مقدمه
فیلم تابستانی و پر سر و صدای «باربی»، از کارگردان و همکار نویسنده، گرتا گرویگ، هم از نظر تکنیکی و هم از نظر حال و هوا، یک دستاورد خیرهکننده است. در این مقاله به بررسی این فیلم جذاب میپردازیم. پس همراه زرد نیوز باشید.
جزئیات فیلم
این فیلم شبیه به یک جشن تصویری بوده که هم به عنوان یک فرار شاد و هم به عنوان یک فریاد جنگی موفق عمل کرده است. “باربی” پر از جزئیات بسیار دقیق است. شما نمیتوانید متوجه همه آنها فقط با یک بار تماشاکردن بشوید. برای مثال، شما در دفعه اول دیدن فیلم باید تمام مدت را صرف تماشای اکسسوریهای آن کنید.
طراحی لباس (به رهبری ژاکلین دران برنده دو بار جایزه اسکار) و طراحی تولید (به رهبری سارا گرین وود، نامزد شش بار جایزه اسکار) افرادیاند که همیشه کارهای هوشمندانه انجام داده و خودشان نیز همواره پرشور و هیجان بوده و شایسته نماد همیشه در حال رشد هستند. و رودریگو پریتو فیلمبردار فیلم (نامزد سه بار جایزه اسکار) که به همه چیز درخششی پرزرق و برق میبخشد. این کار فقط به این معنی نیست که گروه گرویگ و همکارانش تعدادی باربی را از طول تاریخ چند دهه حضورش بازسازی کرده، آنها را با انواع لباس و مدل موهای متنوع تجهیز کرده و سپس آنها را در خانههای رویایی بیعیب و نقص قرار دادهاند، بلکه آنها به این شخصیتها با یک انرژی و هوش خاصی زندگی بخشیده و آنها را به خانههای ما آوردهاند.
خندهدار بودن فیلم
«باربی» میتواند به طرز مسخرهای خندهدار باشد و لحظات بزرگی که باعث خنده میشوند، به فراوانی در طول فیلم پخش شدهاند. این خندهها از جدا بودن قلمروی صورتی از دنیای انسانها و آرامش آنجا، لحظاتی که شخصیتهای فیلم در محیطی ناآشنا قرار گرفته و اشاره به تفاوتهای فرهنگی دنیای باربی و دنیای بیرون میآیند. نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که به دلیل اینکه کمپین بازاریابی این فیلم بسیار هوشمندانه و فراگیر بوده است، ممکن است شما قبلا بخشهای زیادی از لحظات الهامبخش فیلم را دیده باشید، مانند ادای احترام به «ادیسه فضایی:2001» و آهنگ قدرتمند دهه 80 کن. به همین دلیل شما بیصبرانه منتظر آن ماندید، چون این کار دقیقا همان چیزی است که صنعت تبلیغات با انتظار شما میکند.
داستان اصلی
احتمالا شما از قبل داستان اصلی را میدانید: “باربی” (مارگو رابی)، محبوبترین باربی در “باربیلند”، شروع به تجربه یک بحران وجودی میکند. او باید به دنیای انسانها سفر کرده تا بتواند خود را درک کرده و هدف واقعی خود را کشف کند. دوست پسر او، کن (رایان گاسلینگ)، برای همراهی با او به این سفر میآید، زیرا وجود خودش به تایید “باربی” بستگی دارد. هر دو حقایق بیرحمانهای را کشف میکنند – و در مسیر رسیدن به حقیقت، دوستان جدیدی پیدا میکنند. روبروشدن با واقعیت تلخ در یک فانتزی مهندسیشده، افشاگریهای فیلمهای «نمایش ترومن» و «فیلم لگو» را به یاد میآورد، اما این بار از یک زاویه دید غیرعادی که خاصه متعلق به گرویگ است.
باربی یک نماد فمینیستی
این فیلم به طرزی بیطرفانه به ابعاد فیزیکی غیرواقعی باربی اشاره کرده – و انواع مشکلات بدنی بسیار زیادی که این نوع اندام میتواند در دختران جوان ایجاد کند – را تایید میکند. در عین حال نقش باربی به عنوان یک نماد فمینیستی جشن گرفته میشود. به هر حال، قبل از حضور یک زن واقعی در هیئت فضانوردان ناسا (1978)، یک عروسک باربی فضانورد (1965) وجود داشت. در پایان، یک عروسک باربی فضانورد وجود دارد که با نشان دادن دو زن با لباس مخصوص فضانوردی در میان ستارگان و با دست دادن به یکدیگر این دستاورد را گرامی داشته و باربی زمین با لبخندی گرم و گفتن “ایول به فضا!” این امر را تحسین میکند.
نکته دیگر فیلم
نکته دیگر این فیلم این است که، متل (رییس شرکت سازنده عروسک) و شرکت برادران وارنر (شرکت توزیعکننده فیلم) ظاهرا به نظر میرسد که شوخیهای هدفداری میکنند. در محل کار متل فضای کار بزرگی وجود دارد که تنها مردان در آن حضور داشته و چراغی با شکل قلب الهام گرفتهشده از فیلم “دکتر استرنجلاو” روی میز قرار دارد. اما مدیر عامل این شرکت “ویل فرل” با تاکید بر وجود “سرویسهای بهداشتی بدون جنسیت” در محل کار خود، آن را به عنوان گواهی بر استفاده از جنسیتهای مختلف در شرکت خود میداند. که این یک حرکت هوشمندانه است.
