زندگی کوتاهتر از آن است که وقت خود را برای کارهای بیهوده هدر کنید. چالشها و تجربیات جدید میتواند تجربه متفاوتی از زندگی به شما بدهند. هدفگذاری و رفتن به سمت آرزوها به شما در درک نگاه متفاوت از زندگی کمک خواهد کرد. در این مقاله به شما 101 کار جذاب ارائه میدهیم که باید قبل از مرگ تجربه کنید تا بتوانید به خود بگویید که به معنای واقعی زندگی کردهاید. پس همراه ادامه این مقاله از زردنیوز باشید.
“هر انسانی میمیرد ولی هر انسانی واقعا زندگی نمیکند.” – ویلیام راس
“افرادی که از مرگ میترسند کسانی هستند که افسوس و حسرت گذشته را میخورند.” – نویسنده ناشناس
لیست آرزوها (باکت لیست) چیست؟
اگر تا به حال نام «باکت لیست» را نشنیدهاید، فهرستی از تمام اهدافی است که میخواهید به آنها برسید، رویاهایی که میخواهید برآورده شوند و چیزهایی که میخواهید قبل از مرگ تجربه کنید.
چرا لیست آرزوها درست کنیم؟
اگر روزهای خود را بر اساس اهداف و برنامهها سپری نمیکنید، به احتمال زیاد بیشتر وقت خود را درگیر انبوهی از فعالیتهای روزانه هستید. آیا تا به حال احساس کردهاید که روزهایتان بدون هیچ ثمره ملموسی میگذرد؟در یک ماه گذشته چه کارهایی انجام دادید و چه چیزی بدست آوردید؟ اهداف شما برای سه ماه آینده چیست؟به کارهایی که انجام میدادید و کارهایی که در آینده قصد انجام آنها را دارید نگاه کنید – اگر امروز بمیرید آیا آنها برای شما معنایی دارند؟ داشتن لیست آرزوها به شما یادآوری میکند که چه چیزی واقعا برای شما مهم است تا بتوانید بر اساس آنها عمل کنید.
حتی اگر بر اساس اهداف یا لیست کارهایی که باید انجام دهید زندگی میکنید، احتمالاً در یک زمینه اجتماعی قرار دارند، به عنوان مثال، عملکرد، شغل، سلامت. لیست آرزوها زمینه زندگی شما را باز میکند. این فهرستی است برای شناسایی هر کاری که میخواستید انجام دهید، خواه بزرگ یا کوچک، هدفمند یا تصادفی. درست مثل برنامه ریزی برای تمام نکات مهم زندگی است. با وجود اینکه من از قبل به طور پیشفرض اهدافی را تعیین کردهام، باز هم کارهای جدیدی برای انجام دادن در هنگام نوشتن در لیست خودم پیدا کردم. این یک تمرین فوقالعاده آموزنده بود. علاوه بر این، ساختن این لیست و دانستن اینکه در آینده برای زندگیام چه برنامهریزی کردهام به من شور و شوق جدیدی داد.
هدف از ایجاد این لیست ایجاد ذهنیت مبتنی بر ترس نسبت به مرگ نیست. من وجود ما را محدود به سالهای فیزیکیمان بر روی زمین نمیدانم: زندگی فیزیکی ما تنها بخش کوچکی از وجود ما در جهان است. اصل هدف ایجاد یک لیست آرزوها این است که از هر لحظه از وجود خود و زندگیمان نهایت استفاده را ببریم. این یک یادآور برای تمام چیزهایی است که میخواهیم در زمان خود بر روی زمین به دست آوریم. به طوری که به جای اینکه وقت خود را صرف چیزهای بیهوده کنیم، آن را به سمت چیزهایی هدایت کنیم که برایمان مهم هستند.
لیست آرزوهای خودت را بساز

اگر لیست آرزوها ندارید، من شدیداً به شما توصیه میکنم که یکی درست کنید. چقدر هزینه دارد؟ هیچی. چقدر وقت میبرد؟ احتمالاً 30 دقیقه تا یک ساعت؛ اگر واقعاً درگیر نوشتن آن شوید، شاید کمی بیشتر طول بکشد. چه چیزی به دست میآورید؟ وضوح فکری قابل توجه نسبت به آنچه از زندگی میخواهید. این یک مبادله ارزشمند است. اگر لیست آرزوها دارید، از این فرصت استفاده کنید و آن را مرور کنید. ببینید آیا موارد جدیدی وجود دارد که بخواهید اضافه کنید. اگر چنین است، آنها را اضافه کنید. بررسی کنید که آیا همه موارد فهرست شده هنوز مرتبط هستند یا خیر. اگر نه، آنها را حذف کنید.
به سوالات زیر پاسخ بده!
اکنون قلم وکاغذ را بردارید یا یک فایل متنی را در رایانه یا تلفن همراه خود باز کنید. هنگام خواندن این سوالات شروع به نوشتن آنچه به ذهنتان میرسد کنید:
- اگه قرار باشد فردا بمیری چی؟ دوست دارید قبل از مرگ چه کاری انجام دهید؟
- اگر زمان، پول و منابع نامحدودی داشتید چه میکردید؟
- همیشه دوست داشتید چه کاری انجام دهید اما هنوز انجام ندادهاید؟
- کشور یا مکانی وجود دارد که بخواهید از آنجا بازدید کنید؟
- بزرگترین اهداف و رویاهای شما چیست؟
- چه چیزی را میخواهید از نزدیک ببینید؟
- چه دستاوردهایی میخواهید داشته باشید؟
- چه تجربیاتی میخواهید داشته باشید/احساس کنید؟
- آیا لحظات خاصی وجود دارد که بخواهید شاهد آن باشید؟
- چه فعالیتها یا مهارتهایی را میخواهید یاد بگیرید یا امتحان کنید؟
- مهمترین کارهایی که میتوانید انجام دهید چیست؟
- دوست دارید به دیگران چه بگویید یا چه کاری با یکدیگر انجام دهید؟ (افرادی که دوستشان دارید، خانواده، دوستان)
- آیا افراد خاصی وجود دارند (سلبریتیها، افراد مشهور، رهبران جهان) که بخواهید از نزدیک با آنها ملاقات کنید؟
- میخواهید در زمینههای مختلف زندگی خود به چه چیزی برسید: اجتماعی، عشقی، خانوادگی، شغلی، مالی، سلامتی (وزن، سطح تناسب اندام)، معنوی؟
- برای داشتن یک زندگی پرمعنا آنطور که شما آن را تعریف میکنید، چه کاری باید انجام دهید؟
تا جایی که میتوانید موارد زیادی را ارائه دهید. موارد باید کارهایی باشند که هنوز انجام ندادهاید. تا زمانی که حداقل 101 چیز فهرست نکردهاید متوقف نشوید! اگر احساس کردید که گیر افتادهاید، به احتمال زیاد از نظر ذهنی خود را محدود کردهاید. چیزهایی که شما را محدود میکنند کنار بگذارید. لیست آرزوهای شما باید فهرستی از همه چیزهایی باشد که میخواهید در زندگی خود به دست آورید، انجام دهید، ببینید، احساس کنید و تجربه کنید. برای بیشتر الهام گرفتن، بخش بعدی را بررسی کنید.
101 کاری که قبل از مرگ باید انجام دهید
در اینجا 101 مورد برای لیست آرزوها آورده شده است. به لیست نگاه کنید – آیا چیزی وجود دارد که با روحیات شما سازگار باشد؟ توجه داشته باشید که لیست زیر یک لیست نمونه از چیزهایی است که میتوانید در لیست خود قرار دهید. همه آنها برای شما شاید مناسب نباشند و نتیجه ندهند، و شما به همین خاطر نباید آنها را انجام دهید. مواردی را که با روحیات شما سازگار است انتخاب کنید و از آنها در لیست خود استفاده کنید! برای راحتی شما، منابع مفیدی (که توسط خودم انتخاب شده است) قرار دادهام تا به شما در درست کردن لیست آرزوهایتان کمک کند.
کار اول: سفر به سراسر جهان

سفر – این بهترین فعالیتی است که شما را در معرض فرهنگهای جدید قرار میدهد. ذهن شما را باز میکند. از حاشیه امن خود خارج میشوید. به شما امکان میدهد با افراد جدید ملاقات کنید و شگفتیهای جهان را تجربه کنید. من طرفدار پر و پا قرص سفر هستم و در واقع در سالهای گذشته به طور گستردهای به سراسر جهان سفر کردهام.
در سال 2011، من به یک سفر 7 ماهه بدون توقف در سراسر اروپا و ایالات متحده رفتم و در آنجا با افرادی از سراسر جهان که مطالب من در سایت Personal Excellence را میخوانند آشنا شدم و در لندن، بار دیگر لندن، نیویورک و لس آنجلس برای خوانندههای مطالبم دورهمی برگزار کردم. من پس از آن به کوالالامپور، هند، آفریقای جنوبی، هنگ کنگ، اسکاتلند رفتم و در همه آنها (به جز هند) دوباره برای خوانندههای مطالبم دورهمی برگزار کردم. در مجموع، من حدود 50 درصد از زمان خود را بین سالهای 2011 تا 2013 صرف سفر کردهام! من مشتاقانه منتظر بازدید از مکانهای جدید مانند آمریکای جنوبی، کانادا، ژاپن، کره و نیوزیلند هستم. شما چطور؟ دوست دارید از چه کشورهایی دیدن کنید؟
کار دوم: یادگیری یک زبان جدید
یادگیری یک زبان جدید هرگز آسان نیست، اما زمانی که بتوانید با کسی به زبان خارجی صحبت کنید بسیار لذتبخش است! من افرادی را که چند زبانه هستند تحسین میکنم. من شخصاً فقط به زبان انگلیسی و ماندارین مسلط هستم و همینطور کمی هاکین، ژاپنی و باهاسا اندونزی را بلد هستم. امیدوارم در آینده چند زبان خارجی – اسپانیایی که یکی از آنهاست – یاد بگیرم.
کار سوم: امتحان کردن یک حرفه در زمینهای دیگر
الان در چه حرفهای هستید و چه مدت است که این کار را انجام میدهید؟ آیا زمان تغییر در حرفه فرا رسیده است؟ انجام کاری متفاوت از کاری که انجام میدهید خوب است، و لازم نیست شغل فعلی خود را ترک کنید. همیشه میتوانید کار داوطلبانه را در زمینهای که از آن لذت میبرید امتحان کنید یا یک کار پاره وقت را شروع کنید. همه چیز در مورد گسترش افق خود و تلاش برای چیزهای جدید است.
کار چهارم: رسیدن به وزن ایدهآل خود
من قبلا شدیدا پرخور بودم (داستانی که در مجموعه ماجرای من با غذا خوردن احساسی به اشتراک گذاشتهام) و تعهد به غلبه بر غذا خوردن احساسی، سالم زندگی کردن و کاهش وزن اضافی یکی از بهترین تصمیماتی بوده است که گرفتم. متعهد شوید که سالم زندگی کنید. وزن ایدهآل شما چقدر است؟ آیا اکنون در وزن ایدهآل خود هستید؟ برای شروع سالم بودن چه کاری میتوانید انجام دهید؟
کار پنجم: شرکت در دوی ماراتن

ماراتن یک مسابقه مسافت طولانی به طول 42.2 کیلومتر (26.2 مایل) است – قطعاً یک کار آسان نیست و به تمرین و کار سخت نیاز دارد! تمرین و تکمیل یک ماراتن نه تنها قدرت بدنی و استقامت شما، بلکه پشتکار ذهنی، اراده و نگرش شما را نیز تقویت میکند.
کار ششم: شرکت در مسابقات سه گانه
مسابقه سهگانه یک مسابقه چند مرحلهای است که شامل تکمیل ۳ رشته استقامتی مداوم و متوالی است. ورزشهای سهگانه امروزی مسابقات شنا/دوچرخه/دویدن در مسافت طولانی هستند که به ترتیب انجام میشوند. اگر فکر میکنید که یک ماراتن سخت است، صبر کنید تا ورزش سه گانه را امتحان کنید – ورزش سه گانه مردآهنی شامل 3.86 کیلومتر (2.4 مایل) شنا، 180.25 کیلومتر (112 مایل) دوچرخه سواری و 42.2 کیلومتر (26.2 مایل) دویدن (که همان اندازه ماراتن است) میباشد. این موارد به همین ترتیب و بدون وقفه انجام میشوند!
اما به این زودی جا نزنید. ورزشهای سه گانه زیادی در فواصل مختلف وجود دارند که کاملاً قابل انجام دادن و مناسب هستند. به عنوان مثال، یک ورزش سه گانه دوی سرعت 750 متر / (0.47 مایل) / 20 کیلومتر (12.4 مایل) / 5 کیلومتر است در حالی که یک ورزش سه گانه المپیک 1.5 کیلومتر (0.93 مایل) / 40 کیلومتر (24.8 مایل) / 10 کیلومتر (6.2 مایل) است. یکی از خوانندگان من تصمیم گرفت برای مسابقه سه گانه به عنوان یک نقطه عطف شخصی تمرین کند – با وجود اینکه هرگز در زندگی خود ماراتن انجام نداده است! او سرانجام پس از یک سال تمرین مسابقه سهگانه را به پایان رساند و به خودش افتخار کرد!
کار هفتم: شروع یک ورزش جدید

