مقدمه
تورم معیاری برای سنجش میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد است. اگر تورم اتفاق بیفتد و منجر به افزایش قیمت مایحتاج اولیه مانند مواد غذایی شود، میتواند تأثیر منفی بر جامعه بگذارد. در این مقاله از زرد نیوز به بررسی علتهای ایجاد تورم خواهیم پرداخت و خواهیم دید چه کسانی از تورم سود میبرند، پس تا انتها ما را همراهی کنید.
نکات مهم
- تورم معیاری برای سنجش میزان افزایش قیمت کالاها و خدمات در یک اقتصاد است.
- تورم زمانی رخ میدهد که قیمتها به دلیل افزایش هزینههای تولید مانند مواد اولیه و دستمزدها، افزایش یابد.
- افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات میتواند باعث تورم شود زیرا مصرف کنندگان مایل به پرداخت هزینه بیشتر برای هر محصول هستند.
- برخی از شرکتها اگر بتوانند در نتیجه تقاضای زیاد برای کالاهای خود، پول بیشتری برای محصولاتشان دریافت کنند، به نوعی از تورم سود بردهاند.
تورم در عرصه اقتصاد
همانطور که گفتیم، تورم میتواند تقریباً روی هر محصول یا خدماتی رخ دهد، از جمله نیازهای اساسی مانند مسکن، غذا، مراقبتهای پزشکی و خدمات آب و برق. در ضمن، تورم همچنین میتواند روی هزینههای تفننی مانند لوازم آرایشی، خودرو و جواهرات رخ دهد. هنگامی که تورم در سرتاسر اقتصاد به شکلی رایج ایجاد شود، انتظار تورم بیشتر به یک نگرانی اساسی برای مصرف کنندگان و کسب و کارها تبدیل خواهد شد.
بانکهای مرکزی اقتصادهای توسعه یافته، از جمله فدرال رزرو در ایالات متحده، همواره تورم را رصد میکنند. فدرال رزرو تورم حدود ۲ درصد را هدف خود قرار داده است و در صورت افزایش بیش از حد یا خیلی سریع قیمتها، سیاستهای پولی را برای مبارزه با تورم را اعمال میکند.
تورم میتواند نگران کننده باشد، زیرا باعث میشود پولی که امروز پس انداز میکنید، فردا ارزش کمتری داشته باشد. تورم قدرت خرید مصرف کننده را از بین میبرد و حتی میتواند توانایی بازنشستگی یک فردا را بشدت تحت تاثیر قرار دهد. به عنوان مثال، اگر یک سرمایهگذار ۵ درصد از سرمایهگذاری خود در سهام و اوراق قرضه درآمد داشته باشد، اما نرخ تورم آن زمان ۳ درصد باشد، سرمایهگذار تنها ۲ درصد به صورت واقعی درآمد داشته است. در ادامه این مقاله علتهای اساسی تورم، انواع مختلف تورم و چه کسانی از آن سود میبرند را بررسی میکنیم.
چه عواملی باعث تورم میشود
عوامل مختلفی وجود داردند که میتواند باعث افزایش قیمت یا تورم در یک اقتصاد شود.
به طور معمول، تورم ناشی از افزایش هزینههای تولید یا افزایش تقاضا برای محصولات و خدمات است. در زیر به بررسی انواع تورم و علتهای ایجاد آن خواهیم پرداخت.
تورم ناشی از هزینه
تورم ناشی از هزینه، زمانی رخ میدهد که قیمتها به دلیل افزایش هزینههای تولید، مانند مواد اولیه و دستمزد افزایش مییابد. در این زمان تقاضا برای کالاها بدون تغییر است و عرضه کالا به دلیل هزینههای بالاتر تولید، کاهش مییابد. در نتیجه، هزینههای اضافی تولید به شکل قیمتهای بالاتر برای کالاهای نهایی به مصرف کنندگان منتقل میشود. به عبارت دیگر مصرف کنندگان باید متحمل ضررهایی شوند تا تولیدکننده سود ببرد.
یکی از نشانههای تورم احتمالی ناشی از هزینه را میتوانیم در افزایش قیمت کالاهایی مانند نفت و فلزات مشاهده کنیم. زیرا این کالاها، مواد اولیه اصلی برای تولید اغلب محصولات دیگر هستند. به عنوان مثال، اگر قیمت مس افزایش یابد، شرکتهایی که از مس برای تولید محصولات خود استفاده میکنند ممکن است ناچار میشوند تا قیمت کالاهای خود را افزایش دهند. اگر تقاضا برای محصول، مستقل از تقاضا برای مس باشد، آن کسب و کار هزینههای بالاتر مواد اولیه را به مصرف کنندگان منتقل میکند. نتیجه این خواهد بود که قیمتهای بالاتر برای مصرف کنندگان خواهد بود در حالی که تغییری در تقاضا برای محصولات آن کسب و کار ایجاد نشده.
