قانون 20/80: با کار کمتر، نتایج بیشتری در زندگی به دست آورید

قانون 20/80: با کار کمتر، نتایج بیشتری در زندگی به دست آورید

این اولین قسمت از یک مجموعه 3 قسمتی در مورد قانون 20/80 بوده و این‌که چگونه می‌توانید با استفاده از این قانون در زندگی با کار کمتر به دستاوردهای بیشتری برسید. همراه زرد نیوز باشید.

“باور عمومی این است که همه تخم‌مرغ‌های خود را در یک سبد قرار ندهید. دیدگاه قانون 20/80 این است که یک سبد را با دقت انتخاب کنید، همه تخم‌های خود را در آن قرار دهید و سپس مانند یک شاهین آن را تماشا کنید.” – ریچارد کخ، اصل 20/80

امروز قصد دارم نحوه استفاده از قدرت قانون 20/80 را در زندگی با شما به اشتراک بگذارم. در حالی که من به شخصه در ابتدا از آن فقط در محل کار استفاده می‌کردم، اما بعدا متوجه شدم که این قانون در تمام ابعاد زندگی ما – از روابط گرفته تا عادات و سلامتی ما – اعمال شده و استفاده از آن نتایج بزرگی به همراه دارد.

قانون 20/80 چیست؟

تصور کنید که مدیرعامل یک شرکت هستید و چند نیروی فروش دارید. حالا بیایید فرض کنید در دنیایی که همه چیز برابر است، همه به‌طرز متناسبی در فروش شما مشارکت دارند، یعنی 20 درصد از کارکنان، 20 درصد از فروش را انجام می‌دهند، 50 درصد از کارکنان 50 درصد از فروش و 80 درصد آن‌ها 80 درصد از فروش را برای شما به ارمغان می‌آورند.

اما اگر به جای این رابطه 1-1 متوجه شوید که درواقع 80 درصد از فروش شما نتیجه 20 درصد از نیروی فروش شما است، چه؟

قانون 20/80

این قانون 20/80 است – که در آن 80٪ نتایج (یا خروجی) در بسیاری از موقعیت‌ها از 20٪ علل (یا ورودی) ناشی می‌شوند. این پدیده اولین بار توسط ویلفردو پارتو، اقتصاددان ایتالیایی کشف شد. او دریافت که تقریبا 80 درصد از زمین‌های ایتالیا متعلق به 20 درصد از جمعیت است. او این اصل را برای بار نخست هنگام باغبانی رعایت کرد و متوجه شد که 20 درصد از نخودها 80 درصد نخودهای برداشت شده را تولید می‌کنند.

اثر 20/80 همچنین به عنوان اصل پارتو، اصل 20/80 و قانون اندک‌های حیاتی نیز شناخته می‌شود، که در آن به «تعدادی حیاتی» اشاره داشته که در اکثریت نتیجه نقش دارند.

مثال‌هایی از قانون 20/80 در عمل

در این قسمت برخی از بسیار موقعیت‌هایی که قانون 20/80 را می‌توان در آن مشاهده کرد، آمده است:

  • جمعیت: 80% از جمعیت انگلستان (25.8 میلیون از 32.3 میلیون) از 20% شهرهای آن (53 شهر از 263 شهر) هستند.
  • مصرف منابع: 70 درصد انرژی جهان، 75 درصد فلزات و 85 درصد الوار آن توسط 20 درصد از کشورهای جهان مصرف می‌شوند (این کشورها کمتر از 20 درصد جمعیت جهان را دارند).
  • منابع طبیعی: 80 درصد از ثروت معدنی زمین در حدود خیلی کمتر از 20 درصد سطح زمین به دست می‌آید.
  • ثروت: 85٪ از کل دارایی‌های جهانی متعلق به 10٪ افراد است.
  • جرایم: درصد زیادی از جرایم معمولا توسط یک سری از مجرمان مکررا انجام شده که بخش کوچکی از کل جمعیت را تشکیل می‌دهند. در سوئد، 1٪ از جمعیت مسئول 63٪ از جنایات خشونت‌آمیز هستند.
  • کتاب: 80 درصد ارزش یک کتاب را می‌توان از 20 درصد محتوای آن به دست آورد.
  • لباس: بیشتر اوقات شما فقط چند لباس را در کمد لباس خود می‌پوشید.
  • طلاق: درصد کمی از افراد متاهل نقش بیشتری را در طلاق دارند، به همین دلیل است که تعداد بیشتری از ازدواج‌های دوم و سوم در مقایسه با ازدواج اول شکست می‌خورد.
  • مصرف: در هر صنعتی، تعداد کمی از برندها روی مصرف جهانی غالب هستند، به عنوان مثال، کوکاکولا و پپسی برای نوشابه‌های گازدار، مایکروسافت ویندوز و مکینتاش برای سیستم‌عامل‌ها و سامسونگ و آیفون برای تلفن‌های همراه.
  • زندگی روزمره: وقتی قصد خوردن غذا در بیرون را دارید، معمولا در همان چند رستوران همیشگی غذا می‌خورید.
  • سیگارکشیدن: 100% مصرف سیگار دنیا، توسط تقریبا 20% از جمعیت جهان انجام می‌شود.
  • کسب و کار: 80 درصد از فروش معمولا توسط 20 درصد از مشتریان (مشتریان وفادار شما که عاشق کار شما هستند) حاصل می‌شود. 80 درصد از شکایات معمولا از 20 درصد مشتریان است.
  • روابط: 80 درصد از شادی و ارزشی که از روابط به دست می‌آورید از 20 درصد افرادی است که می‌شناسید (دوستان نزدیک، خانواده، شریک زندگی).
  • دستیابی به هدف: 80٪ نتایج در هدف شما از 20٪ اقدامات شما به دست می‌آید (یعنی چند کار حیاتی به حصول بزرگترین نتایج در هدف شما کمک می‌کند).