ورزش یک راه عالی برای حفظ تناسب اندام است! فرقی ندارد شما ورزش در مکان سرپوشیده را دوست داشته باشید یا در فضای باز. در هر صورت یک ورزش برای همه وجود دارد. در اینجا چند ورزش برای امتحان آورده شده است:
- ورزشهای تکنیکی: تیراندازی با کمان، گلف، بولینگ، بیلیارد، اسکیت بورد، اسکیت، اسکیت روی یخ.
- ورزشهای راکتی: اسکواش، بدمینتون، تنیس، تنیس روی میز.
- ورزشهای آبی: قایقرانی در آب، کایاکسواری، ویک بردینگ، قایقرانی، شنا، غواصی سطحی و غواصی اسکوبا.
- ورزشهای گروهی: فوتبال، راگبی، بیسبال، بسکتبال، آلتیمیت فریزبی.
کار هشتم: رفتن به غواصی سطحی/ غواصی اسکوبا و تجربه زندگی دریایی از نزدیک
ما به عنوان انسان تمام عمر خود را در خشکی میگذرانیم. با این حال، یک دنیای کامل زیر دریا وجود دارد که ما از آن مطلع نیستیم! آیا میدانید که 71 درصد از سطح زمین در واقع اقیانوس است؟ و آیا میدانید که به دلیل عمق اقیانوس، بخش قابل سکونت آن حدودا 300 برابر حجم قابل سکونت زیستگاههای زمینی است و گونههای اقیانوسی زیادی هنوز کشف نشدهاند؟ با غواصی سطحی و غواصی اسکوبا، شما این فرصت را دارید که از نزدیک با زندگی دریایی آشنا شوید – و اقیانوس وسیع را ببینید، احساس کنید و تجربه کنید. غواصی اسکوبا یکی از موارد لیست آرزوهای من است!
کار نهم: رفتن به اسکی

چیزی در مورد توانایی سر خوردن روی برف در حین کنترل تواناییهای حرکتی بدن وجود دارد که اسکی را به یک ورزش سرگرمکننده تبدیل میکند. این به هیچ وجه آسان یا بیخطر نیست – قبل از اینکه به تنهایی اسکی کنید باید آموزش ببینید – اما ارزش امتحان کردن را دارد، به خصوص برای افرادی که در کشورهای زمستانی زندگی نمیکنند. من شخصاً قبلا اسکی نرفتم و دوست دارم دفعه بعد آن را امتحان کنم.
کار دهم: پیادهگردی مسیر اینکاها
مسیر اینکاها معروفترین مسیر در آمریکای جنوبی است و از نظر بسیاری جزو 5 مسیر برتر جهان است. از Chillca شروع میشود و مسیری را به سمت ماچوپیچو، شهر گمشده اینکاها دنبال میکند.
کار یازدهم: اسب سواری
از اوایل 4000-3500 قبل از میلاد، اسبها اهلی شدهاند و در کنار انسان زندگی میکنند. اسبها قبلاً به عنوان حیواناتی که از آنها برای گوشتشان و حمل بار و انسان استفاده میشد، نگهداری می شدند. امروزه اسب سواری هم به یک سرگرمی و هم به یک ورزش رقابتی تبدیل شده است. اسب سواری به خودی خود میتواند ورزش خوبی برای استراحت و رهایی از زندگی پرمشغله باشد. برخلاف ورزشهای معمولی که در آن تنها یا با افراد دیگر هستید، در اسبسواری، با یک حیوان – اسب – سر و کار دارید. اغلب اوقات یک پیوند عاطفی با آن ایجاد میکنید، گاهی حتی قویتر، ناگفتنیتر از آنچه با همنوعانتان دارید.
کار دوازدهم: انجام یک ورزش غیرمعمول و هیجانی

من خودم زیاد اهل ورزشهای هیجانی نیستم، اما دوست دارم یک بار در زندگی آنها را تجربه کنم. وقتی در آوریل 2013 در کیپتاون بودم، لیزت میزبان و خواننده من از من دعوت کرد که پاراگلایدر سوار شوم، زیرا او دوستانی دارد که دارای مجوز خلبانی پاراگلایدر دو نفره هستند. من پیشنهاد را قبول کردم و نه یک بار بلکه دو بار پاراگلایدر سوار شدم! تجربه فوقالعادهای بود و هرگز آن را فراموش نمیکنم. من به همه توصیه میکنم حداقل یک ورزش هیجانی را در طول زندگی خود امتحان کنند! (البته، مطمئن شوید که تمام اقدامات احتیاطی ایمنی وجود دارد و با مربیان حرفهای و دارای مجوز همراه هستید.) در حالی که این تجربه ممکن است فقط چند دقیقه طول بکشد، این چند دقیقه از به یاد ماندنیترین تجربههای زندگی شما خواهد شد.
کار سیزدهم: کوهنوردی
وقتی مسیر مملو از زمینهای صخرهای و شرایط آب و هوایی همیشه در حال تغییر است، چرا زندگی خود را برای بالا رفتن از یک کوه به خطر میاندازید؟ برای برخی، کوهنوردی یک فتح است. برخی از این ورزش لذت میبرند. برخی دیگر آن را گامی در مسیر رشد شخصی خود میدانند. هر چه که باشد، کوهنوردی کاری است که انجام آن به استقامت بدنی و سرسختی ذهنی نیاز دارد و قطعاً یک گزینه با ارزش است. من هنوز کوهنوردی را امتحان نکردهام اما قصد دارم در آینده این کار را انجام دهم!
کار چهاردهم: یاد گرفتن یک بازی استراتژیک

بازیهای استراتژیک مانند شطرنج، چکرز، شطرنج چینی،رورسی (همچنین به عنوان اُتللو نیز شناخته میشود)، بازی کامپیوتری مین روب راههای عالی برای تقویت ذهن شما هستند. در کودکی، من و برادرم اغلب با هم شطرنج چینی بازی میکردیم. من همچنین از انجام ورزشهای ذهنی مانند شطرنج و رورسی بسیار لذت میبرم و این کار را با دوستانم و با کامپیوتر انجام میدهم. نمیدانم انجام آن بازیها مرا باهوشتر کرد یا نه، اما میدانم که مطمئناً به من آموخت که سریع فکر کنم، آینده برنامه بریزم، و قبل از اقدام فکر کنم!
کار پانزدهم: برقراری ارتباط با معلمهای گذشته
برخی از ما ممکن است ذهنیت خوبی نسبت به معلمها نداشته باشیم. از این گذشته، معلمها اغلب به عنوان کسانی که تکالیف و تستهای بیپایان میدادند به یاد میآیند و به طور کلی زندگی ما زمانی که محصل بودیم نابود میکردند!
با این حال، معلمان ما مربیان مهمی هستند که دانش و مهارتهای مهم زندگی را در سنین اولیهمان، زمانی که ما تأثیرپذیرترین بودیم، به ما دادند. آنها اطمینان حاصل کردند که با ورود به دوره پیش از نوجوانی، نوجوانی و متعاقباً بزرگسالی، در مسیر درستی قرار خواهیم گرفت. در حالی که معلمها همیشه همه چیز را درست انجام نمیدهند، اما نیت آنها خیر است و میخواهند ما همیشه موفق باشیم. به معلمان گذشته خود در دوره دبستان و راهنمایی، دبیرستان و دانشگاه فکر کنید. راهی برای برقراری ارتباط مجدد با آنها پیدا کنید. (تماس گرفتن با مدرسه یا دانشگاه قدیمی همیشه شروع خوبی است.) به آنها بگویید که چقدر زندگی شما را تحت تأثیر قرار دادهاند.
کار شانزدهم: اجازه دهید شخصی بداند که چقدر برای شما مهم است
در سفر زندگیمان، ما دائماً توسط اطرافیانمان، دوستان، خانواده یا آشنایان، تحت تأثیر قرار میگیریم و حمایت میشویم. آیا میدانید که چه کسی در زندگی شما تغییر ایجاد کرده است؟ امروز نامهای برای آن شخص بنویسید و به او بگویید که چقدر برای شما اهمیت دارد. شما میتوانید این کار را هر چند بار که میخواهید، برای هر تعداد افراد که دوست دارید انجام دهید.
کار هفدهم: سورپرایز کردن شخصی که دوست دارید

آخرین باری که کسی را سورپرایز کردید کی بوده است؟ همیشه آمدن به خانه و دیدن یک غذای خوشمزه، یک دسته گل که به محل کارتان فرستاده شده است، یا حتی یک پیام کوتاه ساده از طرف یکی از عزیزانتان خوشحال کننده است. دوست دارید چه کسی را تحت تاثیر قرار دهید؟ چه سورپرایزی میتوانید به او بدهید؟
کار هجدهم: انجام کار نیک
بسیاری از ما اغلب به جای دادن منتظر دریافت هستیم. با این حال برای اینکه هر رابطهای پایدار بماند و به خوبی پیش برود، باید دادن و گرفتن در کنار هم وجود داشته باشد. اگر اغلب از خود میپرسید که چرا هیچکس آنچه را که میخواهید به شما نمیدهد، نظرتان چیست شما ابتدا چیزی به دیگری بدهید؟ آیا شخصی وجود دارد که به کمک نیاز دارد یا میتواند از کمک شما بهرهمند شود؟ چگونه میتوانید از او حمایت کنید؟
کار نوزدهم: در زندگی کسی تغییر ایجاد کنید
ایجاد تغییر بیش از انجام یک کار نیکو است، هر چند ممکن است در نتیجه یک کار نیک باشد. وقتی در زندگی کسی تغییر ایجاد میکنید، زندگی او را به سمت بهتر شدن تغییر میدهید… برای همیشه. تفاوتی که میخواهید در زندگی دیگران ایجاد کنید چیست؟ چگونه میتوانید آن را انجام دهید؟
کار بیستم: برای کسی مربی باشید

آموزش یکی از با ارزشترین کارهایی است که میتوانیم انجام دهیم. مهم نیست چند سال دارید، حتی اگر در سنین نوجوانی خود باشید، همیشه در موقعیتی هستید که میتوانید شخص دیگری را راهنمایی کنید. شاید کسی که از شما کوچکتر است یا شخصی که بزرگتر است اما میتواند از تخصص خاصی که دارید بهره ببرد. آموزش دادن چیزی به دیگران راه بسیار خوبی برای شما نیز هست و باعث توسعه فردی میشود.
بسیاری از جوامع همیشه به دنبال مربیان داوطلب هستند، بنابراین برای چنین فرصتهایی با برنامههای جامعه محلی خود مشورت کنید. در عین حال، آیا کسی هست که بشناسید که بتواند از آموزش شما استفاده کند؟ برای کمک به وی پا پیش بگذارید. چه کسی میداند، ممکن است این چیزی باشد که او در این لحظه به آن نیاز دارد!
کار بیست و یکم: علایق خود را دنبال کنید
راستش را بخواهید، زندگی خیلی کوتاهتر از آن است که آن را صرف کاری کنید که دوست ندارید. به همین دلیل بود که در سپتامبر 2008 کار روزانه خود را ترک کردم (درست در شروع بحران مالی) تا به دنبال علاقه خود برای کمک به رشد دیگران بروم. از آن زمان هرگز به گذشته نگاه نکردهام. در 5 سال گذشته، در Personal Excellence مینویسم و به رشد افراد کمک میکنم. این رضایتبخشترین کاری بوده است که تا به حال انجام دادهام و قصد دارم تا پایان عمرم این کار را انجام دهم.
به چه چیزی علاقه دارید؟ دوست دارید یک هنرمند شوید؟ آواز خواندن و اجرا روی صحنه؟ مربی زندگی بودن؟ سفر رفتن؟ کمک به دیگران برای رشد (همانند علاقه من)؟ اینکه بهترینی باشید که میتوانید باشید؟ چگونه می توانید به دنبال این علایق بروید؟
برخی از افراد در کنار شغل علایق خود را نیز دنبال میکنند در حالی که برخی آن را به شغل خود تبدیل میکنند (یا حتی علاقه خود را به یک تجارت تبدیل میکنند). من شخصاً فکر میکنم که اگر چیزی علاقه شماست، پس باید آن را به کار زندگی خود تبدیل کنید، زیرا این هم بهترین و پربارترین مسیری است که میتوانید دنبال کنید. برخلاف تصور رایج که دنبال کردن اشتیاق شما با ثروتمند بودن در تضاد است، میتوانید به دنبال اشتیاق خود باشید و از نظر مالی نیز وضعیت خوبی داشته باشید. من یک نمونه از این مورد هستم.
کار بیست و دوم: کسب و کار خود را شروع کنید

کارآفرینی مملو از ریسک است، اما مطمئناً سرگرمکننده و با ارزش است! من کسب و کار توسعه شخصی خود را در سال 2008 بدون دانش وبلاگنویسی یا مربیگری حرفهای شروع کردم و سپس در سال سوم به درآمد بیشتر از آخرین حقوق شرکتی خود رسیدم. با هوش، تلاش و پشتکار مداوم، دلیلی وجود ندارد که کسی موفق نشود.
کار بیست و سوم: پرواز با بالون
منظره جهان در حالی که سوار یک بالون هستید دیدنی است. یک بار، در حالی که در سال 2012 در اورنج کانتی بودم، مجبور شدم با بالون پرواز کنم. اگرچه این فقط یک بالون سواری ثابت بود که قبل از پایین آمدن یک دقیقه بالا رفت. هدف بعدی من این است که یک بالن سواری واقعی داشته باشم.
کار بیست و چهارم: آواز خواندن برای یک جمع
اگر عاشق آواز خواندن هستید، این علاقه را در دل خود نگه ندارید! دفعه بعد که رویدادی برگزار شد، پیشنهاد آواز خواندن را به عنوان یکی از آیتمهای اجرا بدهید. آواز خواندن نباید به زمانی که در حمام دوش میگیرید محدود شود.
کار بیست و پنجم: کارهای داوطلبانه انجام دهید
کار داوطلبانه یک راه فوقالعاده برای ادای حق خود به جهان است. کار داوطلبانه یکی از بهترین راهها برای قرار گرفتن در محیط جدیدی برای کمک به دیگران است. کارهای داوطلبانه زیادی وجود دارد، از کمک به سالمندان در خانه سالمندان گرفته تا کار با بچه های بزهکار، مربیگری برای بچهها در پرورشگاهها، کمک به پناهگاههای حیوانات، پاکسازی ساحل و غیره.
کار داوطلبانه حتما نباید اقدام بزرگی باشد. تا زمانی که بخشی از خود را به صورت حرفهای به دنیا عرضه میکنید (چه از نظر مهارت، دانش، زمان، تلاش یا پول)، در واقع داوطلب هستید.
کار بیست و ششم: با یک غریبه دوست شوید