اثر دستمزدها بر تورم ناشی از هزینه
دستمزدها همچنین بر هزینه تولید تأثیر میگذارند و معمولاً بزرگترین هزینه برای مشاغل به شمار میروند. وقتی اقتصاد خوب عمل میکند و نرخ بیکاری پایین است، کمبود نیروی کار یا کارگر میتواند رخ دهد. شرکتها نیز به نوبه خود، دستمزدها را افزایش میدهند تا کارمندان واجد شرایط را جذب کنند، که باعث افزایش هزینههای تولید برای شرکت میشود. اگر شرکت قیمتها را به دلیل افزایش دستمزد کارکنان افزایش دهد، تورم ناشی از هزینه رخ میدهد.
بلایای طبیعی نیز میتوانند به یکی از علتهای تورم (یا افزایش قیمتها) تبدیل شوند. به عنوان مثال، اگر طوفان محصولی مانند ذرت را از بین ببرد، قیمتها میتوانند در کلِ اقتصاد افزایش یابند؛ زیرا ذرت در بسیاری از محصولات استفاده میشود.
تورم ناشی از تقاضا
تورم ناشی از تقاضا میتواند از تقاضای شدید مصرف کننده برای یک محصول یا نوع خدمت نشات بگیرد. وقتی افزایش تقاضا برای محدوده گستردهای از محصولات یک اقتصاد وجود دارد، قیمت آنها افزایش مییابد. این امر اغلب یک نگرانی برای عدم تعادل کوتاه مدت در عرضه و تقاضا نیست، بلکه تقاضای پایدار میتواند در اقتصاد بازتاب داشته باشد و هزینههای سایر کالاها را افزایش دهد. نتیجه همه اینها تورم ناشی از تقاضا میباشد.
هنگامی که بیکاری کم است و دستمزدها در حال افزایش، اعتماد مصرف کننده بالا میرود. این امر منجر به خرجکردن بیشتر از سوی مصرفکننده میشود. گسترش اقتصادی تأثیر مستقیمی بر سطح مبلغی دارد که مصرفکننده در یک اقتصاد خرج میکند. هر چه مصرفکننده بیشتر خرج کند، میتواند منجر به تقاضای بالا برای محصولات و خدمات شود.
با افزایش تقاضا برای یک کالا یا خدمات خاص، عرضه موجود آن کاهش مییابد. هنگامی که اقلام کمتری در دسترس باشد، مصرف کنندگان مایلند برای به دستآوردن آن مبلغ بیشتری بپردازند (درست همانطور که در اصل اقتصادی عرضه و تقاضا نیز بیان شده). نتیجه افزایش قیمتها، به دلیل تورم ناشی از تقاضا است.
نقش شرکتها در تورم ناشی از تقاضا
شرکتها نیز در تورم نقش دارند، به خصوص اگر محصولات محبوبی تولید کنند. یک شرکت میتواند قیمتها را صرفاً به این دلیل افزایش دهد که مصرف کنندگان هر مبلغی که آن شرکت تعیین کند را خواهند پرداخت تا آن محصول یا خدمات را دریافت کنند. شرکتها همچنین زمانی که کالایی تولید میکنند که مصرفکنندگان برای زندگی روزمره به آن نیاز دارند، مانند نفت و گاز، قیمتها را آزادانه افزایش میدهند. با این حال، این تقاضا از سوی مصرف کنندگان است که نقطه فشاری برای افزایش قیمتها در اختیار شرکتها قرار میدهد.
بازار مسکن
به عنوان مثال، بازار مسکن طی این سالها با فراز و نشیبهای خود مواجه بوده است. اگر خانهها به علتهای مختلف، مثلا به دلیل توسعه اقتصادی تقاضا داشته باشند، قیمت خانه افزایش مییابد. این تقاضا همچنین بر محصولات و خدمات جانبیِ زیر مجموعه صنعت مسکن نیز تأثیر میگذارد. محصولات ساختمانی مانند چوب و فولاد، و همچنین میخها و پرچهای مورد استفاده در خانهها، همگی ممکن است شاهد افزایش تقاضا در نتیجه تقاضای بیشتر برای خانهها باشند.
