چگونه خود را تجزیه و تحلیل کنیم؟

چگونه خود را تجزیه و تحلیل کنیم؟

خودآگاهی یعنی این که بدانید در درون خود واقعا چه کسی هستید، مانند شناخت ارزش‌ها و باورهایتان، و همچنین در مورد بررسی رفتارها و تمایلات شماست. داشتن آگاهی درباره خود، اولین قدم مهم در زمینه شناخت شما به‌عنوان یک انسان است. ایجاد خودآگاهی یکی از راه‌های تجزیه و تحلیل درونتان ازجمله باورها، نگرش‌ها، رفتارها و واکنش‌هایتان است. راه‌های زیادی برای یادگیری روش تجزیه و تحلیل درون خود وجود دارد. در این مقاله به نکاتی ارزشمند و کاربردی در انی خصوص اشاره خواهیم کرد که به شما کمک فراوانی خواهد کرد. پس همراه زردنیوز باشید.

آگاهی از احساسات خود

به افکار خود توجه کنید

افکار شما بخش جدایی‌ناپذیر شخصیت شما هستند. آن‌ها اغلب احساسات شما و همچنین نگرش و درک شما از موقعیت‌ها را ایجاد می‌کنند. افکار خود را زیرنظر داشته‌باشید و محتوای آن را تشخیص دهید. آیا افکار شما منفی است؟ آیا خودتان را سرکوب می‌کنید یا همیشه فکر می‌کنید چیزی اشتباه پیش خواهدرفت؟ در کدام قسمت از زندگی به خودتان سخت می‌گیرید؟

  • این کار را در تمام بخش‌های زندگی خود انجام دهید. شما می‌خواهید مطمئن شوید که هر روز و در طول انجام فعالیت‌های مختلف، به افکار خود فکر می‌کنید.
  • سعی کنید با تنظیم ۵ تا ۱۰ تایمر روزانه، با خود خلوت کنید تا به شما یادآوری کند که در آن لحظه احساس خود را ارزیابی کنید.
  • توانایی بررسی احساساتتان، به شما کمک می‌کند تشخیص دهید که می‌توانید افکار خود را کنترل کنید و چیزی را که روی آن تمرکز کنید، تغییر می‌دهید.

در یک دفتر بنویسید

افکار نگران خود را بنویسید
احساسات و افکار خود را بنویسید

برای کمک به این‌که بتوانید افکار خود را هر روز پیگیری کنید، یک دفتر یادداشت برداشته و در مورد روزتان، تلاش‌ها، اهداف و رویاهای خود بنویسید. نوشته‌های دفتر خود را تجزیه و تحلیل کنید و به وضعیت آن‌ها توجه داشته‌باشید. آیا فرد امیدواری هستید یا ناامید؟ آیا احساس می‌کنید درجا زده‌اید یا توانمندید؟ به تجزیه و تحلیل افکار خود ادامه دهید تا بیشتر درباره این‌که چه کسی هستید، آگاه شوید.

از تصورات خود آگاه شوید

گاهی‌اوقات درک ما از موقعیت‌ها ما را به سمت نتیجه‌گیری اشتباه در مورد آن‌چه اتفاق افتاده یا دیده‌ایم، هدایت می‌کند. به‌عنوان مثال، اگر متوجه شدید که دوستتان بعد از ناهار از دست شما عصبانی است، ممکن است گیج شوید و به‌طور خودکار فکر کنید که چون شما کار اشتباهی انجام دادید، حس و حال او ضعیف بود. آگاهی از نوع نگرش شما نسبت به خلق و خوی او، می‌تواند به شما کمک کند تا بررسی کنید چرا به این نتیجه رسیدید که او از شما عصبانی است.

  • وقتی چنین موقعیتی دارید، زمانی را به تجزیه و تحلیل کارها و باورهای خود در مورد آن‌چه رخ داده‌است، اختصاص دهید. آن‌چه که دیدید، شنیدید یا احساس کردید که باعث شد موقعیت را به همان شکلی که انجام دادید تفسیر کنید، بنویسید. از خود بپرسید که آیا ممکن است دلایل دیگری برای این خلق و خوی دوست شما وجود داشته‌باشد یا این‌که عوامل خارجی وجود دارد که شما از آن‌ها بی‌اطلاع هستید.

احساسات خود را بشناسید

احساسات شما می‌تواند به شما سرنخ‌هایی بدهد که شما واقعا چه کسی هستید و چرا به برخی موقعیت‌ها یا افراد خاصی واکنش نشان می‌دهید. احساسات‌ خود را با آگاهی از واکنش‌های خود به موضوعات گفتگو، لحن صداها، حالات چهره و زبان بدن تجزیه و تحلیل کنید. احساس خود را مشخص کنید و از خود بپرسید که چرا این نوع واکنش عاطفی را داشتید. به چه چیزی پاسخ می‌دادید؟ در مورد آن موضوع، چه چیزی باعث شد که شما این احساس را داشته‌باشید؟