چه کسی گفته است که برای شروع یک دوستی باید دلیلی وجود داشته باشد؟ یک رابطه میتواند در هر زمان، هر مکان و به هر شکلی شروع شود. من دوستیهای بسیار خوبی دارم که از تصادفیترین موقعیتها شروع شدهاند. شاید تصادفیترین آنها با یک غریبه باشد که من یک بار در دانشگاه با او ملاقات کردم و تا 9 سال آینده با او صحبت نکردم (به جز یک بار که در خیابان به هم برخوردیم). یک روز، او در حال مرتب کردن لیست مخاطبین تلفن خود بود، نام من را دید و تصمیم گرفت به من پیام بدهد. او اکنون شوهر من است. منظورم این نیست که غریبه بعدی که با شما تماس میگیرد شریک زندگی شما خواهد بود، بلکه میتوان گفت که یک دوستی عالی به هر نحوی میتواند آغاز شود.
کار بیست و هفتم: خریدن نوشیدنی برای یک غریبه
دفعه بعد که در استارباکس یا یک کافه هستید، فقط برای خودتان نوشیدنی نخرید – برای شخص دیگری هم یک نوشیدنی بخرید. یک بار در استارباکس بودم و با لپتاپم کار میکردم، و غریبهای برایم یک آیس لاته خرید فقط برای تشکر از من به خاطر به اشتراک گذاشتن یک پاور پوینت با او (که حتی مال خودم نبود). بلافاصله بعد از دادن نوشیدنی به من از کافه خارج شد و احساس بسیار خوبی را در دلم باقی گذاشت.
کار بیست و هشتم: راه رفتن/ رقصیدن با پای برهنه زیر باران
همه ما عادت داریم از یک رفتار «درست» پیروی کنیم: وقتی بیرون هستیم لباس بپوشیم، وقتی بیرون از خانه هستیم همیشه کفش بپوشیم، و وقتی باران میبارد همیشه از چتر استفاده کنیم (البته با دلیل موجه، برای اینکه سرما نخوریم). در حالی که همه اینها منطقی هستند، نظرتان درباره شکستن قوانین برای کمی تغییر چیست؟ مثلا دفعه بعدی پابرهنه زیر باران راه بروید یا کمی برقصید. سنگفرش، زمین و سطح خیس را زیر پاهای خود احساس کنید. اگر کسی را پیدا کنید که این کار را با شما انجام دهد بهتر است. شاید باعث شود دوباره احساس کودکی کنید.
کار بیست و نهم: دویدن با پای برهنه

این خندهدار است که این مورد را در لیست آرزوها قرار دهیم زیرا من دویدن با پای برهنه را یک سبک زندگی میدانم – من از سال 2010 با پای برهنه میدوم! آیا میدانستید که دویدن با پای برهنه در مقایسه با دویدن با کفش، فرود آمدن شما را بهبود میبخشد، وضعیت بدنی بهتری به شما میدهد و فشار کمتری به زانوها/پاها/مفاصل شما میآورد؟ به حرف من اکتفا نکنید. خودتان آن را امتحان کنید.
کار سیام: دیدن طلوع/غروب خورشید
طلوع و غروب خورشید از زیباترین هدیههای طبیعت مادر است. و بهترین چیز؟ ما آنها را هر روز رایگان دریافت میکنیم.
کار سی و یکم: دیدن شفق قطبی
شفق قطبی یکی از پدیدههای جوی کره زمین است. شفق قطبی پدیده ظهور نورهای رنگین و متحرک در آسمان شب است و معمولاً در عرضهای نزدیک به دو قطب زمین بر اثر برخورد ذرات باردار باد خورشیدی و یونیزه شدن مولکولهای موجود در یونسپهر (یونوسفر) زمین به وجود میآید. (ویکیپدیا)
یک پدیده طبیعی، شفق قطبی منظرهای باشکوه برای تماشا است، به همین دلیل است که مردم از سراسر جهان مسافتهای زیادی را طی میکنند تا فرصتی برای مشاهده این پدیده داشته باشند.
محبوبترین مکانها برای دیدن شفق قطبی سوئد، ایسلند، نروژ، فنلاند، کانادا و اسکاتلند هستند، هرچند باید توجه داشت که به دلیل غیرقابل پیشبینی بودن آب و هوا، مشاهده هرگز تضمین نمیشود.
کار سی و دوم: دیدن خورشید گرفتگی
خورشید گرفتگی زمانی اتفاق میافتد که ماه بین خورشید و زمین عبور میکند و ماه به طور کامل یا جزئی خورشید را از دید ما پنهان میکند. همانطور که ممکن است در کلاس علوم آموخته باشید، ماه به دور زمین میچرخد در حالی که زمین به دور خورشید میچرخد.
از نظر فنی، اگر ماه در یک مدار کاملاً دایرهای و در همان صفحه مداری قرار میگرفت، هر ماه یک خورشید گرفتگی کامل رخ میداد. با این حال، این چنین نیست زیرا مدار ماه بیش از 5 درجه نسبت به مدار زمین به دور خورشید کج شده است. تلاقی صفحات مداری زمین و ماه هر سال منجر به 2 تا 5 خورشید گرفتگی در هر سال میشود. یعنی 2 تا 5 فرصت برای ما برای مشاهده این پدیده طبیعی!
طبق ویکیپدیا، مراحل یک ماه گرفتگی میتواند بیش از 2 ساعت طول بکشد در حالی که فاز کل برای هر مکان تنها میتواند 5 تا 7 دقیقه طول بکشد. لطفاً توجه داشته باشید که نگاه مستقیم به خورشید میتواند منجر به آسیب دائمی چشم شود، بنابراین لطفاً قبل از مشاهده خورشید گرفتگی یک جفت عینک خورشیدی ایمن با نشان سیای (CE) تهیه کنید.
کار سی و سوم: تماشای ستارگان

آیا زیبا نیست که به آسمانی که پر از ستارههای زیبا است خیره شویم؟ من یک بار در کیپتاون آفریقای جنوبی سفر میکردم، جایی که در کنار دریا زندگی میکردم (با پنگوئن ها و بقیه حیوانات!). من هر شب مسحور زیبایی آسمان شب میشدم. متأسفانه، این فقط در آن زمان بود، زیرا من در سنگاپور زندگی میکنم. آلودگی نوری در اینجا – یا هر شهر بزرگ دیگری – دیدن این تودههای طبیعی گاز سوزان را که تریلیونها مایل دورتر هستند، دشوار میکند!
کار سی و چهارم: کاشت درخت و مشاهده رشد آن
آیا میدانید که برخی از درختان میتوانند تا چندین هزار سال رشد کنند؟ درختان یکی از مهمترین موجودات زنده روی کره زمین هستند. آنها نه تنها هوای ما را با حذف دی اکسید کربن – یک گاز گلخانهای اصلی – تمیز میکنند و برای ما اکسیژن (گازی که نمیتوانیم بدون آن زندگی کنیم) فراهم میکنند، بلکه زمین را خنک میکنند، از فرسایش خاک جلوگیری میکنند، پناهگاهی در برابر اشعههای خورشید فراهم میکنند. و غذا تولید میکنند. یک درخت بسته به چیزی که هست حدود 10 تا 20 سال طول میکشد تا رشد کند، بنابراین اکنون یک درخت بکارید، از آن مراقبت کنید و رشد آن را در کنار خود تماشا کنید!
کار سی و پنجم: گرفتن یک حیوان خانگی
آیا حیوانات خانگی دوستداشتنیترین موجودات دنیا نیستند؟ من عاشق حیوانات هستم، اما هیچوقت نفهمیدم نگهداری از آنها چه سودی دارد… بالاخره، آنها زمان میبرند، هزینه زیادی دارند، و در کل فقط یک تعهد بزرگ هستند!
با این حال، وقتی به اروپا و ایالات متحده سفر میکردم و با میزبانهای مختلف اقامت میکردم، متوجه شدم که تقریباً همه آنها حیوانات خانگی دارند. پس از آن رفت و آمد با حیوانات خانگی آنها باعث شد که زیبایی داشتن یک حیوان خانگی را درک کنم. من هنوز حیوان خانگی ندارم، زیرا نمیخواهم حیوان خانگی داشته باشم تا زمانی که برای 15 سال آینده بتوانم متعهد شوم که از یک زندگی مراقبت میکنم، و این چیزی است که هر صاحب حیوان خانگی مشتاق باید قبل از خرید به آن فکر کند!
کار سی و ششم: انتشار یک کتاب

نویسنده بودن به معنای داشتن گرامر و مهارتهای ادبی عالی نیست، اگرچه نوشتن با انگلیسی خوب مهم است. نویسنده بودن یعنی داشتن پیامی برای به اشتراک گذاشتن با جهان. قبل از سریال موفق آنها، جی. کی. رولینگ (نویسنده مجموعه هری پاتر) و استفانی میر (نویسنده مجموعه گرگ و میش) نویسندگان حرفهای نبودند – در واقع، تنها کار حرفهای استفانی میر به عنوان یک مسئول پذیرش در یک شرکت املاک بود! پیامی که به آن علاقه دارید چیست؟ چی میخوای به دنیا بگی؟ از چه زمانی میتوانید نوشتن کتاب خود را شروع کنید؟
مطالب مرتبط: 20 کتاب متحول کننده و پرمعنا که باید قبل از 30 سالگی بخوانید!
کار سی و هفتم: سخنرانی عمومی در حضور 1000 نفر (یا بیشتر)
اغلب گفته میشود که سخنرانی در جمع بزرگترین ترس مردم است، حتی بیشتر از مرگ، و علت آن قابل درک است. قبل از اینکه یک سخنران عمومی حرفهای بشوم، به یاد میآورم که چند باری که مجبور شدم برای جمعی صحبت کنم میلرزیدم. ذهنم درگیر ترس از قضاوت شدن، گفتن حرفهای اشتباه و سبک کردن خودم بود!
با این حال، با سالها سخنرانی کردن به صورت حرفهای، میتوانم به شما بگویم که سخنرانی در جمع یکی از هیجانانگیزترین کارها در طول زندگی است. نه تنها خطاب قرار دادن یک جمعیت بزرگ به شما در تقویت ارتباطات و زبان بدن کمک میکند، بلکه این فرصت را دارید که پیامی را که به آن اهمیت میدهید با جمعیت زیادی از مردم به اشتراک بگذارید و از این رو فرصتی برای تأثیرگذاری بر زندگی آنها به دست میآورید. در حالی که من با مخاطبان بیشماری – از دهها تا تقریباً هزار نفر – صحبت کردهام، هر تجربه همیشه هیجانانگیز است و هرگز کسلکننده نیست. به چه چیزی علاقه دارید؟ فرصتهایی برای سخنرانی عمومی در مورد آن پیدا کنید!
کار سی و هشتم: برپا کردن یک مهمانی بزرگ

دوستان دوستهای خود را بشناسید و با برگزاری یک جشن بزرگ دوستان خود را به دیگران معرفی کنید! برگزاری یک مهمانی بزرگ فقط نیاز به نوشیدنی ندارد، بلکه باید افراد درستی هم باشند که شما را همراهی کنند. افرادی که از معاشرت با آنها لذت میبرید و صحبت کردن با آنها عالی است. از قبل برنامهریزی کنید، یک مکان را مشخص کنید (خانه یک فرد کافی است؛ یا همیشه میتوانید یک فضا را اجاره کنید)، بودجه کمی را کنار بگذارید (برای برگزاری یک مهمانی نیازی به هزینه خیلی زیاد نیست!)، و شروع به ارسال دعوتنامه کنید! چه کسی میداند، ممکن است دوستان آینده خود را اینجا ملاقات کنید!
کار سی و نهم: ایجاد یک تغییر کامل
اگر سالها (نه دههها) در ظاهرتان تغییری ایجاده نکردهاید، و اگر در حال حاضر در زندگیتان به روز نیستید، تغییری را در نظر بگیرید. تغییر دائمی در زندگی باید از درون به بیرون اتفاق بیفتد، اما گاهی اوقات تغییر در بیرون میتواند به ما کمک کند تا اعتماد به نفس خود را بهبود ببخشیم و حس جدیدی به ما بدهد. یک تغییر ظاهری میتواند شامل تغییر مدل مو، رنگ مو، اندام و کمد لباس شما باشد.
میتوانید با کوتاه کردن مو (و حتی رنگ کردن مو)، نو کردن کمد لباس خود، امتحان کردن یک آرایش جدید و سپس ورزش کردن برای داشتن اندامی بهتر شروع کنید. اگر قبلاً تغییری در ظاهر خود ایجاد نکردهاید، با افراد مناسب مشورت کنید تا ببینید که آیا ظاهر جدیدتان خوب است یا خیر! با یک مشاور استایلیست صحبت کنید تا در مورد اینکه چه چیزی برای شما مناسب است ایده بگیرید. قبل از کوتاه کردن مو (و رنگ موی جدید) با یک آرایشگر مشورت کنید.
کار چهلم: آموختن مزه کردن شراب