…. و غیره.

استفاده از قانون 20/80 در زندگی ما

قانون 20/80 به ما می‌گوید که بخش بزرگی از نتایج به دلیل وجود تعداد کمی از عوامل است.

  • 20 درصد از ورودی منجر به 80 درصد خروجی می‌شود. من این‌ها را اقدامات 20 درصدی موثر می‌نامم. ارزش زیادی دارند زیرا نتایجی با تاثیرگذاری بالا ایجاد می‌کنند.
  • از طرفی 80 درصد ورودی تنها به 20 درصد خروجی منتهی می‌شود. من به این‌ها اقدامات 80 درصدی کم‌تاثیر می‌گویم. تاثیر کمی دارند، زیرا حتی زمانی که آن‌ها را بسیار خوب هم انجام ‌دهید، تاثیر قابل توجهی در نتیجه ندارند.

لزومی ندارد که دقیقا 20/80 باشد – برای مثال، 70٪ خروجی می‌تواند توسط 30٪ ورودی ایجاد شود، یا 60٪ خروجی می‌تواند از 40٪ ورودی به دست آید. درصدهای ورودی و خروجی نیز نباید حتما تا 100 درصد جمع شوند – 70 درصد خروجی می‌تواند ناشی از 20 درصد (به جای 30 درصد) ورودی باشد. اتفاقا این موضوع هم دیدگاه پارتو بود (استفاده از 70-20 یا 60-10).

نکته این است که بدانید (الف) رابطه بین ورودی و خروجی اغلب 1:1 نیست، و (ب) برخی از ورودی‌ها بسیار تاثیرگذارتر از سایر موارد هستند.

قانون 80/20 دو مفهوم برای من و شما دارد

واقعیت شماره 1: درک این‌که کمتر، بیشتر است

اولا همه چیز برابر نیست. مهم نیست که چه کاری انجام می‌دهید، همیشه چند کار حیاتی هستند که اهمیت بیشتری دارند. شما باید به جای این‌که در آن واحد چند کار انجام دهید، روی چند کار حیاتی، یعنی  کارهای موثر 20 درصدی تمرکز کنید.

این موضوع به عنوان “کمتر بیشتر است” شناخته می‌شود که در آن انجام کار کمتر نتایج بیشتری را با خود به همراه خواهد داشت. در واقع این همان موثربودن است تا کارآمدبودن، چیزی که من در پست‌های مدیریت زمان خود در مورد آن صحبت می‌کنم.

استفاده از «کمتر بیشتر است» به این معناست که از خود بپرسید:

  • چگونه می‌توانم کارهایی را که ارزش زیادی ایجاد نمی‌کنند، حذف کنم؟
  • چگونه می‌توانم انرژی خود را روی فعالیت‌هایی متمرکز کنم که باعث خوشحالی و رضایت بیشتر من می‌شوند؟

واقعیت شماره 2: دستیابی به بیشتر با کمتر

در جامعه امروز ما طرز فکر «بیشتر با بیشتر» غالب است. به ما گفته شده که باید بیشتر کار کنیم تا بیشتر به دست آوریم. اگر بیشتر کار نکنیم، بازنده هستیم. بنابراین ما مسئولیت‌های متعددی را بر عهده داریم، همیشه سرمان شلوغ است و فهرست کارهایی که باید انجام دهیم آن‌قدر طولانی است که تا 3 ماه آینده نیز ادامه دارد.