سیاست مالی انبساطی
سیاست مالی انبساطی توسط دولتها میتواند میزان درآمد اختیاری را هم برای مشاغل و هم برای مصرف کنندگان افزایش دهد. اگر دولت مالیاتها را کاهش دهد، کسب و کارها ممکن است آن را صرف بهبود سرمایه، پاداش کارکنان یا استخدامهای جدید کنند. مصرف کنندگان ممکن است کالاهای بیشتری را نیز خریداری کنند. دولت همچنین میتواند با افزایش هزینههای پروژههای زیربنایی اقتصاد را به جنبش وادار کند. نتیجه این اقدامات میتواند افزایش تقاضا برای کالاها و خدمات باشد که منجر به افزایش قیمت میشود.
اعمال سیاست پولی انبساطی توسط بانکهای مرکزی میتواند به معنی کاهش نرخ بهره باشد. بانکهای مرکزی مانند فدرال رزرو میتوانند هزینه وام بانکها را کاهش دهند، که به بانکها اجازه میدهد پول بیشتری به کسب و کارها و مصرف کنندگان قرض دهند. افزایش پول موجود در سرتاسر اقتصاد منجر به خرجکردن و تقاضای بیشتر برای کالاها و خدمات میشود.
اندازهگیری تورم
برای اندازهگیری تورم چندین معیار مختلف وجود دارد. یکی از محبوب ترینها این معیارها، شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)است که قیمت سبدی از کالاها و خدمات را در اقتصاد از جمله غذا، خودرو، آموزش و تفریح را اندازه گیری میکند.
یکی دیگر از معیارهای تورم، شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) است که تغییرات قیمتی را گزارش میکند که بر تولیدکنندگان داخلی تأثیر میگذارد. شاخص قیمت تولیدکننده قیمت سوخت، محصولات کشاورزی (گوشت و غلات)، محصولات شیمیایی و فلزات را اندازه گیری میکند. اگر افزایش قیمت که باعث افزایش این شاخص میشود به مصرف کنندگان منتقل شود، در شاخص قیمت مصرف کننده نیز منعکس میشود.
مهم
در آوریل ۲۰۲۲، شاخص قیمت مصرف کننده بر اساس تعدیل فصلی ۰/۳ درصد افزایش یافت. در مقایسه با سال قبل، شاخص کامل ۱۰/۸ درصد افزایش یافت که این بزرگترین افزایش سالانه از نوامبر ۱۹۸۰ تاکنون است.
چه کسی از تورم سود میبرد؟
مصرفکنندگان ممکن است بتوانند از تورم کمی سود ببرند، با این حال سرمایهگذاران در صورتی که داراییهای خود را در بازارهای تاثیر پذیر از تورم نگهداری کنند، میتوانند از افزایش سود خود بهره ببرند. برای مثال، کسانی که در شرکتهای انرژی سرمایهگذاری میکنند ممکن است در صورت افزایش قیمتهای انرژی (مانند نفت) شاهد افزایش قیمت سهام خود باشند.
برخی از شرکتها اگر بتوانند در نتیجه افزایش تقاضا برای کالاهای خود، هزینه بیشتری را برای محصولاتشان دریافت کنند، از مزایای تورم بهره بردهاند. اگر اقتصاد خوب عمل کند و تقاضای مسکن بالا باشد، شرکتهای خانهساز میتوانند قیمتهای بالاتری را برای فروش خانهها در نظر بگیرند.
به عبارت دیگر، تورم میتواند به کسب و کارها قدرت قیمت گذاری بدهد و به آن امکان دهد حاشیه سود خود را افزایش دهند. اگر حاشیه سود کسب و کارها در حال افزایش باشد، به این معنی است که قیمتهایی که شرکتها برای محصولات خود دریافت میکنند با سرعت بیشتری نسبت به افزایش هزینههای تولید افزایش می یابد.
همچنین، صاحبان کسب و کارها میتوانند عمداً عرضه را به بازار را متوقف کنند و اجازه دهند قیمتها با سطح مطلوبی افزایش یابد. با این حال، اگر تورم، ناشی از افزایش هزینههای تولید باشد، ممکن است شرکتها نیز آسیب ببینند. اگر شرکتها نتوانند هزینههای بالاتر را از طریق قیمتهای بالاتر به مصرف کنندگان منتقل کنند، در معرض خطر هستند. به عنوان مثال، اگر رقابت خارجی تحت تأثیر افزایش هزینه تولید قرار نگیرد، قیمت آنها نیازی به افزایش نخواهد داشت. در نتیجه، شرکتهای آمریکایی ممکن است مجبور شوند هزینههای تولید بالاتر را اعمال کنند، در غیر این صورت، خطر از دست دادن مشتریان خود را به شرکتهای مستقر در خارج از کشور باید به جان بخرند.
دیدگاهتان را بنویسید