مقدمه
هایائو میازاکی، مدیر مشهور استودیو جیبوری، اعلام کرد که قصد دارد پس از اکران پرنسس مونونوکه، فیلمی که رکوردهای جدیدی را در گیشه انیمیشن ژاپنی به ثبت رساند و رسانه را متحول کرد، بازنشسته شود. در سال 2001 میازاکی اعلام کرد که قصد دارد پس از اکران شهر اشباح (Spirited Away) بازنشسته شود. و گفت که دیگر نمیتواند روی فیلمهای انیمیشن بلند کار کند. ولی درسال 2013 باری دیگر میازاکی اعلام کرد که قصد دارد پس از اکران باد برمیخیزد (The Wind Rises)، بازنشسته شود. و گفت: “اگر میگفتم میخواهم فیلم بلند دیگری بسازم، شبیه پیرمردی میشدم که چیز احمقانهای میگوید.”
سال 2023 است و میازاکی آن پیرمردی است که چیز احمقانهای میگوید. به دلیل انتشار یک فیلم جدید با عنوان چطور زندگی میکنی؟ (How Do You Live) در ژاپن که برای بازار بینالمللی به پسر و ماهیخوار (The Boy and the Heron) تغییر نام داد. در ادامه به نقد و بررسی این انیمه میپردازیم، پس همراه زرد نیوز باشید.
بازنشستگی میازاکی و حواشی پیرامون انیمه جدید وی
نکته این است که نمیتوان با اطمینان گفت که آیا این واقعاً همان لحظهای است که هایائو میازاکی برای همیشه از انیمیشن فاصله میگیرد. او احتمالاً هرگز به طور کامل از انیمیشن دور نخواهد شد، زیرا او در طول آخرین بازنشستگی خود نیز باز یک فیلم کوتاه جدید برای موزه جیبوری به نام بورو کاترپیلارو (Boro the Caterpillar) کارگردانی کرد. تا همین چند روز پیش، به سختی میتوانستیم بگوییم که این فیلم پایانی با عنوان مرموز واقعاً درباره چه چیزی خواهد بود، با پیروی از یک استراتژی جسورانه روابط عمومی، خب، اصلاً انجام ندادن روابط عمومی.تنها پوستری از این فیلم که ماهیخوار را به نمایش میگذارد، قبل از اولین نمایش آن در سینما منتشر شد، بدون نمایش مطبوعاتی یا پیشنمایش، تریلر، اسکرینشات یا حتی خلاصه داستان.
فیلم پسر و ماهیخوار که مردم در ساعات اولیه صبح جمعه سوار قطار شدند تا یکی از اولین کسانی باشند که این فیلم داستانی جدید به کارگردانی میازاکی را میبینند، به نظر میرسد که فقط به عنوان یک موجود اسطورهای وجود دارد تا یک فیلم واقعی. در غیاب هیچ خبری و با توجه به تکراری بودن تک عکس، طرفداران ژاپنی حتی به ایجاد میم از پرنده متوسل شدند و نام و رمز و راز پیرامون آن را به تصویر کشیدند. راستش را بخواهید، بخشی از وجود من فکر میکرد که همه چیز یک حقه است، نیرنگی که به زودی برای جهانیان فاش میشود.
بخشی دیگر از مردم با خود فکر میکردند که اگر این فیلم واقعاً حقیقت داشت، چه داستانی میازاکی را از آخرین بازنشستگیاش دور میکرد؟ و چگونه میتوانم درباره فیلمی مانند این بحث کنم، وقتی حتی بگویم وجود دارد میتواند به عنوان یک اسپویلر طبقهبندی شود؟
داستان انیمه
من الان این جواب را برای ارائه حداقل مقدمه لازم دارم. فیلم در جریان بمباران توکیو در جنگجهانی دوم آغاز میشود، خاطرهای مبهم از لحظهای که پسر جوان ماهیتو شاهد مرگ مادرش در بیمارستانی بود که در آن لحظه به خاطر بمباران در حال سوختن بود. این تجربه در ذهن او مانند شعلههای فورانی که او شاهد آن بود، حبس میشود. و هرگز واقعاً از درد این فقدان ناگهانی رهایی پیدا نمیکند. زمانی که ماهیتو به پدرش میپیوندد تا مدت کوتاهی پس از جنگ از توکیو خارج شود تا با شریک جدید (و قبلاً باردار) خود در یک خانه سنتی بزرگ و پر از ویژگیها زندگی کند – مانند یک ماهیخوار مرموز و یک ساختمان سنگی قدیمی متروکه در جنگلهای اطراف – او برای پذیرش این وضعیت جدید تلاش میکند.
این لحظات آغازین احساس ناراحتی و سنگینی دارند. به خصوص در فلش بکها، که فقط برای مدت کوتاهی با گروهی از خانمهای مسن در خانه یا ماهیخوار معروف تسکین مییابد. در حالی که ما را به دنیایی کاملاً جدید به دنبال قول غیرممکن ماهیخوار مبنی بر اینکه ماهیتو میتواند یک بار دیگر مادرش را ببیند (در حالی که به جستجوی مادر جدیدش که اخیراً ناپدید شده است) میبرد. سنگینی این صحنه آغازین باقی میماند.
مقایسه این انیمه با شهر اشباح
در حال حاضر، این یک فانتزی غنی و متراکم در امتداد خطوطی است که ما انتظارش را داریم، هم از نظر جزئیات قابل مشاهده در هر صحنه و هم از نظر هدف موضوعی بزرگتر. شما ممکن است به خاطر حمام روحانی پیچیده و التقاطی آن به Spirited Away بیایید، اما به خاطر داستان انسانی و نکات ظریفتر در هسته آن میمانید.
در ادامه این مقایسه، حتی میتوان گفت که این تفکرات در مورد پیچیدگی شرایط انسان توسط میازاکی 82 ساله با این فیلم پایانی مورد تاکید قرار گرفته است. و چیزی را خلق میکند که بیشتر از باد برمی خیزد، خودزیستنامهای و خودبازتابی به نظر میرسد. اگرچه این فیلم از نظر فنی یک فیلم بیوگرافی بود، اما بازتابی از مردی که پشت تولید بود گویی که در مرکز آن خلبان اصلی بود احساس میشد. در حالی که عناصر خارقالعاده و خانوادهپسند «پسر و ماهیخوار» را پر میکنند و آن را تا لبه پر از هوس میکنند که لحظات سنگین آن را سبک میکند و جذابیت بیپایانی را برای انیمیشن خیرهکنندهاش به ارمغان میآورد، ماهیت صریحی که با آن بازتابهای خود انعکاسی میازاکی در حافظه را کاوش میکند، آن را به همان اندازه که با مخاطب است، به گفتگو با مرد در آینه تبدیل میکند.
عنوان انیمه و مضمون پشت آن
سوالی که عنوان ژاپنی فیلم مطرح میکند در طول تجربه وجود دارد. چطوری زندگی میکنی؟ بر دوش کسانی که قبل از تو آمدهاند. پس از دههها تعریف صنعت انیمیشن در ژاپن، میازاکی سرنوشت خود را پذیرفته است. این در نهایت داستانی است در مورد چگونه و چرایی که حافظه ما را تعریف میکند، تشخیصی که هیچ وجودی نمیتواند بدون ساختن بر اختراعات، تجربیات و خاطرات کسانی که قبل از ما آمدهاند زندگی کند. تشخیص اینکه حرکت رو به جلو به معنای ادامه دادن و رها کردن گذشته است و در عین حال خاطرات و درسهای خود را برای فرد بعدی که آن را تحسین میکند نزدیک نگه میدارد.
پسر و ماهیخوار مانند تصدیق میازاکی از جایگاهش به عنوان یادگاری در صنعت انیمیشن مدرنی است که بدون او ادامه میدهد. استودیو جیبوری خود را محکم در تاریخ انیمیشن و بهویژه فرهنگ ژاپن جای داده است، جایی که فیلمهایی مانند My Neighbor Totoro و Kiki’s Delivery Service حتی قبل از اینکه درباره پارک یا موزه یا تجارت فراوان صحبت کنیم، مانند حق عبور برای کودکان ژاپنی احساس میشود. افرادی که انیمه نمیبینند یا به عنوان یک اسباب بازی کودکانه به انیمه نگاه میکنند، احتمالاً حداقل یک فیلم جیبوری را میشناسند و دوست دارند. توتورو یک شخصیت در داستان اسباب بازی 3 بود!