اما هر چه بیشتر این کارها را انجام دهیم، بیشتر خسته می‌شویم. همان‌طور که ما سعی می‌کنیم تا با نیازها و مسئولیت‌های پایان‌ناپذیر همراه شویم، سلامتی ما کاهش می‌یابد، زندگی اجتماعی ما آسیب می‌بیند، و تمام پول‌های اضافی که به دست آورده‌ایم، صرف پرداخت هزینه‌ها و وام‌های بیشتر می‌شود. با تمام زمانی که صرف انجام کارهای بیشتر و بیشتر می‌کنیم، اما به نظر نمی‌رسد در ازای آن بیشتر هم دریافت کنیم.

اگر به «بیشتر با بیشتر» نرسیدیم چه؟ اگر واقعا به «بیشتر با کمتر» دست پیدا کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ – آیا ممکن است که ما با تمرکز بر موارد مهم معدودی پیشرفت بیشتری کنیم؟ با هدایت تمام انرژی خود روی چیزهای مهم و نه تلاش برای تعقیب هر چیز درخشانی؟

قانون 20/80 درباره این است که چگونه از زندگی خود بهره بیشتری ببرید. وقتی از چیزهایی که مهم نیستند کم ‌کنید، می‌توانید زمان بیشتری برای چیزهایی که اهمیت بیشتری دارند، داشته باشید. وقتی کارهایی که شما را خسته می‌کند کنار بگذارید، زمان و انرژی بیشتری برای چیزهای مهم‌تر دارید.

در پایان، هدف اصل 20/80 این است که با کار کمتر به نتایج بیشتری دست یابیم تا بتوانیم بیشترین استفاده را از زمان خود در این دنیا ببریم. تمرکز بر چیزهای که بیشترین معنا را برای ما دارند، رضایت و شادی را برای ما به همراه دارد.

در قسمت بعدی می‌خواهم 6 تصور غلط رایج مردم در مورد قانون 20/80 را با شما به اشتراک بگذارم.

6 تصور غلط رایج از قانون 20/80

این قسمت 2 از یک مجموعه 3 قسمتی در مورد قانون 20/80 بوده و این‌که چگونه می‌توانید با استفاده از آن و با صرف انرژی کمتر به چیزهای بیشتری در زندگی دست پیدا کنید.

هنگام تدریس قانون 20/80 در کلاس‌هایم، متوجه برخی تصورات غلط رایج در مورد آن شدم. در این‌جا می‌خواهم آن‌ها را روشن کنم:

  1. تصور اشتباه شماره 1: 20/80 به معنی حذف تمام کارهای بی‌اهمیت است. درست نیست. برخی از کارها کم‌ارزش هستند اما باید انجام شوند. مثل شستن لباس‌ها و پرداخت قبوض. انجام ندادن آن‌ها ابعاد منفی قابل توجهی در پی دارد. اصل 20/80 در مورد صرف زمان بیشتر برای موارد مهم و صرف زمان کمتر برای موارد بی‌اهمیت (با اتوماتیک‌سازی، دسته‌بندی، تقسیم وظایف و غیره) و حذف اقدامات تقریبا بدون ارزش است (انجام‌ندادن آن‌ها تفاوتی ایجاد نمی‌کند).
  2. تصور اشتباه شماره 2: باید دقیقا 20/80 باشد. لازم نیست. همان‌طور که در قسمت 1 اشاره کردم، این دیدگاه پارتو بود، استفاده از 70-20 (به جای 20/80). بنابراین مثلا فرض کنید 10 کار در لیست کارهای خود دارید. این بدان معنا نیست که باید حتما 2 کار (20٪ از 10 کار) با ارزش بالا وجود داشته باشد. شاید شما 3 کار دارید که در بدست‌آوردن 80 درصد نتایج کمک می‌کند. شاید 4 تا از کارها به 90 درصد نتایج کمک کنند. نکته این است که درصد کمی از ورودی‌ها باعث ایجاد درصد زیادی از نتایج ‌شوند.
  3. تصور اشتباه شماره 3: جمع اعداد باید 100 شود. 80٪ نشان‌دهنده نتایج و 20٪ نشان‌دهنده عوامل است. زمانی که پارتو این ارتباط را برقرار کرد، در مورد توزیع ثروت در ایتالیا بود، جایی که 20 درصد مردم 80 درصد زمین‌ها را در اختیار داشتند. واقعیت این است که می‌تواند 20/70، 30/90 و غیره نیز باشد، لزوما درصد عوامل و درصد نتایج نباید به 100 برسد.
  4. تصور غلط شماره 4: 20/80 از روی تنبلی است. نه این‌طور نیست. – 20/80 در مورد موثربودن است. وقتی از اصل 20/80 استفاده می‌کنید، روی مواردی تمرکز می‌کنید که می‌توانند بیشترین تاثیر را داشته باشند. درواقع در مورد استفاده از انرژی محدود شما برای ایجاد حداکثر تاثیر است، نه این‌که در نحوه انجام کارها تصادفی و غیر استراتژیک عمل کنید.
  5. تصور اشتباه شماره 5: این قانون فقط در حوزه تجارت کار می‌کند. درست است که قانون 80/20 در دنیای تجارت معروف شد، اما تقریبا در همه ابعاد زندگی کاربرد دارد. کاربرد آن را می‌توان در ورزش، علم، نرم‌افزار، پزشکی و موارد دیگر یافت. آن را می‌توان در روابط، باورها، اهداف، عادات (20٪ از عادات بزرگترین تفاوت‌ها را ایجاد می‌کنند) و سلامت (20٪ از اقدامات در جهت سلامتی، بیشترین تفاوت‌ها را برای ما ایجاد می کنند) پیدا کرد. این قانون واقعا یک روش در زندگی است.
  6. تصور اشتباه شماره 6: 20/80 مربوط به اجیرشدگی است. برخی از مردم در برابر20/80 مقاومت می‌کنند زیرا نمی‌خواهند انتخاب کنند. آن‌ها از نه گفتن ناراحت می‌شوند. آن‌ها می‌خواهند همه کارها را انجام دهند. اما وقتی این اصل را در زندگی خود به کار می‌برید، درواقع از قبل انتخاب می‌کنید – شما اقدامات موثری را انتخاب می‌کنید که می‌توانند به واسطه توجه و تمرکز شما نتایج زیادی را به همراه بیاورند. این قانون درباره انتخاب‌هایی است که بتوانید با زمان محدودی که در این دنیا دارید، بیشترین تاثیر را داشته باشید.