حتی اگر مشروب نمیخورید (من نمینوشم)، به این معنی نیست که نمیتوانید شراب را مزه کنید! یک نوشیدنی الکلی ساخته شده از انگور تخمیر شده یا میوههای دیگر، تاریخچه شراب به هزاران سال قبل باز میگردد و اولین تولید آن در 6000 سال قبل از میلاد در گرجستان بوده است. اگر فکر میکنید نوشیدن شراب فقط به معنای گذاشتن لیوان روی لبها و نوشیدن آن است، در کلاس مزه کردن شراب خواهید دید که نوشیدن شراب فرآیندی پیچیدهتر است! کلاس مزه کردن شراب به شما این فرصت را میدهد تا انواع مختلف شراب را امتحان کنید، روش صحیح نوشیدن شراب را بیاموزید و نوع شراب مورد علاقه خود را پیدا کنید.
مطالب مرتبط: شراب قرمز؛ آیا میدانید که این مشروب الکی چه خاصیتی دارد؟
کار چهل و یکم: پیوستن به کلاس آداب معاشرت
در دنیای امروزی که تاثیر اولیه اهمیت روز افزونی دارند، چه در محیطهای حرفهای (مصاحبههای شغلی و ملاقات با افراد سرشناس) و چه در محیطهای اجتماعی (مانند اولین قرار ملاقات)، مهارت اجتماعی و دانستن نحوه معرفی خود مهمتر از همیشه است. اینجاست که پیوستن به کلاس آداب معاشرت کمک خواهد کرد! برای پیوستن به کلاس آداب معاشرت، لازم نیست که یک سلبریتی، از خانواده سلطنتی، یا عضوی از جامعه طبقه بالا باشید. هر کسی میتواند عضو شود و از آن استفاده کند. یادگیری در مورد نحوه درست غذاخوردن، آداب جنسیتی خاص، آداب کار، یا آداب اجتماعی، چیزی برای یادگیری برای همه ما وجود دارد.
کار چهل و دوم: دوستان مجرد خود را به یکدیگر معرفی کنید
باید حقیقت را بپذیریم: این روزها ملاقات با افراد سازگار واقعاً سخت است. قبل از اینکه شوهرم را ملاقات کنم، بخش زیادی از زندگیام را مجرد بودم! بنابراین، چرا دوستان مجرد خود را با معرفی دوستان مجردی که دارای ارزشهای مشابهی هستند، در مسیر درست هدایت نکنیم؟ این دخالت و تسلط بر زندگی عاشقانه دوستان مجرد خود نیست، بلکه صرفاً در مورد ارتباط یک فرد خوب با فرد خوب دیگر است. اینکه آنها از هم خوششان بیاید یا نه کاملاً به آنها پس از اولین ملاقات بستگی دارد، اما حداقل شما میتوانید کاتالیزوری برای کمک به شروع واکنش باشید!
کار چهل و سوم: رفتن به قرارعاشقانه بدون آشنایی قبلی
قرار ملاقات از پیش تعیینشده فقط برای افراد بیچاره است. این یکی از بسیاری از باورهای محدودکنندهای است که امروزه مردم نسبت به قرار ملاقات دارند. با این حال، این به هیچ وجه درست نیست. قرار ملاقات از پیش تعیینشده، یا رفتن به قرار ملاقات بدون آشنایی قبلی، یک راه سرگرمکننده برای ملاقات با افراد جدید است. اگر در طول قرار احساس کردید ارتباطی در حال شکلگیری است، این فوقالعاده است و میتوانید قرار ملاقات دیگر بگذارید. اگر نه، هیچ مشکلی نیست و میتوانید دوست معمولی بمانید! من قبلاً یک سرویس قرار ملاقات از پیش تعیینشده را امتحان کردم و اگرچه شانسی نداشتم (بعداً از طریق راههای دیگر با نیمه گمشدهام آشنا شدم)، این یک تجربه سرگرمکننده و خوب بود.

پس، به یک قرارعاشقانه بدون آشنایی قبلی بروید! اجازه دهید تا دوستانتان چنین قرار ملاقاتهایی برایتان ترتیب دهند! پذیرای ملاقات آنلاین با افراد دیگر باشید. اگر هزینه کردن برایتان مشکلی ندارد، خدمات همسریابی را امتحان کنید و ببینید با چه کسانی در پایگاه داده آنها تفاهم دارید! این قرار میتواند ماجراجویانه باشد زیرا نمیدانید با چه کسی ملاقات میکنید، و چه کسی میداند، شاید به یک دوستی منجر شود – یا چیزی بیشتر.
مطالب مرتبط: چگونه در یک قرار عاشقانه جنتلمن و جذاب برخورد کنیم؟
کار چهل و چهارم: ادامه تحصیل دادن
مهم نیست چند وقت پیش فارغالتحصیل شدهاید، یادگیری هرگز تمام نمیشود. اگر مدرک تحصیلی دارید، در نظر بگیرید که یک مدرک دیگر در رشته متفاوت دریافت کنید. نه تنها دانش شما را گسترش میدهد و به شما وجهه رقابتی در محل کار میدهد، بلکه اگر بخواهید وارد حرفهای متفاوت شوید، ابزار عالی خواهد بود. اگر به دنبال ارتقاء در زمینه شغلی فعلی خود هستید، ممکن است مدرک کارشناسی ارشد بیشتر به کار شما بیاید!
اگر نمیدانید در چه رشتهای ادامه تحصیل بدهید، ابتدا زندگی ایدهآل خود را ترسیم کنید، سپس شغل ایدهآل خود را مشخص کنید. مسیر آموزشی را انتخاب کنید که بیشترین کمک را به شما در حرفه ایدهآل شما میکند!
کار چهل و پنجم: یادگیری نواختن یک ساز جدید

آیا همیشه دوست داشتید نحوه نواختن گیتار / ویولن / پیانو / و غیره را یاد بگیرید؟ اما هرگز فرصت آن را نداشتید؟ هیچ وقت دیر نیست حتی اگر بزرگسال باشید زیرا علم میگوید که هنوز ممکن است! یادگیری نواختن یک ساز جدید نه تنها نظم و انضباط را به شما میآموزد، بلکه شما را باهوشتر میکند. آیا میدانستید که نوازندگان بیشتر از افراد عادی از هر دو طرف مغز خود استفاده میکنند؟ و اینکه در میان برندگان جایزه نوبل، تعداد زیادی از نوازندگان وجود دارد؟ (اما اینکه آیا این درسهای موسیقی آنها است که آنها را باهوشتر کرده است یا برعکس، یک سؤال کاملاً متفاوت است!)
کار چهل و ششم: شرکت در یک قرعهکشی
واقعیت این است که احتمال برنده شدن در لاتاری بسیار کم است. شانس برنده شدن در جکپات در یک دستگاه اسلات 3 گردونهای برای لاتاری ملی انگلستان یک در 262144 و یک در 13983816 (یا حدود 14 میلیون) است. با این حال، نمیتوانید انکار کنید که برنده شدن در یک قرعهکشی همیشه لذتبخش است، حتی اگر یک کوپن بختآزمایی کوچک که به شما یک کوپن غذاخوری ۵ دلاری میدهد باشد یا یک کارت که باید روی آن را خراش دهید و برنده که ۱ دلار تخفیف برای خرید بعدی بستنی میشوید.
بنابراین، شانس خود را امتحان کنید! در قرعهکشیها شرکت کنید، و چه کسی میداند – شاید شما مانند جیمز بوزمن جونیور 67 ساله خوش شانس باشید که دو بار در لاتاری برنده شده است (که در مجموع 13 میلیون دلار برنده شده است)!
کار چهل و هفتم: رفتن به کلاس رقص

رقص نه تنها سرگرمکننده است، بلکه یک شکل عالی از ورزش است! آیا میدانید رقص سالسا تنها در 30 دقیقه حدود 200 کالری میسوزاند؟ این تقریباً هم اندازه چیزی است که در دویدن میسوزانید – و قطعاً سرگرمکنندهتر از ورزشهای یکنواخت مانند دویدن روی تردمیل یا استفاده از دوچرخه ثابت است!
کار چهل و هشتم: یادگیری یک هنر رزمی
هنرهای رزمی نه تنها به شما در دفاع از خود کمک میکند، بلکه آمادگی جسمانی، پشتکار، احترام، نظم و انضباط و خودسازی شما را نیز بهبود میبخشد – همه اینها به بهبود زندگی روزمره ما کمک میکند. سبکهای زیادی از هنرهای رزمی وجود دارد. آنهایی که با سلاح انجام میشوند (تیراندازی با کمان، تیراندازی با تفنگ، شمشیرزنی). گراپلینگ یا مبارزه تن به تن (جوجیتسو برزیلی، کشتی، جودو، جوجیتسو، سومو). ضربه زدن (بوکس، کاراته، کیک بوکسینگ، تکواندو). درونی (آیکیدو ، باگوآژانگ، تای چی چوآن). تماس کامل (بوکس حرفهای، هنرهای رزمی ترکیبی).
کار چهل و نهم: رفتن به یک سفر جادهای
سفر جادهای سفری است که در جادهها معمولاً با اتومبیل انجام میشود. در حالی که برخی سفر جادهای را خستهکننده میدانند، یک سفر جادهای در واقع میتواند سرگرمکننده باشد، بهویژه وقتی در کنار افراد مناسب و همراه با یک آهنگ خوب باشد! رفتن به یک سواری طولانی و بدون توقف نه تنها آرامشبخش است، بلکه منظرهای عالی از کشور/شهر (بستگی به مکانی که در حال رانندگی هستید) فراهم میکند و فرصتی را برای شما و همراهانتان ایجاد میکند تا با یکدیگر ارتباط برقرار کنید.
کار پنجاهم: با کوله پشتی سفر کردن
سفر با کوله پشتی راهی عالی برای لذت بردن از مقاصد بینالمللی با هزینه کم و با درجه آزادی مناسب است. با رونق کسب و کار خطوط هوایی ارزان قیمت و هاستلها در دهه گذشته، سفر با کوله پشتی به چیزی شبیه به یک سبک زندگی تبدیل شده است، و افراد در سرتاسر جهان صرفاً به مدت 6 ماه تا یک سال تعطیلات خود را اینگونه سپری میکنند. برخی چون سفر با کوله پشتی ارزان است آن را انتخاب میکنند و برخی دیگر برای ماجراجویی. هر چه که هست، سفر با کولهپشتی قطعا چیزی است که حداقل یک بار در زندگی باید آن را امتحان کرد!
حتی اگر به تنهایی سفر میکنید، همیشه میتوانید در طول مسیر با افراد جدیدی آشنا شوید – من متوجه شدهام که مسافران مهربان زیادی در هر کشوری وجود دارند، و این مهم است که اجتماعی باشید و اولین قدم را برای آشنایی با آنها بردارید!
کار پنجاه و یکم: سفر بدون برنامه به یک مکان تصادفی

اگر فیلم مرد بلهگو (Yes Man) را دیده باشید، ممکن است صحنهای را به خاطر بیاورید که جیم کری و زوئی دشانل به سفری یهویی به یک مکان تصادفی رفتند. سفر بدون برنامهریزی و یهویی، نه تنها با دوستان هیجانانگیز است، بلکه زمانی که با عشقتان انجام شود، بسیار رمانتیک است. به جای رفتن به یک تور که در آن همه چیز از قبل برنامهریزی شده است، چرا برنامه سفر خود را در پرواز نچینید و مکانها را بدون اینکه کسی شما را راهنمایی کند کاوش نکنید؟
کار پنجاه و دوم: حفاظت از دلفینها و جانداران دریایی
در سالهای اخیر، دلفیناریومها در سرتاسر جهان پدید آمدهاند، تا حدی برای اینکه انسانها را قادر میسازد تا با حیات دریایی ارتباط برقرار کنند و تا حدی از این فعالیت به ظاهر سرگرمکننده سود میبرند. و من شوخی نمیکنم – به همان اندازه که ساده به نظر میرسد، دلفیناریومها در واقع یک صنعت چند میلیارد دلاری هستند. با این حال، بر خلاف ظاهر خوب و مهربان خود، بسیاری از چنین برنامههای مربوط به دلفینها حفاظت را ترویج نمیکنند. آنها به دلفینها (یا نهنگها یا موجودات دریایی) زندگی خوبی نمیدهند.
امروزه بسیاری از دلفینها در اسارت به دلیل وجود این دلفیناریومها تحت استرس قرار میگیرند و با بسیاری از دلفینها به شیوهای غیرانسانی رفتار میشود که برای عموم ناشناخته است. برخی از آنها پیش از بلوغ میمیرند، فقط برای اینکه شکارچیان دلفینها دلفینهای بیشتری را در طبیعت شکار کنند و دلفینهای مرده را مانند کالاهای مادی خود جایگزین کنند. اگرچه ایده شنا کردن با دلفینها ممکن است سرگرمکننده به نظر برسد (و اعتراف میکنم که قبلاً در لیست آرزوهای من بود تا زمانی که جنبههای تاریک دلفیناریومها را کشف کردم). آیا بهتر نیست اجازه دهیم این دلفینها در دریای وسیع جایی که به آن تعلق دارند باشند به جای اینکه تمام عمرشان را در استخرهای کوچک نگهداری شوند، و مجبور شوند ترفندهایی را فقط برای سرگرمی انسانها بیاموزند؟!
حمایت از دلفیناریومها تنها باعث تشویق چنین فعالیتهای غیرانسانی و تداوم اسارت دلفینها میشود. پس موضعگیری کنید! به جای شنا با دلفینها، با حمایت نکردن از دلفیناریومها و حمایت از گروههای حیات وحش حیوانات، از آنها محافظت کنید. من این موضع را انتخاب کردهام – شما چطور؟
کار پنجاه و سوم: حداقل 6 ماه زندگی در کشوری دیگر
گذراندن تعطیلات در کشورهای مختلف عالی است. اما زندگی در کشور دیگر برای مدت طولانی یک چیز متفاوت است. با اولی، چیزی که به دست میآورید بازدید سطحی از یک کشور و آشنایی با فرهنگهای مختلف است. با دومی، در فرهنگ محلی به طور کامل غوطهور میشوید و احساس میکنید شهروند آنجا هستید.
درک کنید که هر کشوری غنیتر از آنچه در جاذبههای گردشگری آن میبینید است. به عنوان مثال، در حالی که گردشگران در لندن آن را به خاطر بیگ بن، چشم لندن، تاکسیهای لندن و قلعههایش به یاد میآورند، آنچه در مورد لندن به یاد میآورم (که به مدت 3 ماه در آنجا بودهام) دوستیهای شگفتانگیزی است که من ایجاد کردهام و سختیهای موقعیت جغرافیایی آن را تحمل کردهام. محدودیتهای زمانی، ترکیبی از فرهنگهای مختلف، دیدگاه جهانی ساکنان آن، و فرهنگ آیندهنگر.
چگونه میتوان این مورد از لیست آرزوها را برآورده کنیم؟ یکی از راهها از طریق یک ماموریت شغلی در خارج از کشور است. راه دیگر کارآموزی در خارج از کشور یا تبادل دانشجو است. دنیا امروزه به طور فزایندهای جهانی شده است، و من معتقدم تا زمانی که اراده وجود داشته باشد، راهی وجود خواهد داشت.
کار پنجاه و چهارم: بازی در یک فیلم (ساخته شخصی یا غیره)