جانشین میازاکی
با این حال 10 سال از اکران آخرین فیلم میازاکی و 9 سال از آخرین فیلم بلند جیبوری، وقتی مارنی آنجا بود (When Marnie Was There)، میگذرد. از آنجایی که همه رسانهها در یک نقطه مصمم به معرفی به اصطلاح «میازاکی بعدی» بودند، تنها جانشین معنوی متشکل از کهنهکاران سابق جیبوری، استودیو پونوک (Ponoc)، تلاش کرد تا مستقیماً از کتاب بازی بصری و روایی متمایز این استودیو مشهور تقلید کند. ماری و گل جادوگر (Mary and the Witch’s Flower) در سال 2017 با موفقیت متوسطی منتشر شد، اما به طور مشخص، اولین تریلر پروژه جدید این استودیو، خیالی (The Imaginary) قبل از این نمایش با رویکردی بصری و موضوعی که به عنوان یک حرکت متمایز عمل میکند، به نمایش درآمد.
منظره انیمه امروزه توسط کارگردان متفاوتی تعریف میشود: ماکوتو شینکای (Makoto Shinkai). فیلمهایی مانند پنج سانتیمتر در ثانیه (Five Centimeters Per Second)، نام تو (Your Name) و سوزومه (Suzume)، با پسپردازش شدیدشان در محیطهای بسیار واقعگرایانه که داستانهایی درباره عشق و فاصله را از طریق تصاویر فانتزی و علمی تخیلی روایت میکنند، با این وجود تأثیرگذار هستند، اما بسیار متمایز از آثار جیبوری هستند، به سبک خود و مدرنتر. در سالهای اخیر، با موفقیت آثار شینکای، مقایسهها متوقف شده است. وقتی مردی را که با او مقایسه میشوید تحتالشعاع قرار دادهاید، نمیتوانید میازاکی بعدی باشید.
موفقیت دیگر انیمهها
وقتی شینکای یا یکی از مقلدین متعدد او نباشد، فرنچایزهای قابل تشخیص قویتر از همیشه حکومت میکنند. انیمه همیشه بر اقتباسهایی از رسانههای دیگر تکیه داشته است، اما تغییر از فیلمهایی مانند سرویسهای هواداران صرفاً به فیلمهای پرفروش امروزی تفاوت فاحشی را نشان میدهد. سال گذشته، انیمه وان پیس: قرمز (One Piece Film RED) تقریباً 20 میلیارد ین در ژاپن فروخت و آن را به یکی از 10 فیلم برتر تاریخ تبدیل کرد و آن را بالاتر از قلعه متحرک هاول و همه آثار میازاکی قرار داد. انیمه The First Slam Dunk به طور مشابه رکورد شکسته است و برای هشت هفته متوالی پس از اکران در صدر باکس آفیس قرار گرفته است. و بیایید موفقیت هیولایی 2020 Demon Slayer: Mugen Train را فراموش نکنیم که درآمد ناخالص داخلی 40 میلیارد ینی آن رکورد Spirited Away را به عنوان پردرآمدترین فیلم تمام دوران در ژاپن از بین برد.
مسئله این است که دیگر شاهد ساخت انیمههایی از این دست، چه خوب و چه بد نیستیم. صحبت از محو شدن شهرت میازاکی هیچ لذتی ندارد. در واقع، میازاکی با «پسر و ماهیخوار» یکی از بهترین انیمههای خود را تا به امروز ساخته است، یک داستان فراداستانی بالغ در نمای دوستانهتر در مورد حافظه و حرکت رو به جلو از گذشته در حالی که تجربههای گرانبهای خود را بر دوش میکشند.