مقاومت اولیه من نسبت به 20/80

من عادت نداشتم قانون 20/80 را اجرا کنم زیرا احساس می‌کردم با خود کمال گرای من در تضاد است. اعتقاد من این بود که ما باید 100% خود را در همه چیز بگذاریم، نه این‌که فقط مواردی را انتخاب کرده و روی آن‌ها تمرکز کنیم. همچنین احساس می‌کردم که نتیجه نهایی هر فعالیتی از مجموع ورودی‌های آن حاصل می‌شود. اگر بخواهیم مواردی که «بسیار مهم نیستند» را جدا کنیم، نتیجه نهایی به گونه‌ای آسیب می‌بیند که حتی نمی‌توانیم آن را پیش‌بینی کنیم.

اما این احساسات ناشی از تفکر خطی و ندیدن نمای کلی موضوع بود. بعدا متوجه شدم که من به مسائل به روشی اشتباه نگاه می‌کنم، بدون این‌که توجهی به محدودیت‌های منابعم داشته باشم. مطمئنا، در دنیایی بی‌نقص که در آن؛ زمان، انرژی و منابع نامحدودی (پول و غیره) در اختیار داشته باشم، قاون 20/80 اهمیتی نخواهد داشت. اگر می‌توانستم خودم را به 100 بدن تقسیم کنم و همزمان در 100 مکان باشم و به‌علاوه نخوابیدن هم برای بدنم مضر نباشد، آن موقع می‌توانم با 100 درصد فداکاری روی 100 درصد ورودی‌ها تمرکز کنم.

اما از آن‌جایی که انرژی انسان محدود است و ما یک منبع تجدید‌ناپذیر به اسم زمان روی زمین داریم، پس باید آگاه باشیم که زمان و انرژی خود را چگونه صرف می‌کنیم. اینجاست که قانون 20/80 وارد می‌شود. در طول سال ها، با اعمال این قانون در زندگیم یاد گرفتم که:

  • به جای این‌که خودم را در 20 هدف کوچک غرق کنم، روی اهدافی تمرکز ‌کنم که بیشترین تفاوت را ایجاد کنند.
  • چند کار کلیدی که وبلاگ من را سریع‌تر رشد دهند، شناسایی کردم و به همین دلیل، وبلاگ من به سرعت به یکی از برترین وبلاگ‌های خودیاری امروز تبدیل شد.
  • ·          به جای این‌که خودم را با افراد منفی و افرادی که خیلی راحت از کمک‌های من قدردانی نمی‌کنند خسته کنم، روی روابط مثبتی تمرکز می‌کنم که باعث رضایت من شوند.
  • برای دادن سرویس به هر مشتری (یا خواننده‌ای) تلاش نمی‌کنم، بلکه برای سرویس‌دهی به مشتریانی که از کاری که من برایشان انجام می‌دهم قدردانی می‌کنند، برای وقت من ارزش قائل هستند و من را بدیهی نمی‌دانند، تلاش می‌کنم. دانستن این‌که می‌توانم 0.01% بازدیدکنندگان وب سمی را حذف کنم، انرژی ذهنی من را بیشتر برای خدمت به 99.99% بازدیدکنندگان آزاد کرده است.