ما با تماشای فیلم و سریال بزرگ شدهایم، اما آیا تا به حال به این فکر کردهاید که خودتان در یک فیلم/سریال بازی کنید؟ نه تنها بازیگری سرگرمکننده است، بلکه راهی عالی برای کشف خود و به دست آوردن مهارتهای جدید مانند ابراز وجود، برقراری ارتباط و آراستگی است. همچنین میتواند یک فعالیت تفریحی بدون تبدیل شدن به حرفه اصلی باشد. تست بازیگری برای یک نقش کوچک را در نظر بگیرید یا با گروهی از دوستان خود دور هم جمع شوید و در یک تولید شخصی بازی کنید. امروزه با در دسترس بودن تجهیزات گسترده فیلمبرداری، هر کسی میتواند کارگردان و تهیهکننده باشد. در نقش خود غوطهور شوید و از این روند لذت ببرید!
کار پنجاه و پنجم: حضور در رسانهها برای چیزی که به آن افتخار میکنید
شاید یکی از عالیترین شکلهای تشویق و تصدیق که یک فرد میتواند برای کارش دریافت کند، مصاحبه رسانهها با او درباره کارهایی است که انجام داده است باشد. من فرد بی شیله پیلهای هستم و اهمیتی نمیدهم که در کانون توجه باشم. اما همیشه وقتی رسانهها برای پوشش رسانهای سایتی که در آن کار میکنم به من مراجعه میکنند بسیار هیجانزده میشوم. چون اولا نشان دهنده این است که من کارم را درست انجام میدهم، و دوما این فرصتی است تا با پیامی که به آن اهمیت میدهم با افراد بیشتری ارتباط برقرار کنم.
من مفتخرم (و خوش شانس) که بیش از 80 بار در رسانهها در مورد کارهای توسعه شخصیام (که بیش از 80 مورد آن داوطلبانه است)، از جمله فیلمی به نام Soul Sisters، مستندی درباره الهام بخشیدن به زنان در سنگاپور، دیده شدم. همیشه برای به اشتراک گذاشتن دانش و تجربهام هیجانزده هستم و اطمینان میدهم که بینندگان/مخاطبان در ازای خواندن/تماشا/گوش دادن چیزی دریافت میکنند. پیامی که به آن اعتقاد دارید چیست؟ ماموریت شما که میخواهید در این دنیا انجام دهید چیست؟ بالاترین اهداف و رویاهای شما چیست؟ آنها را پیدا کنید، و خواهید دید که به آرامی به آنها خواهید رسید.
کار پنجاه و ششم: بافتن شال

چرا شال ببافید در حالی که میتوانید به راحتی آن را از فروشگاه بخرید؟ خب، برای ارزش احساسی، به همین دلیل است! شاید بافتن یک شال برای خود غیر ضروری به نظر برسد، اما انجام این کار برای یک عزیز آن را کاملاً ارزشمند میکند. نه تنها میتوانید آن را با رنگ، طول یا طرح دلخواه ببافید، بلکه شال شما یک هدیه شخصی خواهد بود که در هیچ کجا قابل خرید نیست.
کار پنجاه و هفتم: ساختن خانه رویایی خود
ما تقریباً نیمی از عمرمان را در خانه زندگی میکنیم – دو سوم برای کسانی مثل ما که در خانه کار میکنیم – پس چرا آن را به مکانی زیبا و الهام بخش که روح ما را تغذیه میکند، تبدیل نکنیم؟ برای ساختن خانه رویایی خود نیازی نیست میلیونر باشید، زیرا این روزها اثاثیه ارزان و خلاقانه زیادی وجود دارد (IKEA به ذهن میرسد). چیزی که شما نیاز دارید ذهنی خلاق، سلیقه خوب در ست کردن رنگها و بودجهای برنامهریزی شده است.
کار پنجاه و هشتم: پختن غذا برای عزیزانتان

وقتی صحبت از غذا میشود، هیچ چیز بهتر از یک غذای خانگی نیست. در حالی که رستورانها میتوانند بهترین محیطها و غذاهای لذیذ را به شما ارائه دهند، یک غذای خانگی جایی است که میتوانید عشق و تلاشی را که برای تهیه غذا توسط یکی از عزیزانتان انجام شده است، احساس کنید. شوهرم هر روز برای من آشپزی میکند و به همین دلیل است که من هر روز چشم انتظار شام هستم. با ارزش ترین افراد برای شما چه کسانی هستند؟ غذای مورد علاقهشان چیست؟ نظرتان چیست غذای مورد علاقهشان را برایشان بپزید؟ مهم نیست که شما یک سرآشپز حرفهای نیستید. مهم پختن یک وعده غذایی توسط خودتان برای افرادی است که دوستشان دارید.
چند آموزش آشپزی را تماشا کنید، در مورد دستورپختها تحقیق کنید و به آشپزی بپردازید! آنها نه تنها میتوانند از غذاهای مورد علاقه خود لذت ببرند، بلکه تلاش شما عشق شما را به آنها به گونهای بیان میکند که کلمات نمیتوانند.
کار پنجاه و نهم: پختن کیک برای کسی که دوستش دارید
خرید یک کیک برای یک رویداد خاص آسان است، اما نظرتان در مورد پختن کیک چیست؟ مانند آماده کردن یک وعده غذایی (شماره 58)، کیک زمانی که توسط یک عزیزی پخته میشود دلنشینتر است. حتی اگر طرز پخت را بلد نیستید (من هم بلد نیستم!)، میتوانید با خواندن دستورپخت کیکها و چند بار امتحان کردن پخت آن یک کیک خوب بپزید.
کار شصتم: رفتن به دل طبیعت

بسیاری از ما در دنیایی زندگی میکنیم که از طبیعت بسیار دور است. در سنگاپور جایی که من زندگی میکنم، اطرافم را ساختمانهای بلند، مراکز خرید، خودرو و کالاهای دیجیتال احاطه کردهاند. در حالی که من از پیشرفت تمدن بشری و جامعه مدرن بسیار قدردانی میکنم، دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم (برای ما که در شهرهای مدرن زندگی میکنیم) بسیار متفاوت از وضعیت طبیعی طبیعت مادر است.
برای تعطیلات بعدی سفری را برای نزدیک شدن به طبیعت مادر در نظر بگیرید. به پیادهروی در جنگلهای استوایی بروید. چادر زدن در طبیعت؛ قدم زدن در یک دره؛ بازدید از آبشار؛ یا حتی شنا در یک اقیانوس. ضربان قلب سیارهای را که در آن زندگی میکنید احساس کنید. ممکن است با تجربهای تازه از زندگی برگردید.
کار شصت و یکم: دیدن برف (اگر قبلا ندیدهاید)
اگر بیشتر عمر خود را در مناطق استوایی گذراندهاید و قبلاً به خارج از کشور نرفتهاید، احتمالاً هرگز از نزدیک برف ندیدهاید! من در سنگاپور به دنیا آمدم و تمام عمرم را در اینجا زندگی کردم، بنابراین تنها زمانی که 24 ساله بودم و در چنگدو (در چین) تعطیلات را گذراندم، برای اولین بار برف را دیدم. و این واقعاً لحظهای سورئال و باشکوه بود که این توپهای سفید کوچک را که در آسمان شناور بودند، مشاهده کردم. اما قبل از پرواز به نزدیکترین سرزمین عجایب زمستانی، مطمئن شوید که لباس مناسب دارید. زمستان بین دسامبر و فوریه در نیمکره شمالی و بین ژوئن و آگوست در نیمکره جنوبی رخ میدهد. برای برخی از کشورهای معتدل، برف هر سال نمیبارد، بنابراین پیش بینی آب و هوای محلی را بررسی کنید و بر اساس آن سفر خود را برنامهریزی کنید.
کار شصت و دوم: زندگی در چهار فصل: بهار، تابستان، پاییز، زمستان
اگر مانند من در یک کشور گرمسیری زندگی میکنید، احتمالاً هر سال فقط 2 فصل را تجربه میکنید – بارانی یا آفتابی. (یا در برخی کشورها، فصل سوم – مه.) زندگی در 4 فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان یک تجربه جالب است و هر کسی باید حداقل یک بار در زندگی خود آن را تجربه کند. زمانی که به خارج از کشور سفر میکردم، چهار فصل را زندگی کردم و در حالی که زندگی در یک کشور استوایی را ترجیح میدهم (از سرما خیلی میترسم!)، تجربه 4 فصل به من کمک کرد تا جنبههای دیگر طبیعت مادر را ببینم و تجربه کنم. از لباس پوشیدن برای فصول مختلف لذت میبرم و از آب و هوای گرم کشورم قدردانی میکنم.
برای تحقق این مورد از لیست آرزوها، به این معنی نیست که باید مهاجرت کنید! میتوانید یک ماموریت کاری در کشوری با آب و هوای معتدل بگیرید یا سفرهای خود در 4 فصل برنامهریزی کنید.
کار شصت و سوم: خواندن کتاب در مورد موضوعی که هرگز به خواندن آن فکر نکرده بودید

خواندن کتاب بهترین راه برای به دست آوردن دانش سریع در مورد یک موضوع است. با این حال، بسیاری از ما تمایل داریم فقط موضوعاتی را بخوانیم که به آنها علاقه داریم. نظرتان در مورد خواندن کتابی درباره موضوعی که هرگز به خواندن آن فکر نکرده بودید چیست؟ به گفته The Medici Effect، پیشگامانهترین ایدهها در نقطه تلاقی حوزهها، صنایع، رشتهها و فرهنگهای مختلف یافت میشوند. به این معنی که قویترین ایدهها معمولاً از اعمال مجدد ایدههایی از یک حوزه کاملاً متفاوت ناشی میشوند.
بنابراین، ذهن خود را باز کنید و یک کتاب جدید بخوانید، کتابی در حوزهای که هرگز به خواندن آن فکر نکردهاید! در حین خواندن این کتاب، به این فکر کنید که چگونه میتوانید مفاهیم آن را در حوزهای که اکنون در آن فعالیت دارید به کار ببرید. . چه کسی میداند، ممکن است در نگرش و نحوه برخورد شما با کار/زندگی تغییر ایجاد کند.
کار شصت و چهارم: کار داوطلبانه در یک آسایشگاه
آسایشگاه محل نگهداری بیماران لاعلاج در ماههای آخر/هفته است. در حالی که نمیتوانیم کاری در مورد وضعیت بیماران انجام دهیم، کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که از آنها در آخرین روزهای زندگیشان حمایت عاطفی و معنوی کنیم. داوطلب شدن در یک آسایشگاه را در نظر بگیرید – نه تنها زندگی بیماران و عزیزان آنها را تغییر میدهید، بلکه ممکن است زندگی خود را نیز در این جریان تغییر دهید.
کار شصت و پنجم: بادبادک هوا کردن

آیا میدانستید در زمانهای قدیم از بادبادک برای ارسال پیام استفاده میشد؟ بادبادکها در قرن پنجم قبل از میلاد در چین اختراع شدند و در سال 549 پس از میلاد ثبت شد که بادبادک کاغذی به عنوان پیامی برای ماموریت نجات استفاده میشد. همچنین گزارش شده است که بادبادکها برای اندازهگیری فواصل، آزمایش باد، بلند کردن افراد، سیگنالدهی و ارتباط برای عملیات نظامی استفاده میشد.
امروزه هوا کردن بادبادک به یک فعالیت تفریحی سرگرمکننده تبدیل شده است، بادبادکها در انواع شکلها، اندازهها و رنگها عرضه میشوند! اگر قبلاً بادبادک درست نکردهاید، در نظر داشته باشید که آن را با عزیزانتان درست کنید – نه تنها سرگرمکننده است، بلکه چیزی است که میتوانید بارها و بارها از آن استفاده کنید! شما میتوانید کیت بادبادک را در آمازون با قیمتی مقرون به صرفه تهیه کنید.
کار شصت و ششم: خوابیدن در دشتهای پوشیده از چمن
خوابیدن در فضای باز نه تنها راهی عالی برای نزدیک شدن به طبیعت است، بلکه به شما کمک میکند تا ذهن، بدن و روح خود را آرام کنید. در اینجا نکاتی وجود دارد که باید رعایت کنید تا بهترین تجربه را داشته باشید:
- یک بالش به عنوان تکیهگاه سر همراه داشته باشید.
- یک زیرانداز به همراه داشته باشید تا بتوانید به راحتی و بدون خراش و آسیب روی زمین استراحت کنید.
- مطمئن شوید که در منطقهای هستید که امن است، به عنوان مثال. هیچ مار یا حیوان وحشی وجود ندارد.
- برای محافظت از پوست خود یک دافع پشه و ضد آفتاب به همراه داشته باشید.
کار شصت و هفتم: تماس گرفتن با شرکت مورد علاقهتان برای تشکر از محصول/خدمات عالیشان
بسیاری از ما اغلب آماده شکایت در هنگام دریافت خدمات بد هستیم. اما وقتی خدمات خوبی دریافت میکنیم چطور؟ آیا ما آن را نادیده میگیریم یا برای تشکر از شرکت برای کار خوب خود تلاش بیشتری میکنیم؟ درست مانند اینکه شرکتها باید بدانند که چه زمانی مطابق با استانداردها عمل نمیکنند، آنها نیز وقتی کار خوبی انجام میدهند، شایسته دریافت تحسین هستند. نه تنها به آنها کمک میکند که بدانند چه کاری را به خوبی انجام میدهند، بلکه تعریف و تمجید شما آنها را تشویق میکند تا محصولات عالی بیشتری تولید کنند و خدمات عالی به شما ارائه دهند. میتوانید یک ایمیل بنویسید یا با خدمات مشتریان آنها تماس بگیرید. این یک کار سریع 5 دقیقهای است که میتوانید همین الان انجام دهید.
کار شصت و هشتم: رژیم غذایی سالمتر

