را انجام دهید، طوری که انگار مادرتان از انجام آن منعتان کرده است. شیمیدانها با مطالعه و تمرین شیمی، شیمیدان میشوند. گزارش نویسان ورزشی با خواندن و نوشتن درباره ورزش، به آن جایگاه میرسند و شما با خواندن و تمرین لطیفهها به شخصی شوختر تبدیل خواهید شد.
خواندن آثار افرادی مانند جیمز تربر، پی جی وودهاوس، استفن فرای، کاز کوک، سارا سیلورمن، وودی آلن، بیل برایسون، بیل واترسون، داگلاس آدامز و غیره را فراموش نکنید. کتابهای نوشته شده توسط نویسندگان خوب برای کودکان را نیز فراموش نکنید. میتوانند منبعی فوق العاده برای طنزی خوب باشند.
کتابهای طنز بخوانید. بخاطر سپردن چند جوک خوب ضرری ندارد. میتوان امید داشت که با خواندن جوکهای خوب برای ساختن جوکهای خودتان، الهام بگیرید. هنگام خواندن آنها، سعی کنید عناصری که آنها را به شوخیهای خوبی تبدیل کرده است را جدا کنیدو به همین ترتیب سعی کنید دریابید که چرا بعضی جوکها بیمزهاند. فقط به این دلیل که شما نوشتید، لزوما بد نخواهند بود. ممکن است ارزیابی دقیق کار خود سخت باشد، بنابراین از کسی که شما را نمیشناسد، نظرسنجی کنید. به این ترتیب اخبار لاپوشانی نمیشوند. احتمالی 98/53 درصدی وجود دارد که شخصی که با آن درباره لطیفه خود صحبت میکنید، از قاتلان حرفه ای دنی دویتو باشد.
فعالانه گوش کنید و هر چیزی میتوانید درباره کمدی یاد بگیرید
با دقت به دیگران گوش کنید، واقعا حرفشان را بشنوید و متوجه آن بشوید. هیچ چیز فروتنانهتر از این نیست که بپذیرید همیشه میتوانید از دیگران، بامزهتر بودن را بیاموزید. وقتی مشغول بررسی افراد دیگری بجز خود هستید، درک بهتری از چگونه کمک کردن به دیگران از طریق شوخ طبعی پیدا خواهید کرد. همچنین به شما این امکان را میدهد که شادیهای کوچک زندگی را نیز ببینید و دربارهشان صحبت کنید که البته این کار شخصیت شوخ طبع شما را نیز باورپذیرتر و همدلانهتر به نمایش میگذارد.
دیدگاهتان را بنویسید