برای ایده‌آل‌گراها و کمال‌گراها، قانون 20/80 حتی مهم‌تر است، زیرا به آن‌ها کمک می‌کند با وجود زمان و انرژی محدود، هم نتایج بیشتری به دست آورده و هم بیشتر در کنار خانواده باشیم. با اولویت‌بندی صحیح و گذاشتن انرژی خود در مکان‌های مناسب، ما خیلی بیشتر از لذت‌های زندگی بهره‌مند می‌شویم.

نقش قضاوت در 20/80

در اقداماتی که از هر قانون یا اصلی توسط مردم انجام می‌شود، آگاهی و قضاوت هم باید وارد عمل شوند.

یعنی ممکن است اشتباه کنیم. ممکن است فکر کنیم که برخی از وظایف 20 درصدی ارزش بالایی دارند در حالی که این‌طور نیستند. ممکن است انجام برخی از وظایف کم‌تاثیر را که بعدا حیاتی می‌شوند، قطع کنیم.

بهترین راه برای مقابله با این موضوع، بهبود قضاوت است. این کار را می‌توان با یادگیری انجام داد. با اشتباه‌کردن. و با بررسی نتایج و ارزیابی ارتباط بین ورودی و خروجی. با مطالعه کارهایی که افراد موفق در این زمینه انجام می‌دهند و ما می‌توانیم از آن‌ها بیاموزیم.

به یاد داشته باشید که وقتی تصمیمی در مورد کاری که باید انجام دهید نمی‌گیرید، درواقع چیزهای دیگری که می‌توانند تحت نظر شما رشد قابل توجهی داشته باشند را انتخاب می‌کنید. به جای اجتناب از انتخاب به دلیل ترس از حذف موارد مهم، سعی کنید قضاوت‌ خود را اصلاح کنید تا بتوانید تصمیمات بهتری بگیرید. از آن‌جایی که همیشه درجه مشخصی از خطا در عمل ما وجود خواهد داشت، در نتیجه ما فقط می‌توانیم برای رسیدن به دقیق‌ترین کاربرد 20/80 به جای داشتن کمال‌گرایی تلاش کنیم. ممکن است هرگز 100% درست عمل نکنیم، اما هر چه بیشتر یاد بگیریم، داده‌های بیشتری برای بهبود قضاوت و ارزیابی دقیق‌تر داریم.

هرچقدر که نتایج مثبت بیشتری ببینیم، به این معنی است که در مسیر درستی حرکت می‌کنیم. فقط با تمرین است که می‌توانیم بهتر شویم. 🙂

در قسمت آخر، یک روش 3 مرحله‌ای را با شما به اشتراک می‌گذارم تا بتوانید قانون 20/80 را در تمام زمینه‌های زندگیتان اعمال کنید.

اکنون در 3 مرحله ساده قانون 20/80 را در زندگی خود اعمال کنید

این آخرین قسمت از یک مجموعه 3 قسمتی در مورد قانون 20/80 است و این‌که چگونه می‌توانید با استفاده از آن با کار کمتر به نتایج بیشتری در زندگی برسید.

سه مرحله ساده برای اعمال قانون 20/80 در زندگی شما وجود دارد.

مرحله 1: اهداف 20/80 خود را مشخص کنید

با شناسایی اهداف 20/80 خود شروع کنید. آن‌ها 20 درصد از اهداف شما هستند که در صورت دستیابی به آن‌ها 80 درصد از کل رضایتتان را برای شما فراهم می‌کنند که 100 درصد آن شادی شما از رسیدن به تمام اهدافتان است. (کخ از آن‌ها به عنوان مقصد 20/80 یاد می‌کند، اما من آن‌ها را اهداف 20/80 می‌نامم.)

اهداف 20 درصدی که واقعا می‌خواهید چیست؟ اهداف 20 درصدی که واقعا برای شما مهم هستند چیست؟ این‌ها اهدافی هستند که باید روی آن‌ها تمرکز کنید. 2-3 هدف را نگه دارید. آن‌ها باید در راستای هدف مهم زندگی شما باشند.

