مقدمه
هنگامی که قیمت انرژی، غذا، کالاهای اساسی و سایر محصولات و خدمات افزایش مییابد، کل اقتصاد تحت تأثیر قرار میگیرد. افزایش قیمتها که به عنوان تورم شناخته میشود، بر هزینه زندگی، هزینه انجام تجارت، استقراض پول، وام مسکن، بازده اوراق قرضه شرکتی و دولتی و هر جنبه دیگری از اقتصاد تأثیر میگذارد. با این حال روشهایی نیز وجود دارد که دولتها برای بهبود اقتصاد و سرمایههای خود در هنگام تورم اعمال میکنند.
جالب است بدانید که تورم میتواند هم برای بهبود اقتصادی مفید واقع شود و هم در برخی موارد برای آن منفی باشد. اگر تورم خیلی زیاد شود، اقتصاد میتواند آسیب ببیند. برعکس، اگر تورم کنترل شود و در سطوح معقول باشد، اقتصاد ممکن است رونق بگیرد. با تورم کنترلشده و کمتر، اشتغال افزایش مییابد، مصرف کنندگان پول بیشتری برای خرید کالاها و خدمات دارند و اقتصاد سود میبرد و رشد میکند. با این حال، تاثیر تورم بر بهبود اقتصاد را نمیتوان با دقت کامل ارزیابی کرد.
برخی از جزئیات پیشینهای توضیح خواهند داد که چرا نتایج اقتصادی تورم با تغییر نرخ تورم متفاوت خواهد بود. با ادامه این مقاله از زرد نیوز همراه باشید تا با تورم و روشهای بهبود اقتصاد آشنا شوید.
نکات مهم
- تورم به معنی افزایش قیمت کالاها و خدمات داخل یک اقتصاد در یک دوره معین میباشد.
- تورم کنترلشده و پایین به طور کلی به اقتصاد کمک میکند تا از رکود خارج و منجر به افزایش اشتغال شود.
- تولید ناخالص داخلی (GDP)، که ارزش کل کالاها و خدمات نهایی تولیدشده یک کشور را نشان میدهد، سلامت یک اقتصاد را اندازه گیری میکند.
- شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) تورم یک اقتصاد را اندازه گیری میکند و شامل “سبد” کالاها و خدمات اساسی مانند غذا، انرژی، پوشاک و مسکن است.
مکانیزمهای تورم
تولید ناخالص داخلی
رشد اقتصادی بر اساس معیاری به نام “تولید ناخالص داخلی” (GDP) اندازهگیری میشود. به عبارت دیگر، تولید ناخالص داخلی یعنی ارزش کل تمام کالاها و خدماتی که در یک دوره خاص تولید شدهاند. حال درصد رشد یا کاهش آن نسبت به سال قبل با توجه به تورم بدست میآید. بنابراین، اگر رشد تولید ناخالص داخلی ۵ درصد و تورم ۲ درصد بوده باشد، میگوییم تولید ناخالص داخلی، ۳ درصد میباشد.
با افزایش قیمتها، ارزش پول کاهش مییابد زیرا قدرت خریدی که ارائه میداد با هر افزایش قیمت کالاها و خدمات اساسی، کاهش مییابد.
هزینه وامگیری
تورم کم یا عدم وجود آن، در تئوری، ممکن است به اقتصاد کمک کند تا از رکود یا حتی بحران، بهبود یابد. با تورم و نرخ بهره پایین، هزینه وامگیری پول برای سرمایهگذاری یا استقراض برای خرید اقلام بزرگ مانند اتومبیل یا تضمین وام مسکن یک خانه یا آپارتمان نیز پایین است. به گفته برخی از اقتصاددانان انتظار میرود این نرخهای پایین، مصرف را تشویق کند و در نهایت نقدینگی را کاهش دهد.
با این حال، بانکها و سایر موسسات وام دهنده ممکن است تمایلی به ارائه وام به مشتریان خود نداشته باشند. زمانی که نرخ بازده وامها پایین است، حاشیه سود کاهش پیدا میکند. کسب و کارها میتوانند استراتژیهای استقراضی، استخدام، بازاریابی، بهبود و توسعه خود را بر اساس نرخ بهره برنامه ریزی کنند.
سرمایهگذاران نیز تقریباً میدانند که اوراق قرضه دولتی و شرکتی و سایر اوراق قرضه چه مقدار بازده و سوددهی خواهند داشت، زیرا بیشتر این ابزارها با بازدهی خزانهداری مرتبط هستند.
با این حال، اقتصاددانان نظرات بسیار متفاوتی در مورد ماهیت تورم دارند. برخی از آنها ادعا میکنند که نرخ تورم ۶ درصدی برای چندین سال با کمک به حل مشکل بدهی کشور آمریکا، موجب افزایش دستمزدها شده و به تحریک رشد اقتصادی کمک میکند.
شاخص قیمت مصرفکننده
معیار استاندارد اندازهگیری تورم، شاخص قیمت مصرف کننده است که آن را دولت مشخص میکند. موارد تشکیل دهنده شاخص قیمت مصرفکننده “سبدی” از برخی کالاها و خدمات اساسی مانند غذا، انرژی، پوشاک، مسکن، مراقبتهای پزشکی، آموزش، اینترنت و تفریح است.
به عنوان مثال، اگر میانگین قیمت همه کالاها و خدمات در شاخص قیمت مصرفکننده نسبت به سطح سال قبل ۳ درصد افزایش یابد، تورم روی ۳ درصد تعیین میشود. این همچنین به این معنی است که قدرت خرید ارز رسمی آن کشور ۳ درصد کاهش مییابد.
ارزش داراییهای سخت یا دراز مدت، مانند خانه یا مستغلات، اغلب با افزایش شاخص قیمت مصرفکننده بیشتر میشود. با این حال، ابزارهای مالی که درآمد ثابتی دارند، ارزش خود را از دست میدهند زیرا بازده آنها با تورم افزایش نمییابد. با این حال، اوراق بهادار محافظتشده از تورم خزانهداری، یک استثنا قابل توجه محسوب میشود. بهره این اوراق بهادار دو بار در سال با نرخ ثابت پرداخت میشود، زیرا اصل آن همگام با شاخص قیمت مصرفکننده افزایش مییابد. بنابراین از سرمایهگذاری شما در برابر تورم محافظت میکند.
سخن پایانی
به گفته برخی از اقتصاددانان، تورم کنترلشده (که بالاتر از ۶ درصد نباشد و شاید تا حدودی کمتر) ممکن است تأثیر مفیدی بر بهبود اقتصاد داشته باشد، در حالی که تورم ۱۰ درصد یا بالاتر تأثیر منفی خواهد داشت.
اگر یک دولت به میزان بدهیهای خود بیافزاید و به استقراض پول از طریق اوراق خزانه داری ادامه دهد، ممکن است مجبور شود ارز خود را عمداً وارد تورم کند تا در نهایت بتواند به تعهداتی مانند سررسیدهای اوراق خود عمل کند. سرمایهگذاران، بازنشستگان یا هرکسی که سرمایهگذاری با درآمد ثابت داشته باشد، در واقع این تعهدات مالی را پرداخت میکند، زیرا ارزش داراییهای آنها با افزایش قیمتها کاهش مییابد.
دیدگاهتان را بنویسید