تمام هدف ایجاد یک لیست آرزوها این است که قبل از مرگ کاری را که دوست داریم انجام دهیم. سادهترین راه برای داشتن زمان بیشتر برای چیزی که دوست داریم این است که سالم زندگی کنیم. سوای ژنتیک، بهترین راه برای مدیریت سلامتی از طریق رژیم غذایی است. رژیم غذایی شما چگونه است؟ آیا عادتهای ناسالمی دارید که بخواهید آنها را ترک کنید؟
از آنجایی که بدن هر شخص متفاوت است، بهترین راه برای فهمیدن اینکه چه چیزی برای شما مفید است، تحقیق، کسب اطلاعات بیشتر در مورد ارزش غذایی خوراکیهایی که مصرف میکنید و امتحان کردن است. مواد غذایی مختلف را امتحان کنید و اثرات آن را بر بدن خود ارزیابی کنید. به طور مداوم مطالعات بهداشتی را بخوانید تا در مورد غذا و سلامتی بیاموزید. به نقل از جیم ران، “مراقب بدن خود باشید. این تنها جایی است که مجبورید تا ابد در آن زندگی کنید.» ما فقط یک بدن داریم، پس مراقبت از آن را از امروز شروع کنید.
کار شصت و نهم: بازدید از یک غار
آیا قبلا از غاری بازدید کردهاید؟ غار اتاقی طبیعی در زمین یا در کنار تپه یا صخره است. غارها به طور طبیعی در اثر هوازدگی صخرهها شکل میگیرند و اغلب در اعماق زمین گسترش مییابند. در حالی که غارها در سراسر جهان یافت میشوند، تنها بخش کوچکی از آنها کشف و مستند شده است. برخی از غارهای محبوب عبارتند از غار ماموت (ایالات متحده)، سیستما ساک آکتون (مکزیک)، غار جواهر (ایالات متحده)، سیستما آکس بل ها (مکزیک)، و غار اوپتیمیستیکنا (اوکراین).
زمانی که در آفریقای جنوبی بودم، به غارهای استرکفونتین، یک میراث جهانی یونسکو، رفتم. حضور در چنین ساختار عظیمی در طبیعت، جایی که فسیلهایی با قدمت بیش از 4 میلیون سال، مربوط به زمان تولد بشریت، در آن یافت شده، بسیار جالب بود.
کار هفتادم: روگردی روی دسته الوار بامبو
ما توسط روشهای حملونقل با تکنولوژی بالا از هواپیما تا اتومبیل احاطه شدهایم، بنابراین خوب است که با روگردی روی دسته الوار بامبو به طبیعت برگردیم. در اینجا، روی یک دسته الوار بامبو میایستید و مسیر خود را از طریق رودخانه طی میکنید، در حالی که از مناظر زیبای طبیعت لذت میبرید. بسیاری از مکانها روگردی روی دسته الوار بامبو را به عنوان یک فعالیت گردشگری ارائه میدهند، مانند چیانگ مای، هند، برخی از استانهای چین و جامائیکا.
کار هفتاد و یکم: 1000 درنای اوریگامی را تا کنید و به شخص مورد علاقهتان بدهید
همه ما میدانیم که درنا طرح کلاسیک اوریگامی است. اما آیا میدانستید که درنا نماد شادی و جوانی جاودانه در آسیاست؟ به ویژه در سنت ژاپنی، چینی و کرهای، درناها به دلیل طول عمر افسانهای هزار ساله، نماد خوشبختی و طول عمر هستند. در واقع، یک افسانه باستانی ژاپنی وعده میدهد که هرکسی که 1000 درنای اوریگامی را تا کند، آرزوی او برآورده میشود، به همین دلیل است که امروزه رسم تا کردن 1000 درنا وجود دارد. اگر کسی هست که میخواهید به او امید بدهید، شاید با تا کردن 1000 درنا (در صورت نیاز با کمک) و دادن آنها به وی، روز او را روشنتر کند. خواسته او برآورده شود یا خیر، قطعاً از حرکت محبت آمیز شما تحت تاثیر قرار خواهد گرفت.
کار هفتاد و دوم: غلبه بر بزرگترین ترس خود

فرانکلین دی. روزولت یک بار گفت: «تنها چیزی که باید از آن بترسیم خود ترس است – ترس بینام، بیدلیل و غیر قابل توجیه که تلاشهای لازم برای تبدیل عقبنشینی به پیشروی را نابود میکند.» همه ما ترسهایی داریم. ترس از ارتفاع، ترس از عنکبوت، ترس از سخنرانی در جمع، ترس از شکست و ترس از طرد شدن از جمله آنهاست. در حالی که ترسهای فیزیکی به دلایل ایمنی (مانند ترس از شیر، ترس از افتادن از طاقچه و غیره) منطقی هستند، در بیشتر موارد، ترسهای ما غیرمنطقی هستند و ما را از هیچ خطر واقعی محافظت نمیکنند.
ترسهای ذهنی از این قبیل هستند. خبر خوب این است که میتوان بر ترسها غلبه کرد. برخی از ترسها (مانند ترس شدید از سگها) میتوانند نتیجه آسیب روحی در یک اتفاق در گذشته باشند. در حالی که ترسهای دیگر (مانند ترس از شکست و ترس از طرد شدن) میتوانند صرفاً میل به محافظت از خود در برابر “خطر” هنگامی خطر صرفاً چیزی است که خودمان خیال میکنیم باشند.
کار هفتاد و سوم: حداقل به 10 نفر در مورد لیست آرزوهای خود بگویید
به جای اینکه به تنهایی روی لیست آرزوهای خود کار کنید، از عزیزانتان نیز دعوت کنید تا لیست آرزوهای خود را درست کنند. نه تنها انجام این کار فوقالعاده سرگرمکننده خواهد بود، بلکه ممکن است در طول این فرآیند چیزهای جدیدی در مورد آنها بفهمید، مانند رویاهایی که دارند و شما هرگز نمیدانستید! نه تنها این، پس از ایجاد لیستهای خود، می توانید رفقای مسئولیتخواه نیز باشید و یکدیگر را در قبال موارد موجود در لیست خود مسئول نگه دارید!
به سادگی آنها را به همین مقالهای که در حال خواندن آن هستید، یعنی 101 کاری که قبل از مرگ باید انجام دهید، راهنمایی کنید و از آنها دعوت کنید تا یک نسخه پیشنویس از لیست آرزوهای خود درست کنند. میتوانید لیست خود را به عنوان نمونه با آنها به اشتراک بگذارید. سپس، یک جلسه بذارید تا در مورد لیستهای خود با هم صحبت کنید و بر اساس آنها لیست خود را نهایی کنید!
کار هفتاد و چهارم: انجام دورههای مراقبه
با فرهنگ شهری، کار محور و مادی محور که اکثر ما امروزه در آن زندگی میکنیم، به راحتی میتوان در انبوه چیزها گم شد و از سلامتی خود غافل شد. وقتی این اتفاق میافتد، انجام مراقبه در خلوت میتواند کمک کند تا دوباره با درون خود ارتباط برقرار کنیم. من قبلا در دورههای مراقبه بودم، مدیتیشن ویپاسانا، که یک دوره 10 روزه مدیتیشن رایگان است (هزینه آن اهدا میشد). در طول دوره، من درون مدیتیشن شیرجه زدم و خود را غرق آن کردم – مدیتیشن مداوم و تقریباً بدون وقفه از ساعت 4:30 صبح تا 9 شب به مدت 10 روز متوالی! باید ساکت مینشستم و به عمیقترین افکار درونی خود گوش میدادم، که ظاهراً در تمام این مدت در درونم بودهاند، فقط از آنها خبر نداشتم. من قطعاً به همه توصیه میکنم که اگر نه برای مدیتیشن، پس برای تجربه، حداقل یک بار در زندگی خود به دورههای مراقبه بروند.
کار هفتاد و پنجم: تجربه خارج از کالبد
اگر فکر میکنید تجربه خارج از کالبد خرافات است و فقط زمانی که بمیرید آن را تجربه خواهید کرد، اشتباه میکنید. فرافکنی اثیری یک تجربه خارج از کالبد است که در آن کالبد اثیری شما از کالبد فیزیکی شما جدا میشود بدون اینکه شما از نظر فیزیکی بمیرید. اگر غیرممکن به نظر میرسد، باید بگم که در واقع این کار را هر روز انجام میدهید – زمانی که میخوابید. تنها تفاوت این است که شما هنگام خواب از آن آگاه نیستید، در حالی که هنگام فرافکنی اثیری از آن آگاه هستید. من دو بار در زندگیام، در دوران نوجوانی، فرافکنی اثیری را تجربه کردهام. نمیتوانم بگویم که آنها تجربیاتی که زندگی را تغییر میدهند بودند، زیرا قبلاً میدانستم که فرافکنی اثیری ممکن است، اما آنها اعتقاد من را در این زمینه تصدیق کردند.
کار هفتاد و ششم: جنبشی را برای هدفی که به آن اعتقاد دارید شروع کنید
آیا سخنی وجود دارد که به آن باور داشته باشید؟ شاید توانمندسازی زنان؟ ایجاد یک زندگی طبق شروط خود؟ زندگی سالم؟ مهاتما گاندی یک بار گفت: «تغییرى باش که مىخواهى در دنیا ببینى». اگر سخنی وجود دارد که به آن علاقه دارید، فقط به آن فکر نکنید – آن را نشر دهید، به دیگران در مورد آن اطلاعات دهید و آنها را تشویق کنید تا به شما بپیوندند! با ابزارهایی مانند وردپرس، فیسبوک و لینکدین، اکنون سادهتر از همیشه میتوان یک صفحه/گروه را راهاندازی کرد، پیامی را منتشر کرد و مردم را پشت سر یک هدف جمع کرد. همه اینها به صورت رایگان. یک دقیقه بعد، میتوانید صفحه/گروه خود را با هدف مورد نظر ایجاد کنید و یک جامعه پشت آن بسازید!
کار هفتاد و هفتم: دیدن شکوفههای گیلاس در ژاپن

در ژاپن، سنت تماشای گل وجود دارد (در ژاپنی به عنوان “هانامی” شناخته میشود)، که در آن مردم از زیبایی فانی گلها، معمولا شکوفههای گیلاس (در ژاپنی به عنوان “ساکورا” شناخته میشود) لذت میبرند. گفته میشود که این رسم در دوره نارا (710-794) آغاز شده است. در آن زمان شکوفههای آلو را مردم تحسین میکردند. در دوره هیان (794-1185)، ساکورا به گیاه مورد علاقه و هانامی مترادف با ساکورا شد.
روش رایج برای تماشای گل امروزه جمع شدن با دوستان و خانواده زیر درختان، پیک نیک و لذت بردن از زیبایی شکوفههای گیلاس است. غیرژاپنیها، به طور خاص برای شکوفایی ساکوراها که سالی یک بار اتفاق میافتد، سفر به ژاپن را برنامهریزی میکنند! من قصد دارم در آینده از ژاپن دیدن کنم، و وقتی این کار را انجام بدهم، این یکی از رویدادهایی است که از دست نمیدهم!
کار هفتاد و هشتم: کنار گذاشتن کدورتها

مگر اینکه در مدینه فاضله زندگی کنید یا به طور کلی زندگی محافظت شدهای داشته باشید، در غیر این صورت به احتمال زیاد قبلاً با مردم درگیری داشتهاید. درگیری ها هرگز خوشایند نیستند، گاهی اوقات کدورت ایجاد میکنند یا حتی باعث قطع شدن روابط دوستانه میشوند. در 30 سال زندگیام، با مردم درگیریهایی داشتهام – برخی درگیریهای خاموش (جایی که ناراحتی در طرف مقابل وجود دارد اما بیان نمیکند) و برخی درگیریهای مستقیم. زمانی که من 24 ساله بودم و شروع به کار در سایت Personal Excellence کردم، به سراغ این افراد رفتم تا ارتباط خود را دوباره برقرار کنیم و اصطلاحاً «کدورتها» را کنار بگذاریم. من احساس کردم که این لازم است زیرا باید ابتدا به آنچه که نصیحت میکنم عمل کنم تا کارم را بدون قید و شرط انجام دهم.
در حالی که کار سختی بود، هر بار شخصی که با او ارتباط برقرار میکردم با یک پیام دوستانه پاسخم را داد – در کمال تعجب – احساس رهایی کردم. یکی بود که جواب نداد، اما مشکلی نیست، زیرا من تمام تلاشم را کرده بودم و نمیتوانم تصمیم آن فرد را تغییر دهم. همانطور که لوئیس اسمدز به درستی گفت: «بخشیدن یعنی آزاد کردن یک زندانی و کشف اینکه آن زندانی شما بودید.» آیا کسی هست که قبلا با او دعوا کرده باشید؟ آیا وقت آن رسیده است که او را آزاد کنید و ببخشید؟ در حالی که ممکن است رها کردن حوادثی که شخص شما را عمیقاً آزار میدهد دشوار باشد، به یاد داشته باشید که وقتی از کسی کینه دارید، کسی که بیشتر صدمه میبیند شما هستید و نه شخص دیگر، زیرا شما کسی هستید که “نفرت” و سنگینی آن را تحمل میکند.
مرد/زن بهتر باشید: برای ایجاد ارتباط تلاش کنید، با آن شخص صحبت کنید و کدورتها را کنار بگذارید. ممکن است از نتیجه آن شگفت زده شوید.
کار هفتاد و نهم: غمهای گذشته را فراموش کنید
آیا چیزی وجود دارد که شما را ناراحت کند؟ آیا حادثهای از دوران کودکی وجود دارد که هنوز ذهن شما را درگیر کند؟ آیا جدایی تلخی داشتهاید که هنوز در خاطرتان مانده است؟ چه دلیلی وجود دارد که هنوز آنها را رها نکردهاید؟ در حالی که نمیتوانیم گذشته را تغییر دهیم، مطمئناً فراموش نکردن آن نیز زندگی ما را بهتر نمیکند. آیا تا به حال فیلم بدی را تماشا کردهاید که پس از آن تصمیم گرفته باشید دوباره و دوباره آن را تماشا کنید؟ نه؟ خب، پس چرا حوادث بدی را که قبلاً رخ داده است، در ذهنتان مرور میکنید؟ انجام این کار فقط شرایط روحی شما را بدتر میکند و از رفتن به سمت چیزهای بهتر باز میدارد.
کار هشتادم: ترتیب دادن یک پیک نیک