ایده این است که خود را در 50 هدف غرق نکنید، زیرا برای رسیدن به هر هدفی نیاز به زمان و تلاش است. در حالی که هنوز می‌توانید فهرست بزرگی از اهداف داشته باشید (مثلا لیست کارهایی که تمایل دارید قبل از مرگ انجام دهید)، شفاف‌بودن در مورد اهداف 20/80 به شما کمک می‌کند روی کارهای اصلی و مهم خود در زندگی تمرکز کنید.

مرحله 2: مسیر 20/80 خود را مشخص کنید

هر هدفی معمولا دارای چهار راه ممکن برای رسیدن به آن است:

1.  تلاش کم، پاداش کم

2.  تلاش زیاد، پاداش کم

3.  تلاش زیاد، پاداش بالا

4. تلاش کم، پاداش بالا

حالا اگر قرار به انتخاب باشد، کدام مسیر را انتخاب می‌کنید؟

اگر به شماره 4 پاسخ دادید: تلاش کم، پاداش بالا، حق با شماست! این مسیر 20/80 است، ساده‌ترین مسیر برای دستیابی به حداکثر نتایج. (کخ از این به روش به عنوان مسیر 20/80 یاد می‌کند.)

فرض کنید شما دانش‌آموز هستید و می‌خواهید در مدرسه عالی باشید. بیایید با نگاهی به چهار روش ممکن ببینیم چه نتایجی می‌گیرید:

1.  تلاش کم، پاداش کم: در آخرین لحظه مطالعه کنید.

2.  تلاش زیاد، پاداش کم: در تمام همایش‌ها شرکت کنید اما توجه نکنید. بدون آمادگی به کلاس بروید. یک جدول زمانی کامل برای مطالعه برنامه‌ریزی کنید اما هنگام مطالعه تمرکز نکنید.

3.  تلاش زیاد، پاداش بالا: در تمام همایش‌ها شرکت کنید و توجه کنید. هر روز مطالعه کنید. هر کتاب درسی در این دنیا را بخوانید. راه‌حل‌ها و پاسخ‌ها را تمرین کرده و به خاطر بسپارید.

4.  تلاش کم، پاداش بالا: در همایش‌های کلیدی شرکت کنید. مفاهیم کلیدی موضوعات را درک کنید. سوالات احتمالی را که با بررسی روند امتحانات گذشته و صحبت با اساتید ممکن است در آزمون‌ها بیاید شناسایی کنید. با استفاده از نقشه‌های ذهنی و تکنیک‌های مطالعه درس بخوانید.

در بین چهار مسیر، مسیر چهارم بهترین بازدهی را به شما می‌دهد.

به‌طور مشابه برای هر هدف، همیشه چهار مسیر ممکن وجود دارد که می‌توانید یکی از آن‌ها را انتخاب کنید، یکی از این 4 مسیر، مسیر 20/80 است.

به هدف 20/80 خود مراجعه کنید. از خودتان بپرسید:

1.  تمام مسیرهایی که می‌توانم برای رسیدن به این هدف طی کنم کدام‌ها هستند؟

2. از بین آن‌ها، مسیر 20/80 که من را به هدفم می‌رساند کدام است؟

تحقیق کنید و ببینید که دیگران برای رسیدن به اهداف مشابه اهداف شما چه کرده‌اند. از تجربیات آن‌ها درس گرفته و در هنگام برنامه‌ریزی مسیرتان، آن را مدنظر قرار دهید. با کسانی که آگاهی بیشتری دارند صحبت کنید. سپس، مسیر 20/80 خود را ترسیم کنید.

مرحله 3: اقدامات 20/80 خود را شناسایی کنید

اقدامات 20/80 شما ستون‌های کلیدی موفقیت شما هستند.

به جای پریدن مستقیم به عمق مسائل، ابتدا یک قدم به عقب بردارید. تمام اقداماتی که می‌توانید در طی مسیر خود انجام دهید مطالعه کنید. باز هم تحقیق کنید کسانی که در این هدف موفق شدند چه کارهایی انجام دادند. اقدامات کلیدی که تفاوت بزرگی در نتیجه کارها ایجاد می‌کنند چه چیزهایی هستند؟ “نیاز به انجام” در مقابل “خوب انجام‌دادن” چیست؟ چند عملی که واقعا مهم هستند، و در صورت انجام آن‌ها، موفقیت را تضمین می‌کنند، کدامند؟ این‌ها اقدامات 20/80 شما هستند.