فیلمی در مورد رها کردن و حرکت رو به جلو
با این حال این صنعت پیش رفته است. این فیلم از نظر مضمونی و بصری مانند یک قطعه گمشده از رسانه جیبوری اواسط دهه 2000 است که دوباره ظاهر شده و روی پرده سینما قرار گرفته است. تکهای از گذشته بر دوش کسانی که آن را ساختهاند، به دنیا برمیگردد تا آنچه را از دست دادهایم به یاد بیاوریم و آنچه را که امروز داریم بسازیم. میتوانید استدلال کنید که ساختن فیلمی در مورد رها کردن و حرکت رو به جلو در زمانی که کارگردانی نمیتواند تمایل خود را برای رفتن دنبال کند، طعنهآمیز است، اما شاید به همین دلیل بود که این فیلم باید ساخته میشد.
راستش را بخواهید این فیلم آنقدر مرا تحت تاثیر قرار داد که خیلی دوست داشتم به حرفش خیانت کند و فقط یک بار دیگر برگردد. میازاکی پر از خلاقیت است، و من مطمئن هستم که او میتواند 10 فیلم دیگر بسازد و هنوز ایدههای جدیدی برای کشف داشته باشد. ما فقط بخشی از استعداد بیانتهای او را دیدهایم. در اولین اقدام فیلم، ماهیتو یک نسخه قدیمی از چطور زندگی میکنی؟، کتاب کودکانی که الهامبخش عنوان ژاپنی فیلم بود، پیدا میکند. صفحه عنوان توسط مادرش با پیامی مبنی بر رشد او امضا شده است. اشک آدم در میآید. ماجرایی که در ادامه میآید ثابت میکند که مادرش درست میگفت، و کتاب در تمام طول مدت با او میماند، خاطرهای دیگر برای او به یادگار میماند که آن را تحمل کند.
اهمیت انتقال خاطرات
همانطور که ماهیتو باید از دست دادن مادرش را بپذیرد، خروج از آن سینما در صبح جمعه مانند بستن کتاب در دورانی از تاریخ انیمیشن است که هرگز به آن باز نخواهیم گشت. مواردی که شخصیتهای این دنیای فانتزی به ماهیتو منتقل میکنند، راههایی برای یادآوری ماجراجویی و ارتباط مجدد او با مادرش هستند، همانطور که همیشه میتوانیم این فیلمها را دوباره تماشا کنیم. و به یاد داشته باشید که ما باید این کار را بکنیم، زیرا تنها با انتقال این خاطرات، پس از ناپدید شدن افرادی که پشت سرشان هستند، آنها مدت زیادی دوام خواهند داشت.
خواسته میازاکی از نسل بعدی
میازاکی پذیرفته است که زمان او آمده و رفته است و این خواهش اوست که نسل بعدی او را به خاطر بسپارد. با این درک، همه چیز از داستان پیچیده و در عین حال مضمون پرطنین فیلم گرفته تا کمپین تبلیغاتی ناموجود آن معنا پیدا کرد. انتشار یک فیلم بدون یک تریلر، اسکرین شات یا حتی خلاصه داستان مانند خودکشی شغلی است، شانس مطمئنی برای شکست فیلم است. این یک استراتژی است که فقط در دستان استودیو و کارگردانی موفق میشود که مانند این دو مورد احترام قرار گیرد. به نوبه خود، این کمپین آخرین درخواست از سوی میازاکی به مردمی است که او و کارهایش را تحسین میکنند.
خاطرات فقط با به اشتراک گذاشتن آنها با دیگران بیشتر از ما زنده میمانند، و تضمین میکنند که با گذشت ما فراموش نخواهند شد. به همین ترتیب، اگر میخواهیم این دوران انیمیشن برای نسلهای بعدی به یادگار بماند، وظیفه ما بهعنوان یک مخاطب است که از صدای آن دفاع کرده و آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم. جیبوری و میازاکی جای خود را در تاریخ دارند. اگر قرار است The Boy and the Heron به آن بپیوندد، باید آن را منتقل کنیم، آن را نزدیک نگه داریم و با خود حمل کنیم.
و بعد از همه اینها به جلو حرکت کنید.
چطور زندگی میکنی؟ در حال حاضر در سینماهای ژاپن است. توزیع کننده GKIDS میگوید که در اواخر امسال در آمریکای شمالی با عنوان انگلیسی پسر و ماهیخوار (The Boy and the Heron) به نمایش در خواهد آمد.
دیدگاهتان را بنویسید