رفتن به پیک نیک راهی عالی برای لذت بردن از فضای باز با عزیزان است! مکانهایی مانند پارک، باغ، دریاچه یا هر جای دیگری در طبیعت برای پیک نیک عالی هستند. حتی اگر مثل من در محیط شهری زندگی میکنید، همیشه پارکهای عمومی یا خلوت خصوصی در طبیعت وجود دارد که میتوانید برای پیک نیک به آنجا بروید. به جای اینکه به مراکز خرید بروید یا در رستورانها غذا بخورید، یک بار هم رفتن به پیک نیک در آخر هفته با عزیزانتان را در نظر بگیرید. از غذاهای خانگی در آسایش طبیعت و از همه مهمتر از همراهی و گفتگو با عزیزانتان لذت ببرید! سایر فعالیتهای سرگرمکنندهای که میتوانید در طول پیک نیک انجام دهید، هوا کردن بادبادک، بازیهای رومیزی یا بازیهای کارتی، نواختن گیتار و بازی با فریزبی است.
کار هشتاد و یکم: کاری غیرمعمول و خارج از شخصیت خود انجام دهید
زندگی روزمره ما ممکن است تکراری و خستهکننده شود. شما سر ساعت همیشگی از خواب بیدار میشوید، مسیر تکراری را برای رسیدن به محل کار انتخاب میکنید، فنجان قهوه همیشگی را مینوشید و این کارهای تکراری شما را کلافه میکند. گم شدن در چنین کارهای روزمره آسان است. بنابراین، برای تغییر، کاری دیوانهوار و غیرعادی انجام دهید، فقط برای اینکه روزتان را بهتر کنید! بالاخره ما فقط یک زندگی داریم، پس چرا یکنواخت زندگی کنیم؟
بهجای اینکه در مسیر رفت و برگشتتان از محل کار در خودتان فرو بروید، با غریبهای که در اتوبوس کنارتان نشسته است، صحبت کنید!
به جای اینکه تمام مدت در دفتر کار کنید، شکلک بکشید و بنویسید «سلام!» و آن را روی میز همکارانتان بچسبانید!
برای تعطیلات آخر هفته برنامهریزی کنید و به یک جزیره نزدیک برای چتربازی بروید (البته یک جای معتبر)!
به شلوغترین نقطه شهر خود بروید و هر غریبهای را که ملاقات میکنید در آغوش بگیرید! (اگر فکر میکنید این دیوانهوار است، من قبلاً این کار را انجام دادهام و واقعاً دیوانهوار اما سرگرمکننده بود!
دفعه بعد در باران، از چتر استفاده نکنید – با پای برهنه زیر باران برقصید!
به یاد داشته باشید، اگر در مورد آنچه مردم فکر میکنند نگران هستید، “دیوانه” صرفاً یک تصور است. در دنیای دیوانهواری که ما در آن زندگی میکنیم، هیچ چیز دیوانهواری وجود ندارد!
کار هشتاد و دوم: سفر با پرواز فرست کلاس

پرواز فرست کلاس گران است. به طرز مسخرهای گران است. پرواز یک طرفه از سنگاپور به سانفرانسیسکو توسط خطوط هوایی سنگاپور 1584 دلار آمریکا در اکونومی، 5082 دلار برای بیزنس کلاس و 7974 دلار برای فرست کلاس هزینه دارد. این باعث میشود بلیط فرست کلاس 5 برابر قیمت بلیط اکونومی باشد، دقیقاً برای همان پرواز، زمان صرف شده و مسافت طی شده! تفاوت قیمت صرفاً به دلیل امکانات اضافی، فضای پای اضافی و خدمات مناسب یک پادشاه/ملکه است.
اما، دقیقاً به همین دلیل است که پرواز فرست کلاس چیزی است که باید در لیست آرزوهایمان قرار دهیم، اینطور نیست؟ با این حال از تمام پس انداز زندگی خود فقط برای تحقق این مورد استفاده نکنید. در عوض، رویاهای خود را دنبال کنید، به ثروت زیاد دست یابید، سپس از پرواز فرست کلاس به عنوان یکی از ثمرههای موفقیت خود لذت ببرید. در آن زمان میتوانید واقعاً بنشینید، استراحت کنید، و در اولین تجربه پرواز فرست کلاس خود غرق شوید.
کار هشتاد و سوم: انجام بازی دارت
چه تجربه پرتاب دارت داشته باشید چه نداشته باشید، به هدف زدن به یک دست ثابت، دقت و مهمتر از همه تمرین نیاز دارد. در حالی که توانایی به هدف زدن زندگی شما را تغییر نمیدهد، با این وجود یک نقطه عطف جالب برای دستیابی است، و راهی عالی برای شگفت زده کردن همه در یک مهمانی!
کار هشتاد و چهارم: دیدن آتشفشان
آیا میدانید حدود 6000 آتشفشان در جهان وجود دارد؟ حدود 3 چهارم آنها آتشفشانهای زیر آبی هستند، به این معنی که برای انسان غیرقابل دسترس هستند. حدود 1500 آتشفشان در خشکی هستند و حدود 50 آتشفشان هر ساله فوران میکنند و بخار، خاکستر، گازهای سمی و گدازه را به داخل اکوسیستم ما میریزند. در حالی که آتشفشان ها خطرناک هستند، آتشفشان هایی وجود دارند که ارزش دیدن را دارند مانند کوه ساکوراجیما در ژاپن، کوه مایون در فیلیپین و کوه پله در مارتینیک. فقط حتما فاصله مناسب را حفظ کنید، زیرا آتشفشانهایی بودهاند که هنگام صعود کوهنوردان به قله فوران کردهاند!
کار هشتاد و پنجم: پرواز با هلیکوپتر

بر خلاف هواپیما که شما را به ارتفاع 30000 فوتی از زمین مستقیماً به ابرها و به آسمان میبرد، یک هلیکوپتر در حدود 1000 فوت بالاتر از زمین پرواز میکند و از این رو این فرصت را به شما میدهد که از مناظر واقعاً فوقالعاده روی زمین لذت ببرید. با تشکر از شرکت گروپون ، می توانید یک هلیکوپتر سواری ماجراجویانه با قیمتهای نسبتاً مقرون به صرفه داشته باشید. اگر مناسبت خاصی مانند سالگرد ازدواج یا تولد یکی از عزیزانتان را پیش رو دارید، یا فقط به دنبال راهی برای دلچسب کردن آخر هفته خود هستید، این یک فعالیت عالی برای امتحان کردن خواهد بود!
کار هشتاد و ششم: ملاقات با کسی که فقط میتوانید رویای ملاقات با او را داشته باشید
اگر بتوانید کسی، هر کسی را که در این دنیا زندگی میکند ملاقات کنید، چه کسی را انتخاب میکنید؟ افراد الهامبخش زیادی وجود دارند که میخواهم با آنها ملاقات کنم، اما در لیست من اپرا وینفری قرار دارد. او نمادی از معنای یک زن قوی، موفق، معتبر و الهام بخش در دنیای مدرن امروزی ما است، همه ارزشهایی که من برای رسیدن به آنها تلاش میکنم.
به جای اینکه فقط رویای ملاقات با کسی را داشته باشید، سعی کنید آن را محقق کنید. شاید اگر آن شخص مانند باراک اوباما (رئیس جمهور ایالات متحده) یا ریچارد برانسون (میلیاردر نجیبزاده تاجر) غیرقابل دسترس باشد، ممکن است ملاقات با او دشوار باشد. اما می توانید با افراد دیگری که الهام بخش شما هستند و در دسترستر هستند، شروع کنید. مراسمهایی را که در آن شرکت میکنند پیدا کنید. کنفرانسها، فعالیتهای عمومی و مراسم افراد سرشناس شروعی عالی خواهند بود. از این طریق میتوانید حضوری با آنها ملاقات کنید. با آنها صحبت کنید، سوال بپرسید و از آنها یاد بگیرید. بدون شک این یک مراسم برای افزایش آگاهی خواهد بود.
کار هشتاد و هفتم: به والدین و خواهر و برادر خود بگویید که آنها را دوست دارید
هیچ یک از ما خانوادههایی را که در آن متولد شدهایم انتخاب نکردهایم، اما این مسئله این واقعیت که همدیگر را دوست داریم تغییر نمیدهد. از بودن با ما زمانی که اولین قدم خود را در کودکی برداشتیم. تا اولین روز ما در مدرسه؛ گذراندن دوران بلوغ؛ روز فارغالتحصیلی ما؛ تا روز عروسی ما گرفته، خانوادههای ما همیشه در پشت صحنه در سکوت کار میکردند تا به ما کمک کنند تا در زندگی خود پیش برویم. با توجه به اینکه خانوادههای ما همیشه در کنار ما بودهاند، همیشه آسان است که حضور آنها را عادی بدانیم. چند نفر از ما قبلاً از خانواده خود به خاطر کار غافل شدهایم؟ این به این دلیل است که فکر میکنیم کار ضروری است، اما خانواده همیشه فردا آنجا خواهند بود. از این گذشته، آنها همیشه آنجا بودهاند. یعنی نمیتوان حتی به جای امروز، آخر هفته را در کنار آنها گذراند؟
اما این دقیقاً تفکر اشتباهی است – تفکری که همه چیز را دست کم میگیرد. زندگی کوتاه است – شما هرگز نخواهید فهمید که چه زمانی چیزها ناپدید میشوند، به دلایل غیرمنتظره. مهم نیست چقدر مشغله دارید، هر روز زمانی را برای خانواده در نظر بگیرید. فقط برای اینکه بگویید دوستشان دارید با خانواده خود تماس بگیرید (واقعاً آنها را شگفتزده خواهید کرد). قبل از رفتن به محل کار، مادر و پدرتان را ببوسید. بگذارید بدانند که مهم نیست چقدر مشغله دارید، خانواده همیشه در اولویت شما است.
کار هشتاد و هشتم: سوار ترن هوایی شوید
میگویند زندگی مانند یک ترن هوایی است: فراز و نشیبها و پیچ و خمهای خود را دارد. برخی از ما ممکن است از ترن هوایی بترسیم (من شخصا آنها را دوست دارم اما شوهرم سوار آن نمیشود!) به دلیل نحوه چرخش بسیار خطرناک آن! اما نترسید، زیرا ترن هوایی میتواند بسیار سرگرمکننده و هیجانانگیز باشد. زیرا میتوانید معلق شدن در هوا و سواری در ارتفاع را با آن تجربه کنید. کمربندهای ایمنی خود را ببندید و از سواری لذت ببرید – چه کسی میداند، پس از سوار شدن، ممکن است خود را در انتهای صف ببینید و منتظر باشید تا دوباره سوار ترن هوایی شوید. (البته، مطمئن شوید که ترنی که سوار میشوید معتبر و ایمن است و آزمایشهای دقیقی برای اطمینان از ایمن بودن آن انجام میدهند. لازم نیست فقط برای تجربه لذت، خود را در معرض خطر قرار دهید.)
کار هشتاد و نهم: سفر با کشتی

سفر با کشتی تجربهای است که شبیه هیچ تجربه دیگری نیست. اگر فکر میکنید ممکن است حوصله شما سر برود، این افکار را از عرشه دور بیندازید زیرا شرکتهای کشتیرانی امروزه گزینههای سرگرمی مختلفی را در کشتی ارائه میدهند! برخی از فعالیتهایی که در سفر با کشی دیدهام، کارائوکه، کنسرتهای کوچک، نمایش فیلم، بازارچه، و بوفهها هستند.
کار نودم: مشاغل خط مقدم را برای تجربه امتحان کنید
ما امروز در دنیای خدمات گرا زندگی می کنیم که پیشخدمت ها، پیشخدمت ها، صندوقداران، کارکنان مرکز تماس و دستیاران خرده فروشی در اختیار ما هستند. ما امروز در دنیای خدماتگرا زندگی میکنیم که پیشخدمتها، صندوقداران، کارکنان مرکز تماس و دستیاران فروش در اختیار ما هستند. در حالی که کارکنان خدمات همه جا هستند، مطمئناً کار آسانی نیست. از مشتریان غیرمنطقی گرفته تا مشتریان عجیب و غریب، همه جور آدمی در این دنیا وجود دارد!
با این حال، خدمات مشتری میتواند جالب و پر مزیت باشد. من این را به عنوان یک ایدهی لیست آرزوها برای بررسی فهرست میکنم، زیرا نه تنها یک تجربه رشد شخصی فوقالعاده است، بلکه شما را در تماس با افراد قرار میدهد – جایی که با افراد رو در رو (یا تلفنی اگر در مرکز تماس هستید) تعامل میکنید. انجام این کار را در نظر بگیرید، حتی اگر برای مدت کوتاهی باشد – و ممکن است بعد از آن خود را فردی تغییر یافته ببینید.
کار نود و یکم: عاشق شدن
باید بدانیم که برای شاد بودن نیازی به داشتن یک رابطه عاشقانه نیست. آیا به دنبال رابطهای برای کامل کردن خود هستید؟ این سوال عنوان مقالهای است که در سال 2009 نوشتم – زمانی که هنوز مجرد بودم – در مورد اینکه چگونه ما موجوداتی کامل هستیم که برای تکمیل خود یا شاد بودن نیازی به رابطه نداریم. رسانهها اغلب مفهوم «پیدا کردن نیمه گمشده خود»، «عاشق بودن» و «خوشحال بودن» را مطرح میکنند، مثل اینکه رابطه با کسی پاسخی برای همه مشکلات زندگی است.
با این حال، ملاقات با فرد مناسبی که ارزشهای مشابهی با شما دارد، از شما در کارهای زندگیتان حمایت میکند و بیقید و شرط شما را دوست دارد – این احتمالاً یکی از بهترین چیزهایی است که میتواند برای هر کسی اتفاق بیفتد. من قبل از اینکه شوهرم کن را ملاقات کنم یک فرد کامل بودم. فکر میکردم خوشبختترین کسی هستم که میتوانم باشم و زندگی از این بهتر نمیشود. پس از ملاقات با او و وارد رابطه شدن، زندگی من چندین لایه غنیتر شد – لایههایی که قبلاً نمیدانستم آنجا هستند. من در نهایت معنی و ارزش واقعی بودن در یک رابطه آگاهانه با کسی را که برای شما مناسب است تجربه کردم و معتقدم این چیزی است که همه شما میتوانید برای خودتان داشته باشید. بنابراین بیرون بروید و آزادانه قرار ملاقات بگذارید! قلب و ذهن خود را باز کنید و به خود اجازه دهید عاشق شوید.
کار نود و دوم: بودن در یک رابطه آگاهانه و رضایتبخش
مسیر عشق واقعی هرگز هموار نیست. قبل از اینکه فرد مناسب خود را پیدا کنید طبیعی است که مسائل ناخوشایندی را تجربه کنید. مانند بودن در یک رابطه سمی که انرژی شما را خالی میکند، روابطی که پس قهر و آشتیهای بسیار در نهایت به جایی نمیرسد، و از همه بدتر روابط خشن و آزارگرانه. قبل از اینکه با همسرم آشنا بشوم، قرارهای زیادی رفتم و با چند پسر (در دورههای زمانی مختلف) صمیمی شدم که همه آنها نتیجه نداد. من روابط مبهمی را تجربه کردم که به جایی نرسید و ارتباطات سمی را تجربه کردم که باعث شد احساس بسیار ناخوشایندی داشته باشم.
اگر قبلاً در روابط بدی بودهاید، امید خود را از دست ندهید. عشق همه جا در اطراف ما وجود دارد، و عشق قطعا در کارتهای شما نیز هست، به شرطی که آن را باور داشته باشید.
کار نود و سوم: رفتن به یک سفرعاشقانه