مارگو رابی در نقش اصلی
مارگو رابی به عنوان نقش اصلی فیلم، توانسته تعادل مناسبی بین طنز و صداقت را به ارمغان بیاورد. او قطعا بهترین انتخاب برای این نقش بوده است. به نظر نمیرسد شخص دیگری قادر به بازی در این نقش باشد. زیبایی خیرهکننده او با موهای بلوند و چشمان آبی کاملا متناسب با این نقش است، البته کاملا مشخص است که او انرژی بالا و نوعی خوشبینی اغراقآمیز و بیوقفه را که برای این دنیای پرشور و آبنباتی مورد نیاز است، از خود ساطع میکند. در ادامه، هنگامی که فهم باربی گسترش مییابد، رابی به طرز ماهرانهای و با تسلط کامل، دیالوگهای پیچیدهتری که توسط گرویگ و همکار نویسندهاش، نوآ بامباخ نوشته شده است را مدیریت میکند. رابی از یک لبخند خیرهکننده گرفته تا هر اشک و احساسی که در میان است، انرژی و تناسب مناسب را در طول فیلم پیدا میکند. بازی او لذتبخش است.
رایان گاسلینگ
اما با این حال، رایان گاسلینگ یک دزد توجه ثابت در صحنه است زیرا او از نقطهضعف شخصیت هیبوی (مرد جذاب اما احمق) کن لذت میبرد. او از یک شخص عاشق و وابسته باربی به یک فرد مغرور و مردسالار و احمق تبدیل میشود و با بیفکری مدام به این فکر میکند که یک مرد واقعی باید چگونه رفتار کند. (تماشاگرانی که با جغرافیای لسآنجلس آشنا هستند، بهویژه از مکانهایی که الهامبخش او هستند، بیشتر لذت خواهند برد). او یک شخصیت کاملا سرگرمکننده است.
شخصیتهای برجسته فیلم
در مجموعه عظیم و بازیگران بسیار فیلم – جایی که زنان همه باربی و مردان همه کن هستند، به استثنای چند مورد – چند شخصیت برجسته وجود دارد. آنها شامل یک “گونزو” یا “باربی عجیب” با بازی “کیت مک کینون” هستند که شخصیت باربی اصلی را در مسیر متفاوتی قرار میدهد. “ایسا رای” در نقش “باربی رئیس جمهور جدی و مصمم”. “الکساندرا شیپ” به عنوان یک “دکتر باربی مهربان و توانا”. “سیمو لیو” در نقش “کن کریخوانی که کن با بازی گاسلینگ را اذیت میکند”. و “آمریكا فررا” در نقش یک “کارمند مهم شرکت متل”. و ما نمیتوانیم “مایکل سرا” را بهعنوان “آلن” فراموش کنیم که در دریای کنهای خوشتیپ غوطهور است – اگرچه بقیه “آلن” را فراموش کردهاند.
روند فیلم
اما در حالی که فیلم «باربی» مسیر به شدت هیجانانگیز و بلندپروازانهای را طی میکند، اما گاهیاوقات سرعت آن رو به پایین میآید. روند فیلم پس از یک شروع قوی و با امواج پشت سرهمی از شادی و شوخیهای زیبا، در میانه آن، به دلیل مطرحکردن موضوعات جدیتر کمی کند میشود. غیرممکن است که تحسین نکنیم که چگونه گرویگ در طول فصل پرفروشهای بیمعنی به یک تغییر ناگهانی با مفاهیم قوی نوسان میکند. اما او تعداد زیادی از این مفاهیم را بارها توضیح میدهد، بهطوری که گاهیاوقات فیلم به دلیل توضیحدادن بیش از حد از حالت پیشروی خود متوقف شده تا آن مفاهیم را دوباره و دوباره برای ما توضیح دهد. اتفاق طنزآمیزی که در ابتدای فیلم به وجود آمد، در واقع یک روش موثر برای بیان و انتقال عقایدش در مورد خطرات مردانگی سمی و حقوق بیش از حد و قدرت و اعتمادبهنفس و همکاری زنان بود.
سخنرانی درباره مشکلات زن بودن
یکی از شخصیتها در قسمت سوم فیلم، درباره مشکلات زنبودن و استانداردهای متناقضی که جامعه برای ما دارد، سخنرانی طولانی میکند. من به عنوان یک مادر میانسال، در طول این سخنرانی با تایید وهمدردی، احساس فهمیدهشدن و درکشدن کردم، انگار این شخص من را میشناسد و مستقیما با من صحبت میکند. اما من به عنوان یک منتقد فیلم حرفهای، این لحظه را علیرغم بسیاری از دیدگاههای فیلم یک لحظه موعظهآمیز و خستهکننده تلقی کردم – خیلی دستوری بود و گاهی توی ذوق میزد.
با این حال، اگر چنین نمایش مهیجی که برای جذب مخاطبان طراحی شده، پس از پایان بتواند به گفتگوهای متفکرانه نیز کمک کرده و موضوعات جالبی برای بحث و گفتگو به ارمغان بیاورد، توانسته چندین هدف را بهطور همزمان محقق کند. مثل این است که سبزیجاتی مثل اسفناج را به صورت مخفیانه به خوراکیهای موردعلاقه فرزندتان اضافه کنید. در این مورد، حقایق پشت موبلوندها مخفی شده است.
باربی از 21 جولای در سینماها روی پرده نمایش رفته است.
دیدگاهتان را بنویسید