زمانی که دوره تعالی فردی را شروع کردم، مطالب زیادی خواندم که توسط وبلاگ‌نویسان موفقی نوشته شده بود و درباره روش‌هایی بود که آن‌ها برای افزایش ترافیک سایت‌های خود استفاده می‌کردند. هر کدام فرمول‌های برنده متفاوتی داشتند، از جمله روش‌های دهان به دهان، پست مهمان، نظردادن درمورد محتوای وبلاگ، ارسال پست در انجمن‌ها، ارسال در پست سایت‌های نشانه‌گذاری اجتماعی، نوشتن محتوای باکیفیت، شبکه‌سازی با وبلاگ‌نویسان، مشارکت، نوشتن کتاب‌های الکترونیکی، بهینه‌سازی موتور جستجو برای گوگل، قرارگرفتن در فهرست راهنماهای مقاله – همه این‌ها، یک لیست وحشتناک از مراحلی که باید عملی می‌شد.

پس از مدتی آزمون و خطا و مشاهده چشم‌انداز کلی در آن زمان، به این نتیجه رسیدم که برخی از اقدامات به‌طرز قابل توجهی موثرتر از سایر اقدامات برای افزایش ترافیک بودند (یعنی نوشتن محتوای باکیفیت، پست مهمان، و فهرست‌شدن در سایت‌های نشانک‌گذاری اجتماعی). سپس تمام تلاشم برای استفاده از یک رویکرد عمومی صرف آن‌ها کردم. این اقدامات 20/80 من بود.

نتایج نتیجه داد – در اولین ماه راه‌اندازی، 30000 بازدیدکننده دریافت کردم. در کمتر از سه سال، من به بیش از یک میلیون بازدید از صفحه در ماه رسیدم.

درواقع شما می‌خواهید اقدامات 20/80 خود را شناسایی کنید. شما باید تحقیق کنید، آزمایش کنید، تجربه کنید و تاکتیک های مختلف را امتحان کنید. نکته کلیدی در این‌جا این است که از انجام‌دادن طفره نروید، بلکه (الف) چیزهای مختلف را امتحان کنید، (ب) ذهن خود را باز کرده و از دیگران بیاموزید، و سپس (ج) فهرستی از اقدامات 20/80 خود را برای عمل‌کردن تهیه کنید.

بررسی زمینه‌های زندگی با قانون 20/80

یک رویکرد سه مرحله‌ای که در تمام زمینه‌های زندگی شما اعمال می‌شود. در این‌جا چند نمونه آورده شده است:

  1. عادات. روتین امروز شما چیست؟ چه عادات کم ارزشی هستند که باید حذف کنید؟ 20٪  از عادات کلیدی قدرتی که می‌توانید برای ایجاد 80٪ ارزش در زندگی خود انتخاب کنید، مانند مدیتیشن و زود بیدارشدن چه چیزهایی هستند؟
  2. اندیشه‌ها. به افکاری که در ذهنتان می‌گذرد توجه کنید. کدام افکار به شما احساس خوبی می‌دهند؟ کدام افکار به شما احساس منفی می‌دهند؟ 20٪ افکار باارزشی که می‌توانید برای بهترکردن روز خود روی آن‌ها تمرکز کنید کدام‌ها هستند؟ 80% افکار کم ارزشی که می‌توانید حذفشان کنید چه چیزهایی هستند؟
  3. سلامتی. رژیم فعلی شما چیست؟ چند کار کلیدی که می‌توانید برای بهبود سلامت خود انجام دهید چه چیزهایی هستند؟ هشت لیوان آب می‌نوشید؟ میوه و سبزیجات به اندازه کافی می‌خورید؟ خوردن غذاهایی با ارزش غذایی بالا چطور؟
  4. روابط. روابط فعلی شما چیست؟ آن‌ها را فهرست کنید – خانواده، دوستان، همکاران، آشنایان و بستگان. کدام 20 درصد از روابط شما 80 درصد از شادیتان را به شما می‌دهند؟ چگونه می‌توانید برای این 20 درصد روابط زمان بیشتری صرف کنید تا از آن‌ها بهره بیشتری ببرید؟
  5. شغل. آیا از شغلی که دارید لذت می‌برید؟ اگر نه، مسیر 20/80 شما برای داشتن حرفه ایده‌آلتان چیست؟ اگر شغل فعلی خود را دوست دارید، 20 درصد وظایفی که بیشتر از همه از آن‌ها لذت می‌برید کدام‌ها هستند؟- و چگونه می‌توانید آن‌ها را بیشتر انجام دهید تا عشق خود را به کارتان افزایش دهید؟
  6. ثروت. 20 درصد فعالیت‌هایی که بیشترین ثروت شما را در حال حاضر تولید می‌کنند کدام موارد هستند؟ چگونه می‌توانید روی آن‌ها تمرکز کنید تا سود خود را افزایش دهید؟ اگر کارمند هستید، متغیرهای کلیدی که حقوق شما با آن مرتبط است چه چیزهایی هستند؟ چگونه می‌توانید روی این متغیرها تمرکز کنید تا عملکرد خود را به حداکثر برسانید؟
  7. بهره‌وری. روتین روزانه شما چیست؟ کدام 20 درصد از کارهای روزانه شما بیشترین ارزش و شادی را برایتان ایجاد می‌کنند؟ چگونه می‌توانید زمان بیشتری را برای این کارهای 20 درصدی صرف کنید؟ چگونه می‌توانید 80 درصد وظایفی را که در ازای آن پاداش زیادی به شما نمی‌دهند، کاهش داده یا به شخص دیگری محول کنید؟