  • همچنین می‌توانید از علائم جسمی برای شناخت احساستان استفاده کنید. برای مثال، اگر متوجه شدید که سنگین‌تر یا سریع‌تر نفس می‌کشید، ممکن است دچار استرس، عصبانیت یا ترس شده‌باشید.
  • اگر در ابتدا نمی‌توانید دقیقا احساس خود را بفهمید، واکنش‌ها و افکار خود را در مورد موقعیت‌های خاص یادداشت کنید. ممکن است برای تشخیص احساس خود به زمان و فاصله از آن موقعیت نیاز داشته‌باشید.
  • همچنین می‌توانید از یک دوست یا یکی از اعضای خانواده‌تان که مورد اعتماد شما هستند، بخواهید که به افکار و واکنش‌های شما دقت کند تا به شما در فهمیدن این‌که دقیقا چه احساسی دارید، کمک کند. ممکن است برای شما سخت باشد که به اندازه کافی از افکارتان فاصله بگیرید تا متوجه شوید واقعا چه احساسی دارید یا این چیزها در مورد شما چه معنایی دارند.

تجزیه و تحلیل ارزش‌های شما

ارزش‌های فردی
ارزش‌های فردی

ارزش‌ها را درک کنید

دانستن این‌که برای چه‌چیزی ارزش قائل هستید، می‌تواند به شما بینشی در مورد این‌که در درون خود چه کسی هستید، بدهد. بسیاری از ارزش‌ها بر اساس تجربیات شخصی شما هستند و برخی از آن‌ها با یادگیری بیشتر در مورد خود، تغییر می‌کنند.

  • گاهی‌اوقات تشخیص ارزش‌ها دشوار است زیرا دوره‌ای و دارای مفهوم انتزاعی و اغلب مبهم هستند. ارزش‌های شما باورها و آرمان‌های شما هستند که در طول زندگی براساس آن‌ها تصمیم می‌گیرید.

ارزش‌های خود را شناسایی کنید

شناسایی و تعریف ارزش‌هایتان، شما را به درک این‌که چه کسی هستید و چه چیزی برای شما اهمیت دارد، نزدیک‌تر می‌کند. برای شناختن ارزش‌های خود، باید مدتی را به تفکر بگذرانید و آن‌چه را برای شما مهم است و همین‌طور ارزش‌هایی که شما را همان چیزی که هستید می‌سازند، تجزیه و تحلیل کنید. شناسایی ارزش‌های خود را با نوشتن پاسخ‌های خود به سوالات زیر آغاز کنید:

  • دو نفر را که بیشتر از همه تحسین می‌کنید، شناسایی کنید. آن‌ها چه ویژگی‌هایی دارند که شما آن‌ها را تحسین می‌کنید؟ چه چیزی در این اشخاص وجود دارد که آن‌ها را برای شما قابل تحسین می‌کند؟
  • اگر می‌توانستید فقط سه مورد از دارایی‌های خود را تا آخر عمر داشته‌باشید، چه چیزهایی بودند؟ چرا؟
  • به چه موضوعات، اتفاقات یا سرگرمی‌هایی علاقه دارید؟ چرا این چیزها برای شما مهم است؟ چه چیزی در این موارد وجود دارد که شما را سر ذوق می‌آورد؟
  • چه اتفاقی باعث شد که شما احساس کمال و رضایت کنید؟ آن اتفاق در آن زمان چه احساسی در شما ایجاد کرد؟ چرا؟

ارزش‌های اصلی خود را گروه‌بندی کنید

شما باید شروع به فکرکردن در موردآن‌چه برای شما مهم و ارزشمند است، کنید. سعی کنید این افکار، لحظه‌ها یا موارد را در قسمت ارزش‌های اصلی گروه‌بندی کنید تا به شما کمک کند نگرشی بهتر درمورد باورها و ایده‌آل‌های اصلی خود داشته‌باشید. برخی از مثال‌های ارزش‌های اصلی عبارتند از: ادب، صداقت، خوش‌بینی، اعتمادبه‌نفس، دوستی، موفقیت، ایمان، صمیمیت، مهربانی، عدالت، اعتماد و صلح.

  • از این ارزش‌های اصلی برای درک و شناخت بهتر خود استفاده کنید. این ارزش‌ها باید به شما در انتخاب و شناسایی آن‌چه برای شما اهمیت دارد، کمک کنند. از طریق تجزیه و تحلیل خود در این راه، شما به بازکردن قفل در درونی و واقعی خود، بسیار نزدیک‌تر می‌شوید.
  • شما ممکن است چندین گروه از ارزش‌ها داشته‌باشید. این طبیعی است، زیرا انسان‌ها پیچیده هستند و چیزهای مختلفی را احساس می‌کنند. برای مثال، شما ممکن است برای صداقت، ایمان، شایستگی و اعتمادبه‌نفس ارزش قائل شوید، ارزش‌هایی که لزوما با هم ادغام نمی‌شوند. اما این ویژگی‌ها انواع موقعیت‌ها و افرادی را که در اطرافتان برای شما ارزش قائل هستند و همچنین ویژگی‌هایی را که احتمالا در خودتان تلاش می‌کنید داشته‌باشید، به شما نشان می‌دهند.