با برنامههای فشرده ما، تنظیم زمان با کیفیت برای گذراندن در کنار عزیزانمان بسیار دشوار است. با رفتن به یک سفر عاشقانه، شور و اشتیاق را به رابطه بازگردانید! خواه یک سفر دریایی رویایی در کارائیب باشد یا یک اقامت ساده، تا زمانی که با شخصی که دوستش دارید باشید، هر جایی رمانتیک است. هر چند وقت یکبار سفر رفتن برای رابطه نیز مفید است، زیرا به هر دوی شما اجازه میدهد زمان با کیفیتی را با یکدیگر بگذرانید، برخلاف اینکه تحت فشار مسئولیتهای روزانه قرار بگیرید.
کار نود چهارم: پشتک زدن
آیا تا به حال در یک فیلم اکشن بدلکاری دیدهاید که با هیبت به بازیگر (یا بهتر است بگوییم بدلکاری) خیره شده باشید؟خب، اکثر بدلکاریهای مرگبار (مانند فیلمهای جکی چان) اصلاً نباید توسط کسی انجام شود، اما با کمی آموزش و تمرین، این امکان برای یک فرد معمولی وجود دارد که پشتک بزند! فرقی نمیکند بچه باشید یا بزرگسال، چاق یا لاغر، هیچ چیز با پشتکار و اراده غیرممکن نیست.
با وجود اینکه برای انجام یک پشتک هیچ جایزهای دریافت نمیکنید، مطمئناً تمرین کردن و انجام یک حرکت فیزیکی به ظاهر غیرممکن برای بسیاری، جالب و رضایتبخش است! اگر به طور معمول ورزش نمیکنید، لطفاً قبل از اقدام به تمرین برای هر «بدلکاری» با یک مربی حرفهای مشورت کنید و تحت نظارت وی باشید. من همچنین توصیه میکنم تمرینات خود را به صورت مرحلهای انجام دهید: میتوانید با تمرین کله معلق، سپس چرخ و فلک شروع کنید و در نهایت به پشتک زدن برسید.
کار نود و پنجم: بازدید از یک قلعه

قلعهها از ابداعات اروپا هستند و در قرن 9 و 10 به وجود آمدهاند. نجیبزادهها قلعههایی را به عنوان سازههای نظامی تهاجمی و تدافعی میساختند و از آنها برای کنترل منطقه اطراف خود استفاده میکردند. از قلعههای شهری برای کنترل جمعیت محلی و مسیرهای سفر استفاده میشد. از قلعههای روستایی برای کنترل مناطق مهم مانند آسیابها و زمینهای حاصلخیز استفاده میشد.
امروزه بسیاری از قلعهها به مکانهای توریستی تبدیل شدهاند که از محبوبترین آنها میتوان به قلعه ویندزور در انگلستان (قدیمیترین و بزرگترین قلعه اشغالی جهان و اقامتگاه رسمی ملکه الیزابت دوم)، قلعه ادینبورگ (ادینبورگ)، برج لندن و قلعه چمبورد (فرانسه) اشاره کرد. من به 3 قلعه رفتهام – ویندزور، ادینبورگ و تانتالون. قدم زدن در این سازههای قرون وسطایی و محو زیبایی آنها شدن همیشه جالب است. من قطعاً بازدید از حداقل چند قلعه را توصیه میکنم – با صدها قلعه در جهان، شما برای انتخاب گیج خواهید شد!
کار نود و ششم: تغییر دادن دنیا
صرف نظر از نژاد، ملیت، مذهب یا موقعیت اجتماعی، همه ما در یک مکان زندگی میکنیم – سیاره زمین. دنیایی که ما در آن زندگی میکنیم بینقص نیست. فقر، آلودگی، درگیری جامعه ما دچار مشکل کرده است. حل این مشکلات با تغییر جهان کار آسانی نیست، اما نباید دلسرد شوید. همه چیز از ایدههای ساده شروع میشود. همچنین میتوانید افراد دیگری را بیابید که از اهداف و ایدههای شما حمایت کنند. چه کسی میداند؟ شما ممکن است فردی باشید که میتوانید جهان را متحول کنید و در تاریخ اثری بگذارید.
کار نود و هفتم: کمک به نیازمندان
آیا میدانید 50 درصد از جمعیت جهان – یعنی بیش از 3 میلیارد نفر – با کمتر از 2.50 دلار در روز زندگی میکنند؟ اینکه 80 درصد از جمعیت جهان با کمتر از 10 دلار در روز زندگی میکنند؟ اینکه روزانه 22000 کودک به دلیل فقر میمیرند؟ و اینکه یک چهارم بشریت – یعنی 1.6 میلیارد نفر – هر روز با نیروی برق زندگی میکنند؟
هدف از به اشتراک گذاشتن این آمار، سرزنش کردن شما نیست، بلکه کمک به شما در درک اینکه ما چقدر خوشبخت و خوش شانس هستیم است. به دلیل توانایی خواندن این مقاله، فرض میکنم که شما مانند من به رایانه و اینترنت دسترسی دارید، که ما را در موقعیت بهتری نسبت به میلیاردها نفر در سراسر جهان قرار میدهد. بسیاری از ما اغلب هر روز درگیر مسائل خود هستیم، اما خوب است که هر چند وقت یکبار به نیازمندان هم کمک کنیم. در اینجا سازمانهایی وجود دارند که برای کمک به افراد کمتر خوششانس اختصاص داده شدهاند. هم کمکهای نقدی هم غیر نقدی و کوچکترین چیزها خوب و کمککننده است:
- کمیته بین المللی صلیب سرخ
- یونیسف
- سازمان بین المللی ارتش نجات
- صندوق جهانی حیات وحش
اطرافیان خود را فراموش نکنید: اینها نیز افرادی هستند که به کمک شما نیاز دارند، حتی اگر درخواست نکنند.
کار نود و هشتم: یادگیری زبان اشاره

زبان اشاره زبانی است که از زبان بدن (برخلاف ارتباط کلامی) برای انتقال پیام استفاده میکند. آیا میدانستید که در واقع هیچ زبان اشاره جهانی وجود ندارد؟ یکی از بزرگترین تصورات غلط در مورد زبان اشاره این است که یک زبان اشاره مشترک در سراسر جهان وجود دارد که درست نیست. در حالی که زبانهای اشاره ممکن است شباهتهایی با یکدیگر داشته باشند، هر کشوری به طور کلی زبان اشاره مادری خود را دارد که برخی از آنها بیش از یک زبان دارند!
اگر کر یا لال نیستید، احتمالاً هرگز نیازی به یادگیری زبان اشاره ندارید. با این حال، من میپرسم: “چرا که نه؟”همانطور که یادگیری یک زبان جدید میتواند جالب و ماجراجویانه باشد (ایده شماره 2 این است که یک زبان جدید یاد بگیرید)، یادگیری زبان اشاره نیز همینطور است. در واقع، به جرات میتوانم بگویم که یادگیری زبان اشاره تجربهای ذهن بازکننده خواهد بود، زیرا از جنبههای کاملاً متفاوت بدن – نشانههای غیرکلامی و بدنی – برای برقراری ارتباط با دیگران استفاده میکند. آن را یاد بگیرید و با افرادی که میشناسید تمرین کنید. آیا برای چالش آمادهای؟
کار نود و نهم: دیدن مونالیزا (در لوور، پاریس)
مونالیزا (یا La Gioconda به ایتالیایی؛ La Joconde به فرانسوی) پرتره یک زن اثر هنرمند ایتالیایی لئوناردو داوینچی است که به عنوان «معروفترین، پربازدیدترین، اثری که بیشترین نوشته در وصف آن وجود دارد، و در وصف آن آواز خوانده شده است و تقلید شدهترین اثر هنری جهان است شناخته میشود.» مونالیزا به همان اندازه که به خاطر محبوبیتش بلند آوازه است، بسیار مشهور است و افراد زیادی هر ساله برای دیدن یک نگاه اجمالی و فرصتی برای عکاسی با این بانوی مرموز به موزه لوور پاریس میروند.
کار صدم: رفتن به یک کاستوم پارتی

کاسپلی که مخفف کلمه «کاستوم پلی» است، یک هنر ژاپنی بسیار محبوب است که در آن شرکتکنندگان مانند شخصیتهای فیلم، کتاب مصور یا بازیهای ویدیویی مورد علاقهشان لباس میپوشند و همه چیز از لباسها گرفته تا لوازم جانبی، مدل مو و آرایش، تا رفتار و شخصیت آنها را تقلید میکنند! در حالی که فرهنگ کاسپلی در ژاپن آغاز شد، از آن زمان در سراسر جهان محبوبیت پیدا کرد، به طوری که بسیاری از افراد برای لباس پوشیدن و تجلیل شخصیتهای مورد علاقه خود و همچنین برای ملاقات با طرفداران همفکر خود به مراسمهای کاسپلی میپیوندند.
یکی از موارد موجود در لیست آرزوهای من شرکت در یک مراسم کاسپلی بود. بنابراین، وقتی در سال 2008 این فرصت را پیدا کردم که به طور رسمی در مراسم شام و رقص شرکتم در آن زمان شرکت کنم، لباس شخصیت دنیل، سیندرلای زیبای مدرن در فیلم برای همیشه (Ever After) را پوشیدم. اگر شخصیتی دارید که دوستش دارید، چرا با بازی در نقش او از او تجلیل نکنید؟
کار صد و یکم: به دست آوردن روشنگری
اگر هدف از زندگی تبدیل شدن به یک انسان آگاه است، پس هدف نهایی زندگی دستیابی به روشنگری است. برای کسانی که تازه با ایده «آگاهی» آشنا هستند، روشنگری میتواند مفهومی انتزاعی به نظر برسد، اما اساساً روشنگری بالاترین حالت آگاهی انسان است. با این اوصاف، فکر نمیکنم روشنگری فی نفسه یک هدف نهایی باشد، بلکه حالتی است که باید در زندگی روزمره برای آن تلاش کنیم. به عنوان مثال، در نظر بگیرید که با شریک زندگی خود دعوا کردهاید، و هر دوی شما در حال “جنگ سرد” هستید. راه روشنگرانه برای مدیریت این وضعیت چیست: نادیده گرفتن او تا تسلیم شما شود یا اینکه مرد/زن بهتری باشید و اول یخ را بشکنید؟ انجام این اقدامات کوچک است که ممکن است به نظر خیانت به نفس ما باشد، اما در راستای خود برتر ما هستند، ما به عنوان انسان تکامل مییابیم و واقعاً به روش روشنگرانه زندگی میکنیم.
اقدام کردن
پس از اتمام لیست خود، اینها کارهایی هستند که باید انجام دهید:
شروع به عمل بر اساس آنها! مسیر موفقیتآمیز به سوی این اهداف را برنامهریزی کنید.
همیشه لیست را در ذهن داشته باشید. از نیروهای کمکی محیطی استفاده کنید – آنها را در مکانی در معرض قرار دهید که هر روز آنها را ببینید. آن را در کتابچه راهنمای زندگی خود قرار دهید، آن را به عنوان کاغذ دیواری بچسبانید، آن را روی تابلوی اعلانات خود سنجاق کنید، آن را چاپ کنید، آن را روی کمد لباس خود بچسبانید.
آنها را با خانواده و دوستان خود به اشتراک بگذارید. الهامبخش آنها برای ایجاد لیست آرزوها باشید! به این ترتیب، هنگام تکمیل موارد فهرست خود، مسئولیتپذیری نیز برای خود ایجاد میکنید.
موارد فهرست خود را به یک تعریف خاص محدود نکنید. گاهی اوقات فرصت به شیوهای کاملاً متفاوت ظاهر میشود. حواستان را جمع کنید! کائنات شروع به پرتاب کردن چیزها به سمت شما خواهد کرد.
لیست خود را مرتباً مرور کنید. بعد از اینکه کارها را انجام دادید روی آنها خط بکشید. ببینید آیا موارد نامربوط وجود دراد و آیا موارد جدیدی هست که بخواهید اضافه کنید. همانطور که مواردی را انجام میدهید، موارد جدیدی را اضافه کنید. مطلقاً هیچ دلیلی وجود ندارد که لیست شما همیشه خالی باشد. چیزهای بسیار زیادی وجود دارد، مراسمها، فعالیتها، تجربیات در زندگی که میتوان شاهد آنها بود و غیرممکن است که هرگز بدون زندگی کردن به پایان آن برسی. همینطور برای من ، من به طور مداوم در حال تکمیل و اضافه کردن موارد جدیدی هستم که به من کمک میکند تا از زندگی خود نهایت بهره را ببرم، بنابراین لیست آرزوهای من همیشه موارد جدیدی برای انجام دادن دارد.
مطالب مرتبط: 34 راه طلایی برای زندگی و رشد در لحظه
دیدگاهتان را بنویسید