تمرین 20/80 در زندگی من

من بیش از 10 سال است که از قانون 20/80 در زندگی خود استفاده می‌کنم. هر بار که آن را انجام می‌دهم، ارزش آن دوباره برای من تایید می‌شود:

  • روابط. در طول سال‌ها، متوجه شدم که در حالی که با افراد زیادی در شبکه‌های اجتماعی خود ارتباط دارم، اما ۸۰ درصد از لذت من فقط از چند فرد مهم ناشی می‌شود. شوهرم، اعضای خانواده، چند دوست صمیمی و مشتریانی که از کاری که انجام می‌دهم قدردانی می‌کنند. بنابراین، من بیشتر بر توسعه این روابط تمرکز کرده و از طرف دیگر صرف زمان را در روابط خسته‌کننده کاهش می‌دهم.
  • عادات. من چند عادت کلیدی که بیشترین تفاوت را در زندگی من ایجاد می‌کنند، در خود تقویت می‌کنم: (الف) تغذیه سالم، (ب) مدیتیشن، و (ج) زود بیدارشدن. اگرچه این عادات بسیار ساده به‌نظر می‌رسند، اما فواید زیادی با خود به همراه دارند. بعد از رشد آن‌ها در خودم، من بسیار پربازده‌تر، متمرکزتر و شادتر هستم. همچنین من می‌دانم که با تمرین آن‌ها، سلامتی و طول عمر بالقوه خود را افزایش می‌دهم.
  • کسب و کار. یک تجزیه و تحلیل ساده از مخاطبانم به من نشان می‌دهد که 20٪ از مخاطبان من بیشترین حمایت را از کارم دارند – آن‌ها محصولات من را می‌خرند، یادداشتهای قدردانی می‌فرستند و از کار من پیش دیگران تعریف می‌کنند. این‌ها وفادارترین مشتریان من هستند که به کار من اعتماد داشته و می‌دانند که من همیشه بهترین را آماده می‌کنم. از طرف دیگر، درصد بسیار کمی از کل مخاطبان من، شاید 0.01 درصد، در ایجاد بسیاری از انرژی‌های منفی و جوهای سمی که از راه‌اندازی یک سایت عمومی دریافت می‌کنم، نقش دارند. با پیروی از قانون 20/80، می دانم که باید مشتریان دسته دوم را کنار گذاشته و در عین حال روی افرادی که برای کارم ارزش قائل هستند تمرکز کنم، نه این‌که فکر کنم باید به همه سرویس داده و در این کار خودم را خسته کنم.
  • زندگی روزمره. پس از تامل در فعالیت‌های روزانه‌ام، متوجه شدم که بیشترین الهام از زندگی را زمانی می‌گیرم که در طبیعت و یا با افراد هم‌فکرم در ارتباط باشم. بنابراین، راه‌هایی برای انجام بیشتر این کارها پیدا می‌کنم، با افرادی که علایق مشترکی دارند ارتباط برقرار می‌کنم و یا با شوهرم به پارک می‌روم. در عین حال، مدام در حال حذف کارهایی هستم که من را خسته می‌کنند. با این کار من ارزش بیشتری از زندگی روزمره‌ام دریافت می‌کنم. در نتیجه زندگی بسیار رضایت بخش‌تر و با ارزش‌تر می‌شود.

حرکت رو به جلو

به این فکر کنید که چگونه می‌توانید 20/80 را در ابعاد مختلف زندگی فردی خود اعمال کنید. ابتدا با بخش کوچکی از زندگی خود، مانند روابط یا سلامتی شروع کرده، سپس از آن‌جا ادامه دهید. شما واقعا معنای “کمتر با بیشتر” و “بیشتر با کمتر” را تجربه خواهید کرد. موفق باشید! 🙂

اشتراک گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *