هدف بخشی جدایی ناپذیر از سلامت ذهنی و جسمی است. نه تنها برای طول عمر مغز بسیار مهم است، بلکه افرادی که هدفی در زندگی دارند، سلامت جسمانی کلی بهتری دارند. با این حال، “زندگی با هدف” کمی مفهومی سخت است. چگونه میدانید که آیا در مسیر درستی هستید؟و زندگی با هدف در واقع چگونه به نظر میرسد؟
خبر خوب: کارآفرین و استاد دانشکده بازرگانی کلمبیا، دکتر هیتندرا وادوا، نویسنده کتاب تسلط درونی، تأثیر بیرونی (Inner Mastery, Outer Impact) یک برنامه پنج مرحلهای برای ایجاد هدف در زندگی روزمره شما ایجاد کرده است. در ادامه این پنج مرحله را مشاهده خواهید کرد. پس همراه زردنیوز باشید.
مرحله 0: گشت و گذار
خب، در حقیقت یک مرحله “صفر” برای یافتن هدف خود وجود دارد. به گفته وادوا (Wadhwa)، اولین مرحله، مرحله گشت و گذار است، “جایی که فرد فقط در حال گذراندن مراحل زندگی است و بسیار راضی، خشنود و راحت است.” همانطور که از نام آن پیداست، شما در حال گشت و گذار در زندگی هستید بدون اینکه فکر کنید آیا چیز دیگری برای بدست آوردن وجود دارد یا خیر. وادوا میگوید: «اساساً [شما] نمیخواهید بپذیرید که زندگی چیزی بیش از مادیات است که فرد را به خودش جذب میکند.»
اکنون، هیچ مشکلی در مرحله گشت و گذار وجود ندارد. این بدان معنا نیست که شما نسبت به دنیای اطراف خود غافل هستید – میتوانید با خوشحالی به جلو حرکت کنید! اما برای بسیاری، این مرحله قبل از بروز هر نوع کنجکاوی است.
مرحله 1: الهام
در اینجا، ممکن است به نوعی متوجه یک انگیزه یا ندای درونی شوید. وادوا میگوید: “الهام میتواند از یک شوک به سیستم، شاید یک ضرر شخصی یا یک شکست، یا فقط یک ندا، یک بیداری از درون باشد.”برای مثال، وادوا به اشتراک میگذارد که چگونه یکی از دانشآموزانش یک روز از مدرسه راهنمایی به خانه آمد و به مادرش گفت که میخواهد وقتی بزرگ شد دکتر سرطان شود – او اکنون یک سرطانشناس باورنکردنی است.”
البته همه این نوع بیداری درونی را ندارند. وادوا میگوید: «اما برای بسیاری از ما، لحظاتی وجود دارد که در آن الهامات خاص، کششهای خاصی دریافت میکنیم.»
«در آن لحظات، ما احساس میکنیم چیز دیگری وجود دارد… با گذشت زمان، اگر شروع به توجه کنیم و آن نقطهها را به هم وصل کنیم، ممکن است به ما اطلاعاتی در مورد آنچه که زندگی ما به عنوان یک هدف نشان میدهد، بدهد.»
مرحله 2: جستجو
برای اتصال آن نقاط درونی، با مرحله جستجو مواجه میشوید. در اینجا، ممکن است از طریق مربیان، کتابهای مقدس یا افرادی که عموماً به آنها علاقه دارید، راهنمایی بجویید که نشان دهنده نوع ارزشهای شما و هدفی هستند که میخواهید به آن برسید. او میگوید: «مجموعهای از درون اندیشیها و کاوشهای بیرونی در نهایت میتواند ما را به جایی برساند که در آن بافتهای بیشتری به وجود میآیند. سپس میتوانید شروع به شناسایی باورهای اصلی و جهتگیری کنید که به زندگی شما معنا میبخشد.»
مرحله 3: معین کردن
وادوا میگوید: « «هنگامی که جستجو شروع به نتیجهگیری میکند، ما شروع به سازماندهی چیزهایی میکنیم که از آنها حمایت میکنیم و به آن پایبند هستیم. در حال حاضر، این تعریف یک رابطه همیشه در حال تکامل است، بنابراین احساس نکنید که باید هدف خود را نامگذاری کنید و برای همیشه به آن پایبند باشید – هدفتان نیز مانند شما اجازه رشد و تغییر دارد.
بهعنوانمثال، «من در اوایل به خشونتپرهیزی علاقه زیادی داشتم، اما درک من از معنای واقعی خشونت به شیوهای عملی در جهان، بسیار تکاملی بوده است». در ابتدا، صرفاً در مورد اجتناب از خشونت فیزیکی بود، اما با بزرگتر شدن او، این بسیار بیشتر شد. او ادامه میدهد: «این بیشتر در مورد کاهش میل به درگیر شدن در خشونت عاطفی بود – صدمه زدن به کسی یا انجام کاری که تأثیر عاطفی منفی روی شخص دیگر دارد.» سپس متوجه شد که گاهی اوقات شما مجبورید کارهای سختی را برای خیر بزرگتر انجام دهید که ممکن است به احساسات دیگران آسیب برساند.
او توضیح میدهد: «چه کسی می داند که تعریف من از خشونت پرهیزی پنج سال بعد چه خواهد بود.» نکته این است که از تغییر هدف خود در این مرحله تعیین کردن نترسید. «این یک مرحله بسیار پر جنب و جوش، یک مرحله بسیار فعال است. این فقط سیاه و سفید نیست، پنج چیز را بنویسید و سپس آن را بدست میآورید. این مرحله دائما در حال تکامل است.»
مرحله 4: تمرکز
اکنون زمان آن است که هدف خود را دقیق تنظیم کنید. وادوا میگوید: “شما نمی توانید در آن واحد برای همه همه چیز باشید.” “شما مجبور خواهید بود که معاوضههایی انجام دهید… باید چیزهای زیادی را در خدمت هدف خود نادیده بگیرید.” بنابراین از خود بپرسید: حاضرید چه چیزی را فدا کنید تا بیشتر خود را به هدفتان اختصاص دهید؟
وادوا میگوید: «شاید این به معنای کاهش برخی از روابط، تعهدات، سرگرمیها، [یا] ناامید کردن برخی افراد باشد، تا خیالتان راحت باشد که با انرژی و زمان محدودی که در اختیار دارید، بهترین کار را انجام میدهید.» این بدان معنا نیست که همیشه باید نیازهای دیگران را نادیده بگیرید، اما این یک تعادل است. وادوا میگوید: «[این] اغلب مرحلهای است که در تلاش برای درک رابطهتان با خانوادهتان، جامعه، سازمان و دنیای فراتر از آن هستید.»
مرحله 5: ادغام
در نهایت به مرحله ادغام میرسید. وادوا میگوید: «این فقط یک نقطه فوقالعاده و زیبا است که در آن به معنای واقعی کلمه هر کاری که انجام میدهید با هدف شما آگاه، هدایت و الهام میشود. حتی در لحظات کوچک روزمره، افرادی که با هدف خود در هم آمیختهاند، به طور غریزی راهی راهی برای ترسیم هدف خود به هر آنچه در آن لحظه از آنها خواسته شده است، پیدا میکنند.»
شکل یک هرم را تصور کنید: “شما از پایه مثلث پیش میروید، جایی که نسبتاً بیساختار و بدون جهت هستید.”، او اضافه میکند، تا زمانی که به تدریج، به سمت بالا به سمت نوک مثلث حرکت میکنید، جایی که کاملاً در هم آمیخته شدهاید. بدیهی است که این هدف نهایی است، و چیزی است که باید روی آن کار کرد. بنابراین اگر هنوز به آن نقطه نرسیدهاید ناراحت نشوید (و سن خاصی یا نقطه عطفی وجود ندارد که باید به آن نقطه برسید؛ برای هرکسی متفاوت است).
سخن نهایی
پرورش حس هدفمندی می تواند سفری بسیار مبهم به نظر برسد، اما وادوا مراحل متداولی را برای دنبال کردن مشخص کرده است. در نهایت، مسیر هرکس کمی متفاوت به نظر میرسد، اما این مضامین جامع در نقطهای ظاهر میشوند.
مطالب مرتبط: خودآگاهی یا خویشتن آگاهی (SELF-AWARENESS) به چه معناست؟
دیدگاهتان را بنویسید