کشف داستان شما

نکات زندگی ساده‌ تر و شادتر
داستان زندگی

داستان خود را بنویسید

نوشتن داستان زندگیتان می‌تواند چیزهای زیادی در مورد این‌که چه کسی هستید، و این‌که چگونه به چالش‌ها، شادی‌ها، فرصت‌ها و تلاش‌های زندگی خود نگاه می‌کنید، به شما بگوید. نوشتن داستان شخصی زندگی شما می‌تواند به شما بینشی در مورد آن‌چه از طریق تجربیات خود آموخته‌اید و این‌که آن تجربیات چگونه بر شما تاثیر گذاشته است، به شما بدهد.

  • به این ترتیب، می‌توانید تجزیه و تحلیل کنید که چگونه تجربیات شما به شکل‌گیری شخصیت شما کمک کرده‌است، که شامل ارزش‌ها، نگرش‌ها، باورها، سوگیری‌ها، واکنش‌ها و نحوه تعامل شما با دنیای شما می‌باشد.
  • به یاد داشته‌باشید که با وجود این‌که احتمالا اشتباهاتی مرتکب شده‌اید، اما هنوز یک انسان درست و کامل با ارزش ذاتی خود هستید.

داستان خود را تجزیه و تحلیل کنید

هنگامی که داستان زندگی خود را نوشتید، با پرسیدن سوالات زیر، داستان خود را تجزیه و تحلیل کنید:

  • موضوعاتی که در داستان شما وجود دارد، چه چیزهایی است؟ آیا شما همیشه درحال نجات‌یافتن هستید یا شما فردی هستید که دیگران را نجات می‌دهد؟ آیا داستان شما مضمونی از درماندگی یا توانایی دارد؟ آیا داستان شما یک داستان عاشقانه، یک کمدی، یک درام یا چیز دیگری است؟
  • اگر قرار بود عنوانی برای داستان خود می‌گذاشتید، عنوان آن چه بود؟
  • داستان خود را به چند فصل تقسیم کنید. چرا فصل‌ها به این‌صورت که هستند، تقسیم شده‌اند؟ چه چیزی تغییر کرد؟ چه چیزی یاد می‌گیرید؟ عناوین فصل‌های شما چیست؟
  • آیا به خود در داستانتان برچسب زده‌اید؟ به دیگران چطور؟ این برچسب‌ها برای شما چه معنایی دارند و در مورد این‌که چگونه خود، دیگران و جهان را می‌بینید چه می‌گویند؟
  • از چه نوع کلماتی برای توصیف خود، دیگران و جهان استفاده می‌کنید؟ این کلمات توصیفی در مورد داستان و نحوه زندگی شما، به شما چه می‌گویند؟

فکر کنید که تحلیل شما به چه معناست

هنگامی که داستان خود را می نویسید، باید به این فکر کنید که چه معنایی دارد. نکته جالب در مورد نوشتن داستانتان به هدف تجزیه و تحلیل، که به آن روایت‌درمانی می‌گویند، این است که به شما نشان می‌دهد چیزهایی که به آن فکر می‌کنید برای وجود شما مهم یا حیاتی است. آن لحظاتی در زندگی شما را نشان می‌دهد که احساس می‌کنید مهم هستند یا ارزش توجه دارند. همچنین به شما نشان می‌دهد که چگونه به خود و مسیر زندگی خود تاکنون نگاه کرده‌اید.

  • به‌عنوان مثال، اگر زندگی خود را به‌صورت درام بنویسید، ممکن است احساس کنید که زندگی شما دراماتیک‌تر و پرحرارت‌تر است. اگر آن را به‌عنوان یک کمدی نوشته‌اید، ممکن است فکر کنید که زندگی شما تا این مرحله سرگرم‌کننده و شاد بوده‌است. اگر زندگی خود را به‌عنوان یک داستان عاشقانه نوشته‌اید، شاید شما یک فرد رمانتیک ناامید هستید که یا عشق بزرگی دارید یا به رسیدن به آن در آینده امیدوار هستید.

به یاد داشته‌باشید که زمان لازم است

حتی زمانی که تمام این مراحل را انجام دادید، باید بدانید که ممکن است زمان ببرد. درک این نکته مهم است که آگاهی بیشتر، از این‌که چه کسی هستید، یا خود را تجزیه و تحلیل کنید، یک کار مداوم و مادام‌العمر است. این‌که امروز چه کسی هستید یا امروز چه چیزی را باور دارید، ممکن است در آینده تغییر کند.

پرسش و پاسخ تخصصی

چگونه خودم را بشناسم؟

سعی کنید خودآگاهی خود را با چک‌کردن دوره‌ای خودتان افزایش دهید تا ببینید چه احساسی دارید. همان‌طور که یاد می‌گیرید احساسات خود را در موقعیت‌های مختلف با هم هماهنگ کنید، درک بهتر از دلیل داشتن یک احساس، به شما کمک می‌کند تا خود را بهتر بشناسید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *